پایان
#جلسه_25_حفظ_حکمتها 👆
🔸حفظ حکمت 5⃣2⃣
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
فراز ششم
و قبائل الملائكه الذين اختصصتهم لنفسك و اغنيتهم عن الطعام و الشراب بتقديسك، و اسكنتهم بطون اطباق سماواتك، و الذين علي ارجائها اذا نزل الامر بتمام وعدك و خزان المطر و زواجر السحاب. و نيز بر آن دسته از ملائكه كه فقط در محضر خاص تو هستند و آنان را به سبب تقديس خود، از شراب و طعام بي نياز كردي و آن ها را در باطن آسمان ها جا دادي درود فرست ! و نيز بر آن دسته از فرشتگان كه در اطراف آسمان گسترده هستند و منتظر امر و وعده تو مي باشند درود نثار فرما كه آنان خزانه داران باران و محرك ابرها براي بارندگي هستند!
شرح:
در اين فراز، امام سجاد عليه السلام به گروه ديگري از فرشتگان درود مي فرستد كه در كار سازماندهي عالم هستند. حضرت از آن ها ياد كرده و چند خصيصه از ويژگي هاي آنان را ذكر مي كند:
آنان اختصاص به ذات حضرت حق دارند و مقربان درگاه الهي و نزديك ترين ملائكه به حضرت ربوبي مي باشند و تمام همت آنان صرف اطاعت و بندگي اوست و به جز اطاعت فرمان، به هيچ چيز ديگري راضي نمي شوند. آنان از همه ماسوي الله بي نياز بوده و به جز اطاعت از فرمان دوست به چيز ديگري مشغول نيستند.
آنان به غذا و آشاميدني احتياج ندارند؛ يعني موجوداتي طبيعي همانند ما نيستند؛ زيرا آن ها اساسا مربوط به عالم ماده نبوده و از فرآورده هاي مادي بهره نمي برند. (مانند خوردن و خوابيدن و آشاميدن).
هر گروه از آنان، در طبقه اي از طبقات عالم علوي - يعني عالم فوق ماده - قرار دارند و به طور طبقه بندي شده و متناسب با ميزان رتبه وجودي شان، در مراتب عظيم هستي راه يافته اند.
دسته اي ديگر از فرشتگان در اطراف عالم قرار دارند و جوانب نظام هستي را مي پايند و در انتظار رسيدن امر و تكاليف الهي به سر مي برند؛ اينان خزانه داران نظام عالم بوده و ابر و باران، با هدايت آن ها به اطراف و اكناف عالم سوق داده مي شود؛ و لذا فرمود: و خزان المطر و زواجر السحاب، يعني اينان هستند كه در ساخت و ساز و ريزش باران دخيل اند و با حركتي حساب شده و بسيار دقيق، ابرها را به اطراف عالم هدايت مي كنند. از اين رو، به هر مقدار كه باران در جايي لازم باشد، همين خزانه داران عرضه مي كنند، و سپس به نقطه ديگري رهسپار مي گردند.
#دقایقی_با_شهدا
بنام خدا
شهیدامروز شهیددکتراحسان آقاجانی،که در حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید...
روز ۱۷ خرداد است و مطابق معمول نمایندگان وارد صحن مجلس شدهاند، کار روزانه آغاز میشود؛ اما امروز با روزهای دیگر متفاوت است... حدود ساعت ۱۰:۳۰ صدای شلیک گلوله شنیده میشود و در عرض چند دقیقه خونهای زیادی بر زمین ریخته میشود؛ اما با همت و ایثار نیروهای امنیتی، سپاه و ناجا آسیبی به نمایندگان مجلس نمیرسد، خبرها حاکی از این است که داعش عامل این جنایت است! داعش؟! اینجا؟! تهران؟! بله، داعش... و این حادثه میشود سند مظلومیت شهدای مدافع حرم و خانوادههای داغدار آنها، که اگر نبود فداکاری و از خودگذشتگی این عزیزان، اگر جوانان مدافع حرم از جان و مال و آسایش خود نمیگذشتند، داعش و داعشیان روزگار خود را به مرزهای کشور و صدالبته به داخل مرزها میرساندند و ...
شهید احسان آقاجانی، جوانی که خود آرزوی دفاع از حرم را در دل داشت، به دلایلی توفیق حضور در این جهاد را پیدا نکرد؛ اما با جان و دل قدم در مسیر اسلام و قرآن گذاشت و پاکدستی و سادگی را شیوه خود قرار داد؛ پای منبر اهل وعظ صفحه دل را صیقل داد و در نهایت در حین انجام وظیفه به دست شقیترین انسانها در روز ۱۲ رمضان سال ۹۶ به شهادت رسید تا شقاوت استکبار و ایادی آنها و برحق بودن مدافعانحرم بر همه جهانیان ثابت شود.
مصطفی آقاجانی معمار، پدر شهید احسان آقاجانی معمار شهید در گفتگو با ما با بیانی شیوا و رسا به بیان قطرهای از دریای بیکران حسنات اخلاقی فرزندش پرداخت که در ادامه شرح این گفتگو را میخوانید:
احسان قدم مبارکی داشت
بنده سه پسر به نامهای سبحان، احسان و حسین دارم که حسین فرزند بزرگ من است و احسان فرزند دومم و در ۲۸ آذر سال ۶۴ به دنیا آمد. سبحان هم متولد ۷۰ است.
