یبار دقیقا یادمه امتحان کلاسی دینی داشتیم، بنده خدا معلمون جوون بود و خلاصه پایه ، اما یه اخلاق بد داشت موقع امتحان چشمهاس میشد مثل جغد همه رو زیر نظر داشت بعد این امتحان که داشتیم منو دوست صمیمیم و ۴ تا دیگه از هم کلاسی هامون هیچی نخونده بودن خلاصه ماهم اومدیم تقلب نوشتیم شما از کَف دست بگیرین تا ته کفشمون و روی مانتو و شلوار خلاصه ما با کمک تقلب امتحان رو به خوبی دادیم.البته بنظر خودمون،وقتی برگه ها اومد معلمون برگه همه رو داد جز ما که تقلب کرده بودیم جداگانه داد بعد جالبیش اینجا بود که وقتی اسمامون رو میخوند میگفت خانم درسخون کلاس خانم سلطانی ۱۳،خانم باهوش ۵/۵
یعنی ما تقلب نمره هامون زیر ۱۵ بود.
#مخاطب
_عاقبت تقلب😶🌫😶🌫🙃
الان شاید سوال کنید مگه میشه من تقلب نکرده باشم بله کرده ام کلاس سوم تقلب اونم یه بار گفتم دیگه نمیکنم
حتی مجازی هم شدهبود میان ترم و ترم به هیچ عنوان تقلب نمیکردم ونمرات واقعی خودمو میگرفتم و زمانی که مجازی بود کلاسی هارو کلا کل کلاس باهام مشورت میکردن خود معلم ها هم میدونستن🤣کلا نظرم اینه حتی صفر بشم بهتره از اینکه ۲۰ بشم که با تلاش خودم نمره روکسب نکردم
من حتی بعضی وقتا بدترین نمرات گرفتم
ولی تقلب نمیکردم حتی دوستام میگفتن بیا بهت میرسونیم میگفتم نه
بچه ها سعی کنید تقلب کردن رو کنار بزارید بشینید وقت بزارید درس بخونید به ضرر خودتونه چون حالم یک روز بد بودمریض شده بودم نتونسته بودم فیزیک بخونم گفتن بهت میرسونیم گفتم نه حاضرم نمره بدی بگیرم ولی تقلب نکنم
اقامنادمینتبادلاتم
میخوامخاطرهبگماماناشناس.بالانمیاد😂
همینجاعرضکنم؟
اقامادورانراهنمایییهاکیپبچهمثبتباحالبودیم
همهمنفیایمدرسهباهامونمشکلداشتن
واینکهخیلیشیطنتمیکردیم
بحثتقلبشدگفتممنمازتجاربدرخشانمبگم
منورفیقمدوتاازخرخونایکلاسبودیم
وهستیمهمچنان
همهکلاسچشمشونسمتمیزمابود
ومنبخاطراینکهبمعلمگفتهبودمامروزامتحانهوبچهاحسابیازخجالتمدراومدن
بهشونتقلبنمیدادم
امابالاخرهبهشونمیدادم
خلاصهخداببخشه😂
مانمیخواستیممذهبیابدجلوهدادهبشن(بهانهالکی)😄
خاطراتزیادهولیتقلبخیلیخوببود😂
انتقامهمهاونکتکاگرفتهمیشد
بچه ها
مجازی هم خودش یه داستانی داشت
یه دبیر زبان داشتیم کلاس یازدهم و دهم دوسال دبیرمون بود برای امتحانات حوصله نداشت سوال طرح کنه میرفت
سایت دبیران دیگه رو میزاشت برای امتحانات بعد بچه ها چند بار میرفتن امتحان میدادن
و اصلا نمی فهمید دبیرمون😂😂
تقلب به همین آسانی ولی من یک بار که امتحان میدادم دیگه نمیرفتم
بقیه نه😂
#خاطره
من یه خاطره بگم برم بعد بیام دوباره درخدمتتون
یه دبیر فیزیک که گفتم دهم داشتیم فقط روخوانی میکرد دبیر مون امتحان گذاشت کلا دوتاسوال بیشتر نبود
بعد من هیچی نفهمیده بودم
هیچچی دیگه صفر شدم👀🤣🤣🤣
به همین راحتی صفر شدن برای اولین باز تجربه کردم تجربه خوبی بود 😂😂
بعد امتحان بدی با همین مدیر ۱ گفتیم بیا تمرین کنیم بعد دوتا سوال بیشتر تمرین نکردیم
همونا اومد تو امتحان😐
هیچی دیگه ۲۰ شدیم 💪👀😂
بعد دبیرمون تعجب کرد
ما خودمون هم تو شوک بودیم
چطوری اد همون دوتا سوال اومده بود🙄😐😂
یکم زحمت سوال طرح کنه رو نمی کشید همه سوالاش کپی بود دقیقا تمام اعدادش اصلا تغییر نمیداد😐😐
#خاطره
من ی دوستی دارم هم سنم هست همه میشناسنش وقتی زنگ میخوره همه میرن کلاس این بمونه ناظما دعواش نمیکنن ی سری زنگ خورده بود همه رفته بودن کلاس این به من گفت اگه میخوای با من بمونی کسی گیر نده این جمله هایی که درباره اسرائیل و آمریکا زدن دیوار رو از اول پله تا بالا بخون من خم شدم دونه له دونه داشتم میخوندم این معلما داشتن میرفتن سر کلاس یهو معلم ورزش دید من خم شدم گفت چیزیت شده دلت درد میکنه منو دوستم زدیم زیر خنده من گفتم نه داشتم اینارو میخوندم بعد دوتایی بدو رفتیم تو کلاس😂😂😂
#مخاطب
من سال دهم یه دبیر جغرافیا داشتیم سر من خیلی غر میزد
امتحان مستمرم و شدم سه
اون سه نمره هم با تقلب آورده بودم بعد بهم میگفت تو هیچی نمیشی
پایانی شدم ۱۹ در حالی که بچهها ۱۲ به پایین شده بودن
#مخاطب
_اشکال نداره
من کلاس هشتم از ۱۰ نمره ۲/۵ شدم یه امتحانمو😂
ولی آفرین پایان ترم خوب نمره اوردید
اِسکولفان | school fun
من سال دهم یه دبیر جغرافیا داشتیم سر من خیلی غر میزد امتحان مستمرم و شدم سه اون سه نمره هم با تقلب
یه بارم برگه امتحانی ندادم به معلم چون تو سامانه نمره هارو بیست داده بود
من چطوری میدونستم ؟
چون تو دفتر همیشه پلاس بودم و شنیدم که گفت چون اداره نمره میخواسته اینم هنوز امتحان نگرفته همه رو فعلا بیست داده تا بعدش ویرایش کنه
منم کلا برگه مو بهش ندادم
هیچکی باورم نداشت ولی من بیست شدم :)!
