eitaa logo
خُزّانُ العِلم
42 دنبال‌کننده
200 عکس
877 ویدیو
1 فایل
🍃💚﷽💚🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
کرامت پس از شهادت (۱)🌹 ✅ بوی خوش شهید احمدعلی نیّری نوروز سال ۱۳۶۵ از راه رسید. مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود. برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر. عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا (علیها سلام) شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلومینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم. بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه‎ی ۲۴ رفتیم. کسی در بهشت زهرا (علیها سلام) نبود. نم‎نم باران هم آغاز شده بود. و من همین‎طور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد آقا داشتم را مرور می‎کردم. «من» پسر عمو و داماد خانواده‎ی آن‎ها بودم. از زمان کودکی هم با هم بودیم. کار نصب سنگ قبر انجام شد. برای این‎که تابلوی بالای مزار را نصب کنیم باید کمی از بالای قبر را گود می‎کردیم تا پایه‎های تابلو در زمین قرار گیرد. باران شدید شده بود. 🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
کرامت پس از شهادت (۲)🌹 ✅ بوی خوش شهید احمدعلی نیّری لحظات غروب بود. خاک آن‎جا هم سُست بود. من روی زمین نشستم و با دست مشغول کندن شدم. گودال عمیقی درست شد. دست من تا کتف توی گودال می‎رفت و خاک‎ها را به بیرون می‎ریخت. امّا دیدم یک سنگ جلوی کار مرا گرفته. این‎قدر فکرم مشغول بود که فکر نکردم گودال خیلی عمیق شده و ممکن است به محل قبر برسم! دور سنگ را خالی کردم و آن را بیرون کشیدم. در آن لحظات غروب یک دفعه دیدم زیر سنگ خالی شد! با تعجّب سرم را پایین آوردم. دیدم سنگی که در دست من قرار دارد از سنگ‎های بالای لحد است و اکنون یک راه به داخل قبر ایجاد شده! رنگم پریده بود. چرا من دقّت نکردم؟ برای چی این‎قدر این‎جا را گود کردم؟ 🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
کرامت پس از شهادت (۳)🌹 ✅ بوی خوش شهید احمدعلی نیّری همین که خواستم سنگ را به سر جایش قرار دهم آن‎چنان بوی خوشی به مشامم خورد که تا امروز هنوز شبیه آن را حس نکرده‎ام! می‎خواستم همین‎طور سرم را داخل گودال نگه دارم و این عطر دلنشین را استشمام کنم. سرم را بالا گرفتم. بیرون گودال هیچ بوی عطری نبود. آن موقع اطراف قبر گل کاری نشده بود. فقط بوی نم باران به مشام می‎آمد. با خودم گفتم: احمد چهل روز پیش شهید شده. مگر نمی‎گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می‎شود؟! دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوش‎بو را داخل قبر او خالی کرده‎اند… سنگ را سر جایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می‎خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیاءالله سالم و مطهر مانده است. 🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
💫 شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود 🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
🏴🕊🏴🕊 روز مراسم ختم این شهید بود. خود استاد حق شناس در مراسم حضور می یابند! فراق این جوان برای استاد بسیار سخت بود. این پیر اهل دل در جلوی درب مسجد سرشان را بالا آوردند و نگاهی به اطرافیان کردند. بعد با حالتی نالان و افسرده گفتند:آه،آه، آقاجان...دوباره آهی از سر حسرت کشیدند و فرمودند: بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟ آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند. بعد شروع به صحبت کردند. موضوع صحبتشان در مورد همین شهید بود . در اواخر سخنان خود آهی ازسر حسرت در فراق این شهید کشیدند. بعد در عظمت این شهید فرمود: در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟ ((این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود : تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بی حساب و کتاب بردند.)) 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 بعد استاد  مکثی کرد و فرمود :((رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید.)) آن شب به همراه چند نفر از دوستان و به همراه آیت الله حق شناس به منزل شهید نیری در ضلع شمالی مسجد رفتیم. حاج اقا وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند: من یک شب زود تر از ساعت نماز راهی مسجد شدم به محض این که در را باز کردم دیدم یک جوان در حال سجده است اما نه روی زمین بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است!