eitaa logo
کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
24.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
3 فایل
✍🏻اینجا قراره تکنیک های مؤثر فرزندپروری رو مرور کنیم و آنچه والدین برای روزمره ای شاد لازم دارن رو بهشون پیشنهاد بدیم😊 #نکات_تربیتی #کاردستی_و_نقاشی #تجربه_های_والدین #قصه #بازی 🆔ادمین @Kidiyo_admin تبلیغات: @ResponseTeam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥙نکات تغذیه کودک 🥗اگر می‌خواهید کودکتان تمام ویتامین‌های لازم را دریافت کند و سالم و قوی رشد کند، باید غذایی که به او می‌دهید سرشار از ویتامین و فیبر باشد. 🍗مقداری گوشت را به صورت تکه‌ای یا چرخ‌کرده (مرغ، ماهی، گوسفند، گوساله) به غذای کودکتان اضافه کنید. 🥗از حبوباتی مثل نخود، عدس، لوبیا و ماش استفاده کنید، این دانه‌ها پروتئین زیادی دارند و برای رشد کودکان عالی است. بعد از یادگیری طرز تهیه کته برای کودک یا نوزاد ، می‌توانید این موارد را به صورت کاملا پخته و پوره شده به سوپ کودکتان اضافه کنید. 🥚تخم‌مرغ یکی از منابع اصلی تأمین پروتئین است و می‌تواند به رشد کودک کمک کند. اگر کته درست می‌کنید، تخم‌مرغ را بپزید و آن را به غذای کودک اضافه کنید. تخم‌مرغ را در پوره سیب‌زمینی و سوپ هم می‌توانید استفاده کنید. برای کودکان زیر یک سال حتما فقط از زرده تخم مرغ استفاده کنید. 🥗سبزیجات مختلف را فراموش نکنید. اسفناج، شوید، گشنیز، جعفری یا تمام سبزی‌های دیگر می‌توانند در سوپ یا کته برای نوزاد استفاده شوند. البته یادتان باشد به کودکان زیر یک سال نباید اسفناج بدهید. 🥦صیفی‌جات زرد مثل کدو حلوایی و هویج منبع ویتامین آ هستند و این ویتامین برای رشد کودک و هم‌چنین تقویت قدرت بینایی او ضروری است. 🥕از دانه غلاتی مثل گندم، جو، بلغور به صورت له شده و ترکیب شده با شیر و کمی روغن و کره استفاده کنید. این غذا را می‌توانید به دفعات بیشتر به کودک بدهید و بعد از ۱۱ ماهگی می‌توانید کمی خامه هم به این ترکیب اضافه کنید. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
🍱مواد لازم برای کته هویج وسبزی 🥣برنج ۱ فنجان 🥣گشنیز ،جعفری(خردشده تازه) ۳ قاشق غذا خوری 🥣سینه مرغ ریز خردشده(اختیاری) ۱ تکه 🥣هویج متوسط(ریزرنده شده) ۱ عدد 🥣روغن یاکره ۱ قاشق غذا خوری 🥣آب مرغ ۱ لیوان 🥣آب جوش ۴ لیوان 🥣نمک به مقدار لازم 🍱طرز تهیه کته هویج و سبزی اول برنج را پاک کنید و بشورید. بعدآب را درون یه قابلمه ی کوچک بجوشانید و بعداز جوشیدن همه ی مواد را به آب اضافه کنید و روی اجاق گاز قرار دهید و بگذارید حسابی بپزد تا وقتی که برنج کاملا پخته شود. وبعد با یک هم زن دستی خوب همش بزنید تا برنج به حالت حلیم دربیاید. خب دوستان اگر دیدید که برنج هنوز مانده بپزد و آبش خشک شده به میزان لازم به ان آبجوش اضافه کنید و بگذارید بپزد تا به غلظت میرسد و آبش کشیده بشود. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
