#اخلاق_زیست_محیطی
#مراقبه
#گستره_عرفان
هشیاری زیستمحیطی
سلوک عرفانی مستلزم توجه به خود و اعمال خویش است. ما از سر عادت کارهایی میکنیم که گاه نه خود دلیل آن را میدانیم و نه به پیامدهای آن توجه میکنیم. تصور کنید با دوستی کنار درختی ایستادهایم و داریم گپ میزنیم. در همین حال شاخه نازکی از درخت را میشکنیم و در حالی که داریم گفتگو میکنیم با آن دندان خود را خلال میکنیم و سپس دورش میاندازیم. در واقع، دندانمان تمیز است و بیشتر از سر عادت چنین میکنیم. این نمونه کوچکی است از رفتارهای عادت شده ما که ناخواسته از ما سر میزند.
پیران و عارفان بنام به این جنبه از رفتار اطرافیان خویش توجه داشتند. داستان ابو عبدلله مغربی (عارف قرن دوم و سوم) نمونه خوبی از این مسأله را نشان میدهد. احمد طوسی در کتاب جامع الستین (تفسیر سوره یوسف) این داستان بازگو کرده است:
«ابراهیم شیبان، رحمه الله علیه گوید که با استاد خویش [ابو] عبدالله مغربی به صحرا شدیم تا ساعتی نظاره آثار و صنایع کنیم.
ابراهیم گوید: من دست فرو کردم و گیاهی از زمین برکندم و ساعتی در دست بگردانیدم. پس بینداختم.
استاد مرا گفت: ما کُنتَ قمیناً بهذا! ای ابراهیم، نه سزاوار این بودی که کردی. که پنج خطا از این یک فعل تو پدید آمد.
گفتم: کدام است؟
گفت: یکی آنکه تن خود را در هوس و بازی برگماشتی
دیگر آن است که مسبّحی را از تسبیح بازداشتی-وإن من شیئی الا یسبح بحمده (قرآن ،44:17)
سیم، دیگران را در راه این معاملت بگشادی.
چهارم، بی حاجتی برگرفتی.
پنجم، بی حجتی فروگذاشتی.
برخیز و از من جدا شو.»
و او را یکسال از خود طرد کرد.
(احمد طوسی، تفسیر سوره یوسف الجامع الستین، تصحیح محمد روشن، تهران، 1356 ص 108) به نقل از دکتر نصر الله پورجوادی، «درویش گیاهخوار: زندگی و سخنان ابوعبدالله مغربی»، در قوت دل و نوش جان، تهران، نشر نو، 1397، ص 94-95.
منبع: کانال دکترسیدحسن اسلامی اردکانی
https://eitaa.com/KimiyayeSaadat
هدایت شده از کیمیای سعادت
#اخلاق_زیست_محیطی
#مراقبه
#گستره_عرفان
هشیاری زیستمحیطی
سلوک عرفانی مستلزم توجه به خود و اعمال خویش است. ما از سر عادت کارهایی میکنیم که گاه نه خود دلیل آن را میدانیم و نه به پیامدهای آن توجه میکنیم. تصور کنید با دوستی کنار درختی ایستادهایم و داریم گپ میزنیم. در همین حال شاخه نازکی از درخت را میشکنیم و در حالی که داریم گفتگو میکنیم با آن دندان خود را خلال میکنیم و سپس دورش میاندازیم. در واقع، دندانمان تمیز است و بیشتر از سر عادت چنین میکنیم. این نمونه کوچکی است از رفتارهای عادت شده ما که ناخواسته از ما سر میزند.
پیران و عارفان بنام به این جنبه از رفتار اطرافیان خویش توجه داشتند. داستان ابو عبدلله مغربی (عارف قرن دوم و سوم) نمونه خوبی از این مسأله را نشان میدهد. احمد طوسی در کتاب جامع الستین (تفسیر سوره یوسف) این داستان بازگو کرده است:
«ابراهیم شیبان، رحمه الله علیه گوید که با استاد خویش [ابو] عبدالله مغربی به صحرا شدیم تا ساعتی نظاره آثار و صنایع کنیم.
ابراهیم گوید: من دست فرو کردم و گیاهی از زمین برکندم و ساعتی در دست بگردانیدم. پس بینداختم.
استاد مرا گفت: ما کُنتَ قمیناً بهذا! ای ابراهیم، نه سزاوار این بودی که کردی. که پنج خطا از این یک فعل تو پدید آمد.
گفتم: کدام است؟
گفت: یکی آنکه تن خود را در هوس و بازی برگماشتی
دیگر آن است که مسبّحی را از تسبیح بازداشتی-وإن من شیئی الا یسبح بحمده (قرآن ،44:17)
سیم، دیگران را در راه این معاملت بگشادی.
چهارم، بی حاجتی برگرفتی.
پنجم، بی حجتی فروگذاشتی.
برخیز و از من جدا شو.»
و او را یکسال از خود طرد کرد.
(احمد طوسی، تفسیر سوره یوسف الجامع الستین، تصحیح محمد روشن، تهران، 1356 ص 108) به نقل از دکتر نصر الله پورجوادی، «درویش گیاهخوار: زندگی و سخنان ابوعبدالله مغربی»، در قوت دل و نوش جان، تهران، نشر نو، 1397، ص 94-95.
منبع: کانال دکترسیدحسن اسلامی اردکانی
https://eitaa.com/KimiyayeSaadat