هدایت شده از افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
❗️آیت الله جوادی آملی در سال ۱۳۹۰ در کنگره بزرگداشت مرحوم آخوند خراسانی گفتند:
«ما دِیْنی به مرحوم آخوند خراسانی داریم برای اینکه این بزرگوار، بسیاری از اساتید ما را تربیت کرد؛ بسیاری از مراجع را او تربیت کرد؛ اما این را باید با اشک بگوییم در یک خطبههای نمازجمعه تقریباً با اشک این مطلب را ادا کردیم که حیف و افغان و افغان و افغان که افغان به این صورت در آمد! این مهد پرورش بزرگان بود. اگر بوعلی است بالأخره از بلخ است، اگر مولوی است بالأخره از بلخ است. و اینچنین نیست که فقط لعل بدخشان از بدخشان باشد، اگر سیّدجمال است از بلخ است، اگر آخوند خراسانی است از هرات است، اینها افغانیاند. آن صحیح بخاری را شما میبینید از افغان است؛ بسیاری از ایرانیهای قدر از این سرزمین برخاستند.»
#افغانستان
#خراسان
#سیستان
✅ @KHURASANO_SISTAN
در خراسان زنی به نام زینب بود که ادعا میکرد من #علوی هستم و از نژاد فاطمه زهرایم و نسب خود را برای اهل #خراسان به آنها وصل میکرد. #امام_رضا علیه السّلام این سخن را شنید. امام علیه السّلام نسب او را صحیح نمی دانست و از پی او فرستاد و نسبش را رد کرد و فرمود که او دروغگو است. آن زن نادانی کرد و گفت: همان طوری که نژاد مرا رد کردی، من نیز نسب تو را رد میکنم. استاندار خراسان محلی داشت که حیوانات درنده را برای انتقام گرفتن از خرابکاران در آنجا نگهداری میکردند و آن محل را برکة السباع مینامیدند. پس غیرت علوی در آن جناب به جوش آمد و او را پیش استاندار برد و فرمود: این زن بر علی و فاطمه علیهما السّلام دروغ میبندد و از نژاد آن دو نیست. اگر واقعا پاره تن علی و فاطمه باشد، گوشت او بر درندگان حرام است. او را میان درندگان بیندازید، در صورتی که راستگو باشد، درندگان با وی کاری ندارند و اگر دروغگو باشد، پاره پاره اش میکنند.
زن که این پیشنهاد را شنید گفت: اگر راست میگویی و با تو کاری ندارند، خودت اول برو پیش درندگان! امام علیه السّلام در جواب او چیزی نفرمود و از جای حرکت کرد. استاندار گفت: کجا میروید؟ فرمود: پیش درندگان! به خدا قسم پایین میروم و داخل آنها میشوم. استاندار و اطرافیان از جای حرکت کرده آمدند و درب برکة السباع را باز کردند. حضرت رضا علیه السّلام پایین رفت. مردم از بالای «برکة السباع» گودال درندگان را تماشا میکردند. همین که امام به حیوانات رسید، همه بر روی دو پا و دم بر زمین نشستند. امام علیه السّلام پیش یکی یکی آنها میرفت و بر صورت و سرشان دست میکشید و آن درنده با حالتی تضرع آمیز، صدا میداد. وقتی که امام تمام آنها را مورد ملاطفت قرار داد، از آنجا خارج شد، در حالی که مردم تماشا میکردند.
سپس فرمود: این دروغگو را نیز بفرست تا راست و دروغ او بر تو کشف بشود. زن از پایین رفتن امتناع ورزید. استاندار او را مجبور کرد و به مأمورین دستور داد که او را به زور در گودال درندگان بیندازند. همین که چشم درندگان به او افتاد، حمله کرده و او را پاره پاره کردند. نام این زن در خراسان به زینب کذابه شهرت یافت و داستان او در این ناحیه مشهور است.
📚کشف الغمة ج۳ ص۷۱
✅ @KHURASANO_SISTAN