#مخاطب
من داشتم تو مدرسه فکر کنم عقبکی میرفتم نمیدونم یهو خوردم به یکی برگشتم دیدم خوردم به مدیر😱 بهم گفت حواست کجاس مواظب باش شانس آوردم کسی منو ندید🤦♀
#مخاطب
_وایی😂
یه روز تو آزمایشگاه برای معلم علوممون تولد گرفتیم🥹 هیچوقت اون روز رو یادم نمیره کیک رو هم باهم خوردیم:)
#مخاطب
_چه جالب🙂
یه خاطره دیگه بگم از دوست عزیزی که گفت برا معلم علوممون تولد گرفتیم...
ما کلا معلم علوممون رو خیلی دوست داشتیم اصلا خیلی معلم مهربونی بود.بعد ما یه اکیپ چهار نفره هستیم البته یه قُلمون توی مدرسه دیگست فقط سه تامون باهم هستیم
بعد حالا یه روز این معلممون خیلی خوشتیپ شده بود و ما هم که ذوق...(البته همیشه خوشتیپه)زنگ تفریح بود ما سه تا داشتیم با هم حرف میزدیم که معلموون اومد بهمون گفت که به بچها بگیم فردا از درس ۱۳ کوییز میگیره بعد که اینو گفت همین که روشو برگردوند که بره اون دوتا شروع کردند به ذوق کردن که این معلم چقدر خوبه ولی معلم میخواست یه چیز دیگه هم بگه و اینا رو دید و خندش گرفت بعد ما چون به شکل مثلث ایستاده بودیم فقط من معلمو میدیدم،بهشون اشاره کردم که معلم اینجاست و... کلا آب شدیم😂
#مخاطب
_اتفاقا ازش تعریف کردید به جای خنده باید ذوق میکرده😂🤭
یه چیزی بگم با اینکه خودم بچه درس خونی بودم ولی از اون شاگرد اول هاا خوشم نمی اومد😂
احساس میکردم زیادی مغرورن
در صورتی که کار خاصی نمیکنن
هرکسی هرکاری میکنه برای خودشه ولی نباید مغرور باشه
خلاصه ما کلاس ششم شاگرد اول کلاس مون زیادی تو چش دبیر بود
من اومدم چه کار کردم
با شیوه هایی که خودم بلدم یه کاری کردم😂
که دبیر مثلا درخواست کردم امتحان مطالعات رو کمتر کنه تعداد درس هاشو سریع قبول کرد و گفت فقط به خاطر تو😌
انوجا بود روی شاگرد اول کلاسمو کم کردم😃
#خاطره
#مدیر_۲
قیافه اش هنوز اون لحظه یادمه
که اونم به دبیر در خواست کرد
ولی محلش نزاشت🤣🤣
ولی تا من گفتم گفت فقط به خاطر تو😂😂
اقا ما یه دبیر وسواسی داریممم.
دبیر عربیه. میرم کلاس هشتم دعا میکنم اون نباشه سال دیگه چون توی کلاس که میاد. میگه در و پنجره هارو همه رو باز کنیم بعد یه خورده مباد میگه لباساتونو بشورید حموم برید و اینا بعد یه اسپری الکلم داره همش داره میزنه ما از دست این بوی الکل خسته شدیم.
بعد میاد از دوتا پسراش تعریف میکنه.
وقتی مثلا خودکار نداره. خودکار از ما میگیره بعدش حتما باید بره روی حیاط دستاشو بشوره.
بعد درس نمیده که.
فقط از پسراش تعریف میکنه.
هوففففف.
لطفا از این معلما نیاریددد.
#مخاطب
_ماهم با دبیر علوم همچین مشکلی داشتیم😐😐
همش از بچهاش تعریف میکرد
ما یه دبیر عربی داشتیم
وقتی حضوری مجازی بود
دستکش دست می کرد😐
من ماسکم به زور میزدم
بعد میزدم میدادم پایین😂😂
#خاطره
اِسکولفان | school fun
ما یه دبیر عربی داشتیم وقتی حضوری مجازی بود دستکش دست می کرد😐 من ماسکم به زور میزدم بعد میزدم مید
عملاماسکی که میزدم بی فایده بود🤣🤣