یه بار میخواستم یه سوال از معلممون بپرسم،انقد تتهپته کردم که معلم گفت یه چن دیقه بشین بعد میام سر میزت بپرس😂
#مخاطب
_بله من یادم میرفت کلا
ولی میرفتم پیش دبیر جواب که میدادم
تعجب میکرد😁
سلامممممم
چطورین مدیر ۱ و مدیر ۲
اووم خب من امسال دارم میرم پایه هشتم و تنها چیزی که بنظرم باعث شد من توی راهنماییم تحمل کنم بودن یسری همکلاسی شیطون بود،البته کل مدرسهمون که بهتره بهش بگم دیوونه خونه بود،آخه نزدیک ۵،۶ بار فقط اونم توی یک سال مدیرمون رو فرستادیم بیمارستان،یبار غَش کرده بود،یکبار بخاطر اینکه مایع دستشویی ریخته بودیم زیر پای معلم ریاضیمون(که اونم خودش ماجراها داره) دست راست و پای چپش شکست.بقیه اوقات هم که بنده خدا بیماری قلبی داشت همش درحال آنژیو شدن بود. یکبارم یادمه کلاس نهمی هامون صبح با دمپایی و صندل اومده و بدون جوراب و ناخن های لاک زده اومده بودن مدرسه بعد از شانس خوشکلشون همون روز از اداره اومده بودن یعنی مدیر ما وقتی اونا رو اونجوری دید بنده خدا غش کرد.
#مخاطب
_ بنده خدا مدیرتون
امتحان ریاضی میان ترم دوم داشتیم امسال من هیچی نخونده بودم خوش شانسی ما بردنمون تو نماز خونه دوست خرخونم جلوم نشست تا آاااخر کار همه سوالا رو بهم رسوند آخرشم من از اون بیشتر شدم😐😐😐😐😐😐😐💔💔💔💔💔😂😂
#مخاطب
_عالیه اصلا😐
خدایی معلم کلاس ششم ما خیلی خوب بود امسال میرم هفتم هیچ وقت فراموشش نمیکنم انقد پایه بود که...خیلی شوخی میکرد سر کلاس
اگه جو میگرفتش که دیگه هیچی😂😂😂
نگم براتون.......😂بیشتر موقع ها که تمرین های ریضی رو پای تابلو انجام میدادیم ،میرفت سر جای اونی مینشست که پای تابلوعه....😂😂با بچه ها حرف میزد و میخندید و میگفت عععع بچه ها ساکت بچه پا تابلو داره ریاضی حل میکنه بهش گوش نمیدیدحالا یه دو دیقهدیگهع...دوباره صدای هر هر بچه ها تا دفتر میرفتبعد دوباره ساکت من و دوستم که حرف میزدیم،به ما میگفت محله پایی چه خبره،،ما میگفتیم والا خبرا از محله بالاست...دوباره شروع میشد حرف میزد با بچه ها و میخندید،منو خیلی دوس داشت چون بچه درسخونی بودم و شیطنتامم میکردمخیلی دوسش دارم خانم خوبیبود
#مخاطب
_دبیر پایه خیلی خوبه
سلاااممم یه روز امتحان پیام ها داشتیم بچه ها جوابهای چند تا سوالو رندم رو تخته فینگیلیش نوشتن و همه اون سوالا هم اومد تو امتحان
معلمم نفمید تا آاااخر کار که همه نوشته بودن یهو دید😂
#مخاطب
_خب دید چیشد🙄😶🌫
سال دوازدهم تو مدرسه یادواره شهدا داشتیم یعنی شهید اوردن مدرسمون معلم پرورشیمون از اون ترک های باحال بود همکلاسیم تو مراسم خادم بود میگفت امبولانس حامل جنازه هنوز درش باز نشده بود خانم ابوالقاسم زاده امبولانس رو بغل کرد بوسید همکلاسیم و یکی دیگه از چادرش گرفتن کشیدنش عقب😂😂😂
#مخاطب
کلاس هفتم بودم من خیلی عادت داشتم با مداد و خودکار بازی کنم دبیر ریاضیمون امد از کلاس بره بیرون منم داشتم با ته مدادم بازی میکردم دبیرمون رد شد نوک مداد خورد به پاش اصلااا هم از قصد نبود کارم ها ولی خیلییی خجالت کشیدم😥😭
#مخاطب
_ حالا اگه بدونی ما چه بلاهایی سر دبیرا میوردیم....😶🌫
زنگ تفریح رفتم کلاس دوستم که کلاس یازدهم بود بنده خدا معده اش درد میکرد اومد بگه مرضیه اون در رو ببند گفت مرضیه اون معده رو ببند😂😂