دیدم همین احمد آقا است بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت:تا زنده ام به کسی حرف نزنید. 💚💚💚💚💚💚💚 در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد که حاوی نکات عجیب با دست خط خود ایشان بود. گویی او همیشه چشمانش باز بوده! واو بارها به ملاقات مولایش رسیده بود!.در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم...   🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💚﷽💚🍃 ، قابل توجه خانم هائی که دوست دارند با مانتو بگردند،موهاشون بیرون باشه ،بدون جوراب جلو نامحرم بیاند لباس تنگ و کوتاه بپوشند،چرخ و موتور سوار بشوند،جلو نامحرم برقصند،...،خلاصه اینکه شور بی حجابی می زنند ،و و و و و و و آقایانی که غیرت ندارند و اجازه می دهند زن و دختراشون آن چنان بگردند یا از این بد تر زن و دختراشون را مجبور به این چنین کارهائی می کنند،👇👇👇اگه اینجور افراد را می شناسید این کلیپ را براشون ارسال کنید ،اگر دیدند و تاثیر نکرد باید ،فکری به حال دل و ایمانشان کرد 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
یک متخصص حیات وحش: مارگزیدگی با «سیه‌مار» در شهرستان سرباز سیستان و بلوچستان جان 4 کودک را گرفت این مار بین 90 تا 130 سانتی‌متر طول دارد پیشتر این مار را نداشتیم؛ حتی پادزهر آن را نیز در کشور نداریم پیش از این، «افعی جعفری» را کشنده‌ترین مار ایران می‌دانستیم، اما «سیه‌مار» 10 برابر کشنده‌تر است کانال 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه‌شنبه، 18تیر فوق لاکچری ترین زندان 🔺افشای جزئیاتی عجیب از اتاقهای VIP در زندان اوین که شنیدن دارد! از فرش  شانه تا یخچال‎ خارجی و توالت اشرافی که همگی در اختیار برادران اختلاسگر است! ✔️بازداشتگاه اوین به دلیل شرایط متفاوتی که با دیگر زندا‎نهای کشور دارد، به «هتل اوین» مشهور شده است! زندانی با اتاقهای VIP و لاکچری برای متهمان مالی که کسی نداند فکر می کند هتل پنج ستاره است! اتاقهایی با فرش ‎های  شانه، ال ‎سی ‎دی ‎های بزرگ، یخچال‎ های خارجی و هزاران چیز دیگر، بندهایی با آشپزخانه صنعتی، آبمیوه ‎گیری صنعتی، لباسشویی اختصاصی و حتی توالت‎ های اختصاصی، تنها نمونه ‎ای از امکاناتی است که در اختیار متهمان مالی در بازداشتگاه اوین قرار دارد! 🔺این اتاقها تقریبا ماهی 45 میلیون برای هر زندانی آب می خورد! پی نوشت : حالا امثال طبری زندان باشند یا نباشند چه فرق می کند ؟ حالا چرا اینقدر دیر شرق دست به مطالبه زدی حالا که همه اینا از خودتون بودن آزاد شدن مهدی هاشمی و نجفی بهزاد نبوی، از محسن میردامادی، سعید حجاریان، عبدالله رمضان‌زاده، محسن صفایی فراهانی و محمدعلی ابطحی عباس امیرانتظام، ابراهیم یزدی، صادق قطب‌زاده و عزت‌الله سحابی، عبدالله نوری،ابراهیم یزدی کرباسچی فائزه هاشمی حسین فریدون طبری هم که نیست چرا اینا بودن افشا نکردی بی انصاف شما که حامی زن زندگی آزادی هستی زمان نجفی افشا می کردی که زن شو کشته بود کانال 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️وزارت اطلاعات: بازداشت اعضای شبکه گسترده تروریستی - صهیونیستی وزارت اطلاعات: 🔹اعضای شبکه گسترده تروریستی - صهیونیستی به همراه ۴۳ بمب بازداشت شدند. 🔹سرشبکه‌ها در دانمارک و هلند اقامت دارند. کانال 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود: یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه ، دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست ، سبزی ، نوشابه ، نون . دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که... یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی.😱 دل همه رو برد ، حالا کی دلش میره بخوره گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه گشنه همه ماست و سبزی خوردیم ، کسی هم نوشابه نخورد. خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم می خندیدن ولی اصلش ناراحت بودن. وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن ، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه. و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو می خوردیم همه مون می مردیم کسی هم نبود. اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم می گفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت😕 حالت نگرفت ، جونت نجات داد🙂 خدا می دونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه. 💠امام عسکری فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است. چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!!! 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
