شاید هم شبیه من ...
اینجا کسی را کم دارم. کسی
که توی این باغچه گردالی دل کنارم بنشیند.
سو سوی چراغی آن دورها پیداست. شبیه یک جاده ...
دلم می خواهد راهی باشد نه سرابی.
نزدیکش میشوم .جاده ای است به درازای تمام خیال هایم. نکند سر راه بمانم.
باز هم یاد یکی می افتم؛
یاد کسی که جایش خالی است؛ کسی که به جای اینها بنشیند توی دلم؛ خسته نشود و پیر هم نه ؛هیچ وقت هم نمیرد؛
غر نزند و قشنگ باشد ؛
کسی که خسته ام نکند. تکراری نباشد.
هرچی بو بکشم عطرش کم نشود.
هرچقدر ببوسم سیر نشوم و هرچقدر نگاه کنم تکراری نشود.
روی زمین میگردم اما نیست.
نیست. نیست ...
همه ی خوبی ها و عشق ها و زیبایی های زمینی، همه ی معشوق های زمینی موقتی اند.
زودگذر ... تکراری ... همه برای مدتی دلم را به دست میگیرند!
اگر ۱۰۰ معشوقه هم بیابم و هی عوض کنم باز هم عطشم را فروکش نخواهند کرد.
یکی باید باشد همیشگی!دائم. نگران از دست دادنش نباشم.
کسی کنارم می گوید :
روی زمین بین ادم ها دنبالش نگرد.
توی خودت پیدایش کن.
و از کنارم رد میشود.
و من به رفتن او نگاه میکنم.
یک نگاه به او و یک نگاه به خودم...
"دلنوشته"
❌#لطفاجاییکپیوارسالنشود. ❌
💠ناگهانی به ذهنم اومد میخوام توی رمان بنویسمش💠
#هیام