#مخاطب
_پیش میاد😂
بیشتر خاطرات خوبم از دوران راهنماییه
تنها خاطره خوبم از دبیرستان اینه که رشتم فنی بود و سال دوازدهم یکی از دبیر های تخصصی مون روانشناس بود و کارتون درون و بیرون رو اورد گذاشت تا ببینیم و بعد بریم خونه نقدش رو تو کاغذ بنویسیم القصه ماه رجب بود و منم روضه یکی از بچه ها رفت در گوش خانم گفت کلاس رو هم بوی تخمه برداشته بود بنده خدا معلم بغض کرد گفت دورت بگردم الهی برو بیرون خیلییی مهربون بود زنگ تفریح به خاطر این کار بغلش کردم دلم براش تنگ شده❤️😘😂
#مخاطب
من با دوتا از دوستام همیشه توی مدرسه از همه بیشتر تقلب میکردیم
سه تایی به همه ی کلاس میرسوندیم
همه حتی خر خون کلاسمون دست به دامن ما میشد
همیشه میگفتیم خانوممون اصلا نفهمید و مامانامونم میگفتن حالا توی کارنامه هاتون معلوم میشه خانم فهمیده یا نه
همیشه هم کار نامه هامون بالای ۱۸ میشد
#مخاطب
_احسنت
داره خاطراتمون بد آموزی میشه😶🌫😶🌫
اِسکولفان | school fun
بیشتر خاطرات خوبم از دوران راهنماییه تنها خاطره خوبم از دبیرستان اینه که رشتم فنی بود و سال دوازدهم
من همونم که بیشتر خاطراتم از راهنماییه
منظورم روزه بود
#مخاطب
معلم کلاس ششمم خیلی معلم پایه ای بود
همیشه باهم دیگه میزدیم از مدرسه بیرون
چون که توی روستا بودیم دور و برمون پر از باغ بود و همیشه میرفتیم توی باغ ها و خوراکی میخوردیم
خانممون همیشه میگف منفی میده اما اخر کار بهمون گفت همش الکی بوده
به هیچکی منفی نداده
#مخاطب
_خیلی خوبه 😀
یبار دقیقا یادمه امتحان کلاسی دینی داشتیم، بنده خدا معلمون جوون بود و خلاصه پایه ، اما یه اخلاق بد داشت موقع امتحان چشمهاس میشد مثل جغد همه رو زیر نظر داشت بعد این امتحان که داشتیم منو دوست صمیمیم و ۴ تا دیگه از هم کلاسی هامون هیچی نخونده بودن خلاصه ماهم اومدیم تقلب نوشتیم شما از کَف دست بگیرین تا ته کفشمون و روی مانتو و شلوار خلاصه ما با کمک تقلب امتحان رو به خوبی دادیم.البته بنظر خودمون،وقتی برگه ها اومد معلمون برگه همه رو داد جز ما که تقلب کرده بودیم جداگانه داد بعد جالبیش اینجا بود که وقتی اسمامون رو میخوند میگفت خانم درسخون کلاس خانم سلطانی ۱۳،خانم باهوش ۵/۵
یعنی ما تقلب نمره هامون زیر ۱۵ بود.
#مخاطب
_عاقبت تقلب😶🌫😶🌫🙃
الان شاید سوال کنید مگه میشه من تقلب نکرده باشم بله کرده ام کلاس سوم تقلب اونم یه بار گفتم دیگه نمیکنم
حتی مجازی هم شدهبود میان ترم و ترم به هیچ عنوان تقلب نمیکردم ونمرات واقعی خودمو میگرفتم و زمانی که مجازی بود کلاسی هارو کلا کل کلاس باهام مشورت میکردن خود معلم ها هم میدونستن🤣کلا نظرم اینه حتی صفر بشم بهتره از اینکه ۲۰ بشم که با تلاش خودم نمره روکسب نکردم
من حتی بعضی وقتا بدترین نمرات گرفتم
ولی تقلب نمیکردم حتی دوستام میگفتن بیا بهت میرسونیم میگفتم نه
بچه ها سعی کنید تقلب کردن رو کنار بزارید بشینید وقت بزارید درس بخونید به ضرر خودتونه چون حالم یک روز بد بودمریض شده بودم نتونسته بودم فیزیک بخونم گفتن بهت میرسونیم گفتم نه حاضرم نمره بدی بگیرم ولی تقلب نکنم
اقامنادمینتبادلاتم
میخوامخاطرهبگماماناشناس.بالانمیاد😂
همینجاعرضکنم؟
اقامادورانراهنمایییهاکیپبچهمثبتباحالبودیم
همهمنفیایمدرسهباهامونمشکلداشتن