احسان از بدو تولد خیلی قدم مبارکی داشت؛ او بچه خوبی بود، در دوران طفولیت هیچ آزار و اذیتی نداشت و خیلی راحت بزرگ شد. در تمام دوران تحصیل شاگرد ممتاز بود، بدون اینکه خرج خاصی برایش کنیم. او بسیار نجیب و باغیرت و با تعصب دینی صحیح و مذهبی، مومن، متدین و ولایی و عاشق اهل بیت بود.
همیشه شاگرد ممتاز بود
نخستین مدرسههایی که در آن درس خواند دانش و اثنیعشری در خیابان آب منگل بود، بعد رفت مدرسه چمران در خیابان خراسان، بعد از راهنمایی هم رفت دبیرستان میرداماد نرسیده به میدان قیام که در همه اینها شاگرد ممتاز بود، برای پیش دانشگاهی هم رفت میلاد طه، بعد از دوران مدرسه در دانشگاه شهید بهشتی رشته ریاضیات قبول شد و هم زمان در دانشگاه امام صادق (ع) هم شرکت کرد، آنها برایش دعوتنامه فرستادند و به همین دانشگاه رفت و در آنجا اقتصاد اسلامیرا خواند، کارشناسی ارشد را هم خواند و بعد در رشته اقتصاد وارد دکترا شد و اواخر دوره بود که شهید شد.
ورود به مجلس شورای اسلامی
پدر شهید ادامه میدهد: زمانی که در دانشگاه امام صادق (ع) درس میخواند برای پارهای از کارهای مشاورهای و اقتصادی به مرکز پژوهشها میرفت و با آقایی به نام دکتر چشمیکار میکرد، بعدها این آقای دکتر رفتند شدند جزء هیئتمدیره دانشگاه فردوسی مشهد و احسان را در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامینگه داشتند، هر چه بیشتر در آنجا ماند بیشتر او را خواستند و دولت و مجلس هم از او استفاده میکردند، به این ترتیب او در مجلس ماندگار شد و هفتهای چند بار به کمیسیونهای اقتصادی مجلس مشاوره میداد و در همین رفت و آمدها به شهادت رسید.
دغدغه مستضعفین را داشت
از ویژگیهای شخصی برادرم ساده زیستی او بود، مثلا اگر جورابش پاره میشد دوباره آن را میدوخت و میپوشید، با اینکه وضع مالی خوبی داشت، میگفت چهاشکالی دارد. اهل حرف زدن نبود؛ برای مناسبتی رفته بودند مشهد و قرار بود با نمایندگان به هتلی بروند؛ ولی برادرم به هتل نرفته بود.
کتابهای خوبی را به من معرفی میکرد، مثلا کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» حاج آقا پناهیان یا کتاب «دختر شینا»، خودش این کتابها را میخواند و به آنها عمل میکرد، خمس مالش را میداد و نمیشد که کسی از او تقاضای پول بکند و دستش را رد کند.
خیلی دغدغه مستضعفین را داشت و میگفت باید انقلاب به دست مستضعفین بیفتد. در پروفایلش هم این عبارت را از شهید آوینی نوشته است: «هر کس میخواهد ما را بشناسد برود و قصه کربلا را بخواند گرچه خواندن داستان را سودی نباشد اگر دل کربلایی نیست.»
خبر شهادت
برادر شهید آقاجانی بیان کرد: ما اصلا خبر نداشتیم که به مجلس حمله شده و از رادیو و تلویزیون شنیدیم، به احسان زنگ میزدیم و او جواب نمیداد، با مرکز تماس گرفتیم که گفتند رفته مجلس؛ اما سالم است، اینها را بردهاند داخل و درها را بستهاند و تا ساعت ۱۲ شب به ما نگفتند، ساعت ۱۲ بود که با منزل تماس گرفتند و گفتند که مجروح شده و در بیمارستان بقیهًْالله بستری است و اگر برادرهایش بیایند و پدر و مادرش نباشند بهتر است؛ برای همین هم من و برادر بزرگتر و عمویم رفتیم، به من گفتند بیایید در مرکز پژوهشها تا با هم برویم و وقتی که وارد شدیم من گفتم گویا خبری است؛ چون در را بستند و ما را بردند بالا و نشاندند و مقدمه چینی کردند، من هم بلند میشدم و میگفتم که شهید شده است؟ برادر بزرگم که حالش بد شد و افتاد و من هم مدام راه میرفتم و عمویم من را آرام میکرد.
بعد هم ما برگشتیم خانه و عمویم گفت من موضوع را به خانواده میگویم، خلاصه رفتیم بالا و به پدرم گفتیم که مجروح شده است، پدرم گفت بچه ام را کشتند؟ گفتیم نه، تا اینکه عمویم کمکم گفت که چه اتفاقی افتاده است.
خدا همه خوبیها را در وجود احسان قرار داده بود
مادر شهید آقاجانی در رابطه با فرزند شهیدش اظهار داشت: بنده همیشه میگفتم خدا همه خوبیها را در وجود احسان قرار داده است، آنقدر که او جوان خوبی بود، از تقوا، مهربانی، گشاده دستی و ولایتمداری، پسرم خیلی متواضع بود و من بعد از شهادتش تقدیرنامههای زیادی را لابه لای کتابهایش دیدم که هیچگاه آنها را به ما نشان نداده بود. وقتی کسی او را میدید متوجه نمیشد که سطح تحصیلات او چقدر بالاست.
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
#صوت_دعای_فرج_استادفرهمند 👆
💢 پویش استغاثه جهانی
🔴 #طلب_منجی_موعود
راس ساعت 21
🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