🍃💚﷽💚🍃 🔥سخت ترین آیه جهنم 🌾و زیباترین آیه ی بهشت ✍سخت ترین آیه جهنم در قرآن را اگر بپرسی همه می گویند مار غاشیه، آب جوش و....ولی سخت ترین آیه جهنم در سوره مبارکه ابراهیم است. می فرماید: "مرگ از هر طرف به سراغ فرد می آید ولی نمی میرد..." 💠زیباترین آیه توصیف بهشت هم اگر بپرسی می گویند: نهرهای جاری از عسل و...ولی کامل ترین توصیف از بهشتی که نرفته ایم در سوره کهف است. می فرماید:" اهل بهشت دوست ندارند از بشهت بروند" شما هر جا بروی بعد چند روز خسته می شوی. چون در قرآن آمده که "خالدین فیها ابدا"( در آن جاودانه اند) آدم با خود فکر می کند چقدر در بهشت بمانیم! ولی اینقدر برایت شیرین می کنند که دوست خواهی داشت بمانی... 📚از بیانات استاد فاطمی نیا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• کانال خُزّانُ العِلم👇 @Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
🖇 مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب علیه السلام، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است. ✿ هرچند زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد ولی شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. مرد روزی کیسه زری به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد. زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و با "بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن کیسه طلا را دزدید و از شدت عصبانیت آن را به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. ❗️ وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" مجددا در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد. ❗️ شوهرش خیلی تعجب کرد و از ماجرای خود گفت و سوال کرد که آن کیسه را چگونه مجددا به دست آورده است؟ زن هم توضیح داد که در شکم ماهی بوده است. مرد که متحول شده بود از رفتار خود پشیمان گشت و شکر الهی را به جا آورد و تا اخر عمر خود از جمله مومنین و متقین گردید. 📚مجموعه شهرحکایات •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
اينقدر گريه نكن هيچ كسی آبت نميده غير تير حرمله هيچ كی جوابت نميده مادرت شير نداره تو. اينو خوب ميدونی چرا هی زبونتو دور لبت ميگردونی آسمون ابری شده يا چشم من تار ميبينه بارونه يا اشك تو كه روی لبهام ميشينه حاجی شيش ماهه ام بابا تو شرمنده نكن چو گلوت تير می خوره بروی من خنده نكن برای دست و پازدن بزار برات چاره كنم راحت ميشی تا بند این قنداقه رو پاره كنم 🚀 @stickernew 🇮🇷 🚀 @stickernew 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صاحب نفس
از تيرهای حرمله يک تير مانده بود آن هم نشد حرام...بماند بقيه اش هرکس ک زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام...بماند بقيه اش شمشيرها تمام شد و نيزه ها تمام شد سنگ ها تمام...بماند بقيه اش گويا هنوز باور زينب نمی شود بر سينه امام؟...بماند بقيه اش پيراهنی که فاطمه با گريه دوخته در بين ازدحام...بماند بقيه اش راحت شد از حسين همين که خيالشان شد نوبت خيام....بماند بقيه اش رو کرد در مدينه که يا ايّها الرسول يا فاطمه! سلام...بماند بقيه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام...بماند بقيه اش سر رفت، آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پيکر امام... بماند بقيه اش بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو من ميروم به شام...بماند بقيه اش دلواپسم برای سرت روی نيزه ها از سنگ پشت بام...بماند بقيه اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام...بماند بقيه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام...بماند بقيه اش تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام...بماند بقيه اش قصه به "سر" رسيده و تازه شروع شد شعرم نشد تمام... بماند بقيه اش 🥰 😘 ☝️ @saheb_nafas 🇮🇷