واینکهخیلیشیطنتمیکردیم
بحثتقلبشدگفتممنمازتجاربدرخشانمبگم
منورفیقمدوتاازخرخونایکلاسبودیم
وهستیمهمچنان
همهکلاسچشمشونسمتمیزمابود
ومنبخاطراینکهبمعلمگفتهبودمامروزامتحانهوبچهاحسابیازخجالتمدراومدن
بهشونتقلبنمیدادم
امابالاخرهبهشونمیدادم
خلاصهخداببخشه😂
مانمیخواستیممذهبیابدجلوهدادهبشن(بهانهالکی)😄
خاطراتزیادهولیتقلبخیلیخوببود😂
انتقامهمهاونکتکاگرفتهمیشد
بچه ها
مجازی هم خودش یه داستانی داشت
یه دبیر زبان داشتیم کلاس یازدهم و دهم دوسال دبیرمون بود برای امتحانات حوصله نداشت سوال طرح کنه میرفت
سایت دبیران دیگه رو میزاشت برای امتحانات بعد بچه ها چند بار میرفتن امتحان میدادن
و اصلا نمی فهمید دبیرمون😂😂
تقلب به همین آسانی ولی من یک بار که امتحان میدادم دیگه نمیرفتم
بقیه نه😂
#خاطره
من یه خاطره بگم برم بعد بیام دوباره درخدمتتون
یه دبیر فیزیک که گفتم دهم داشتیم فقط روخوانی میکرد دبیر مون امتحان گذاشت کلا دوتاسوال بیشتر نبود
بعد من هیچی نفهمیده بودم
هیچچی دیگه صفر شدم👀🤣🤣🤣
به همین راحتی صفر شدن برای اولین باز تجربه کردم تجربه خوبی بود 😂😂
بعد امتحان بدی با همین مدیر ۱ گفتیم بیا تمرین کنیم بعد دوتا سوال بیشتر تمرین نکردیم
همونا اومد تو امتحان😐
هیچی دیگه ۲۰ شدیم 💪👀😂
بعد دبیرمون تعجب کرد
ما خودمون هم تو شوک بودیم
چطوری اد همون دوتا سوال اومده بود🙄😐😂
یکم زحمت سوال طرح کنه رو نمی کشید همه سوالاش کپی بود دقیقا تمام اعدادش اصلا تغییر نمیداد😐😐
#خاطره
من ی دوستی دارم هم سنم هست همه میشناسنش وقتی زنگ میخوره همه میرن کلاس این بمونه ناظما دعواش نمیکنن ی سری زنگ خورده بود همه رفته بودن کلاس این به من گفت اگه میخوای با من بمونی کسی گیر نده این جمله هایی که درباره اسرائیل و آمریکا زدن دیوار رو از اول پله تا بالا بخون من خم شدم دونه له دونه داشتم میخوندم این معلما داشتن میرفتن سر کلاس یهو معلم ورزش دید من خم شدم گفت چیزیت شده دلت درد میکنه منو دوستم زدیم زیر خنده من گفتم نه داشتم اینارو میخوندم بعد دوتایی بدو رفتیم تو کلاس😂😂😂
#مخاطب
من سال دهم یه دبیر جغرافیا داشتیم سر من خیلی غر میزد
امتحان مستمرم و شدم سه
اون سه نمره هم با تقلب آورده بودم بعد بهم میگفت تو هیچی نمیشی
پایانی شدم ۱۹ در حالی که بچهها ۱۲ به پایین شده بودن
#مخاطب
_اشکال نداره
من کلاس هشتم از ۱۰ نمره ۲/۵ شدم یه امتحانمو😂
ولی آفرین پایان ترم خوب نمره اوردید
اِسکولفان | school fun
من سال دهم یه دبیر جغرافیا داشتیم سر من خیلی غر میزد امتحان مستمرم و شدم سه اون سه نمره هم با تقلب
یه بارم برگه امتحانی ندادم به معلم چون تو سامانه نمره هارو بیست داده بود
من چطوری میدونستم ؟
چون تو دفتر همیشه پلاس بودم و شنیدم که گفت چون اداره نمره میخواسته اینم هنوز امتحان نگرفته همه رو فعلا بیست داده تا بعدش ویرایش کنه
منم کلا برگه مو بهش ندادم
هیچکی باورم نداشت ولی من بیست شدم :)!
#مخاطب
من داشتم تو مدرسه فکر کنم عقبکی میرفتم نمیدونم یهو خوردم به یکی برگشتم دیدم خوردم به مدیر😱 بهم گفت حواست کجاس مواظب باش شانس آوردم کسی منو ندید🤦♀
#مخاطب
_وایی😂
یه روز تو آزمایشگاه برای معلم علوممون تولد گرفتیم🥹 هیچوقت اون روز رو یادم نمیره کیک رو هم باهم خوردیم:)
#مخاطب
_چه جالب🙂