eitaa logo
خط تیره
18 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرد دلِ ما را به خال هِندویَش بَخشَم سمرقند و بُخارا را
مشاهده در ایتا
دانلود
وزیر جنگ اسرائیل:پرونده ی سنوار را بستیم پیوست:پرونده تازه باز شده است
همیشه از این میگفتیم که اگر میخواهید چیزی را جست و جو کنید جایش به هیچ وجه گوگل نیست.گوگل فقط یک سیستم و موتور طبقه بندی عظیم است که کلمات را میکشد و به هم گلاویزشان میکند.امشب اما ماجرا قدری متفاوت است.امشب یک کلمه در قامت رشید علی اکبری به میدان آمده و چنان حرف حرف کلمه را هجا کرده که ما به عهد آغازین الست خوش برگشتیم.به وقتی که یحیی زنده کننده بوده.به جایی که نام دیگر یک سری حروف نیست که از لحاظ زیبایی شناختی میتوان ریشه شناسیان کرد.امشب زبان قاصر نیست که هیچ گویا تر از همیشه به عهد ازلی خود بازگشته است به روزی که عشق نامیده شد و نیز یحیی.به روزی که زمین زیر پایمان سفت بود و شب ظلمانی و ماه،راهنمای چشم های گریانی که راه میخواهند.امشب اسرائیل شکست خورد و کمر تجدد برای بار چندم خم شد.امشب هیچ چشمی نمی‌تواند یک سنسور عصبی تحلیلی باشد و هیچ اشکی تخلیه ی احساسات نیست و هیچ رنگ سیاهی به جز روی بوم پیراهن های ما معنی ندارد.امشب خدا یحیی و یمیت است و مرگ ایست قلبی نیست و زندگی نیز نمودار منظم ضربان قلب نیست.امشب حقیقتا امشب است. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
اللّٰهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً
الان لابد همه خوابند.در خواب غفلت هم نه در همین خواب معمولی!آخر مگر و اگر بخواهیم بیدار شویم چه میتوانیم بکنیم؟نهایتا آبی میپاشیم به صورتمان که این هم خیلی استثنایی است و میماند برای شب های قدر.و به غیر از آن شاید آلارم گوشی مان را روشن کنیم.دیگر چه میتوانیم بکنیم؟نمیخواهم اغراق کنم.من سالهاست رابطه ام با آرایه ها و دعوتشان برای مزین کردن متن شکر آب است.همینطوری از کنارشان می‌گذرم.نه آنها کاری به من دارند و نه من.عوضش من تصویر ها را که پیدا میکنم به ارایه ها نشان میدهم.میخواهم عجزشان را ببیند.نه در توصیف زیبایی یا شباهت یا حد استعاری بودن.توصیف آرایش کردن متنی تا آنکه آن متن به حاشیه نرود.امشب هم موعد قرار من با آرایه هاست.بیدار تر از همگان اهالی این تصاویرند که نیمه های شب وسط خرابه ها ایستاده اند و بیدار.میدانید چطور بیدار می مانند؟به این پارچه های سفید نگاه کنید...
خط تیره
جان های گرامی عازم سفرند و من هر لحظه بیشتر از جسم بی جان خود میترسم «هزار جان گرامی فدای نام علی»
مادرم از این هیاهو تعجب کرده بود.با شوق گفتم:امید ما به همین چیزاس!ما نمی‌خوایم توی این شب بمونیم و بمیریم.این تنها امیده شاید بشود به آن مراکز مهمی که توسط تروریست ها تحت کنترل آمده را نگاه کرد.تا قبل از آن کجا بودند؟امنیت و جنگ دیگر جور این قصه را نمی‌کشد...
وقتی صبح بلند می‌شویم و گوشی مان را چک میکنیم داریم چه می‌شویم؟ می‌گویم چه می‌شویم چون بعد که می‌خواهم بلند شوم و صبحانه ای بخورم یا جایی بروم میفهمم صبح نشده. برای این چت ها و برنامه ها آفتابی نتابیده. جور ساعت را هم باید am و pm بکشند تا بفهمیم الان دقیقا کی است. ما شبیه ساعت هایمان زندگی میکنیم. شاید شبیه ساعت رو میزی یا دیواری و اگر دقیق شویم، ساعت اتمی. یادم است در مطالعات اجتماعی دبستان می‌گفتند همیشه در طول تاریخ، بشر زمان را مصاحبه می‌کرده و مثال هایش را هم با ساعت آبی و خورشیدی می‌زد.من نمی‌خواهم تاریخ تمدن را نقد کنم و بلد هم نیستم که نقدش کنم. اما می‌دانم آب تیک تاک برادر نیست و خورشید هم یوق سه تا عقربه ی خفه کننده را به جان نمی‌خرد. البته اگر بگویید یک مشت H2o و هلیم و هیدروژن که این نوستالژی بازی ها را ندارد، دیگر حرفی برای گفتن ندارم...