✅ با دادن شکلات زیاد به کودکان به آنها لطف نمی کنید آنها را در آینده با مشکل روبرو می کنید 👈بیماری های قلبی و افسردگی از عوارض مصرف همین شکلات هاست. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺به نام خدای قصه های قشنگ 🌺 «بابا روباه» خود را روباه زیرکی می دانست. او با همسر و بچه هایش نزدیک جنگل زندگی می کرد.🦊🦊🦊🦊🦊🦊🦊 هر پنج بچه روباه درست مثل پدر و مادرشان، زیبا و البته همیشه گرسنه بودند. بابا روباه و مامان روباه برای سیر کردن آنها مرتب دنبال غذا می گشتند. یک شب که هر دو همراه با غذا به خانه بر می گشتند، بابا روباه گفت: بچه های ما خیلی زیرک و زیبا هستند فکر می کنم همه آنها به من رفته اند. همسر روباه جواب داد: این قدر بلند حرف نزن وگرنه پلنگ صدایت را می شنود. بابا روباه گفت: بگذار بشنود. من زیرک تر از آنم که به دام او بیفتم. شاید تو نتوانی به تنهایی از دست او فرار کنی، اما هوش من برای نجات هر دوی ما کافی است. همین که حرف بابا روباه تمام شد صدای غرشی در تاریکی به گوش رسید؛ خوب، بابا روباه من اینجایم و می خواهم هر دوی شما را بخورم. مگر اینکه همان طور که گفتی، با هوش خودت جلویم را بگیری! آن وقت، یک پلنگ بزرگ سیاه و زردرنگ از میان بوته ها خارج شد.🐯 بابا روباه از شدت ترس و ناراحتی نمی توانست حرف بزند. او اصلا نمی دانست چه کار کند چرا که اصلا زیرک نبود.😔 آنگاه مامان روباه به آرامی گفت: چه خوب شد که شما را دیدیم، عمو پلنگ! شما پلنگ دانایی هستید و حتما می توانید به سوال مهمی که ما را نگران کرده است، جواب بدهید.😊 پلنگ، درست مثل بابا روباه مغرور بود و از این که او را دانا صدا کنند، خوشحال می شد. همچنین گفتن «عمو» به پلنگ نشان می داد که چه حیوان مهمی است.😉 پلنگ گفت: بسیار خوب کمکتان می کنم. زود سوالتان را بپرسید تا گرسنه تر نشده ام. مامان روباه ادامه داد: عمو پلنگ، من و شوهرم صاحب پنج بچه روباه زیبا هستیم. اما هنوز نمی دانیم کدامیک از آنها بیشتر شبیه من و کدام یک شبیه شوهرم هستند. شما آنقدر دانایید که با یک نگاه حتما جواب این سوال را پیدا خواهید کرد. آیا به ما این افتخار بزرگ را می دهید؟ پلنگ خیلی خوشحال شد. با خودش فکر کرد: پنج بچه روباه چاق و چله هم علاوه بر این دو روباه نادان به شامم اضافه شد! آن وقت گفت: مرا به طرف خانه تان ببرید. بچه ها را به من نشان دهید تا به سوالتان جواب بدهم. هر سه حیوان به دنبال هم راه افتادند. سرانجام به سوراخی که به لانه روباه ختم می شد، رسیدند.🦊🐯🦊 مامان روباه گفت: بابا روباه، برو به بچه ها خبر بده که عمو پلنگ چه افتخار بزرگی به ما داده است. پلنگ غرش کنان گفت: عجله کن! بابا روباه با عجله هر چه تمامتر، مثل برق و باد در سوراخ ناپدید شد. مامان روباه و پلنگ با هم کنار سوراخ منتظر ماندند، اما نه از روباه خبری شد و نه از بچه روباه ها.😳 پلنگ که حوصله اش سر رفته بود و احساس گرسنگی می کرد، گفت: شوهرت کجاست؟ بچه روباه ها کجا هستند؟ مامان روباه گفت: عمو پلنگ، اجازه بدهید به دنبالشان بروم.😁 پلنگ گفت: بگو عجله کنند. مامان روباه: چشم عمو پلنگ. مامان روباه داخل سوراخ پرید. پلنگ به انتظار نشست. پلنگ عصبانی، خسته و مهم تر از همه گرسنه بود. ناگهان متوجه کله پُرمغز و چشمان براق مامان روباه شد که از سوراخ، دزدکی نگاهش می کرد. مامان روباه گفت: عمو پلنگ، دیگر نیازی به زحمت شما نیست. بابا روباه جواب را پیدا کرد. او می گوید هر پنج بچه روباه به زیرکی و زیبایی مادرشان هستند.😊😜 پلنگ غرشی کرد و به طرف سوراخ پنجه انداخت. اما مامان روباه به سرعت فرار کرد و مثل برق در سوراخ ناپدید شد. پلنگ آن شب را بدون شام گذراند. بابا روباه هم دست از خودستایی برداشت. چون حالا می دانست که همسرش داناترین و زیرک ترین عضو خانواده است.😍 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