🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
زنی با بچه های یتیمش در خانه شان را زد. از صبح تا ظهر درِ خانه ی هر کس را زده بود، کسی کمکش نکرده بود. آن ها خودشان دو تا نان بیش تر نداشتند. با بچه ها شش نفر می شدند. یکی از نان ها را به زن فقیر دادند. بعد هم، دور هم یک نان دیگر را قسمت کردند و خوردند.
با لقمه ی حلال این خانه بود که قربانعلی بزرگ شد.
کتاب این عمار، شهید قربانعلی عرب، ص20
بـ وقتـ شهدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
داشت براي اولينبار به جبهه ميرفت. خیلی نگرانش بودم، چون فقط شانزده سال داشت. گفتم:«داداشجان! جلوي تير و فشنگ نري.».
گفت:«يعني برم كنار كه تیر و گلوله به ديگري بخوره؟».
هر دو خندیدیم.
شهید سید محمدرضا احمد پناهی
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص173
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
از صبح تا شب مادرم دلشوره داشت. خواب دیده بود.
.. .. .
می گفت «نشسته بودم توی مسجد امام، توی بازار، همراه پدر ناصر. بلند شدم وضو بگیرم. یک پرنده ی سفید قشنگ آمد، نشست روی درخت بالای سرم. من که وضو می گرفتم، نگاهم می کرد. زل زده بود به من. بی اختیار دستم رفت روی قلبم. بهش گفتم تو آزادی، برو. پرنده ی سفید که پر زد و رفت، از خواب پریدم. »
.. .. .
صبح فرداش اخبار اعلام کرد داداش ناصر شهید شده. مادر قبلا به بابا گفته بود. بعد از دیدن خواب به پدرم گفته بود که ناصر شهید شده. همه می دانستیم که دیر یا زود، همچه خبری را باید بشنویم. خودش هم می دانست. قبل از ازدواجش به من می گفت «آبجی! اگه می خوای برای من زن پیدا کنی، بهش بگو که من خیلی موندنی نیستم. »
یادگاران، جلد 14 کتاب شهید ناصر کاظمی، ص 96
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
زمانی که بعضی مغازه دارها جنس ها را احتکار می کردند. من رفتم و برای فرزند کوچکم احمد از داروخانه 2 قوطی شیر خشک گرفتم. همسرم گفت: تو چرا 2 تا گرفتی ؟ باید یکدانه می گرفتی تا یکی دیگرش را کسی دیگر برای بچه اش بگیرد. نباید این کار را می کردی. دوتا شیر گرفتی که به یک نفر دیگر شیر نرسد ؟ خوب دیگران هم بچه کوچک دارند. آدم نباید خودش را تنها ببیند باید دیگران را هم ببیند.
شهید محمد بهرامیه
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
شب تا صبح نخوابید. نماز می خواند. دعا می کرد. گریه می کرد. می گفت« من شهید می شم. » گفتم « مصطفی. این حرف ها رو بگذار کنار. بگیر بخواب نصفه شبی. » گفت « نه. به جان خودم شهید می شم. می دونم وقتش رسیده. » ول کن نبود. چشم هایش سرخ شده بود. گریه اش بند نیم آمد. صبح موقع رفتن، گفت «چند وقت دیگه عروسیه. باید قول بدی می آی. » گفتم « این همه گریه و زاری می کنی، می گی می خوام شهید بشم. دیگه زن گرفتنت چیه؟» گفت« خانمم سیده. می خواهم « به حضرت زهرا محرم باشم. شاید به صورتم نگاه کند. »
یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 85
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 #ࢪوضــہ
•°این پیراهن مشکی های که بر تن ماست
بانوای🎤#حاجمهدیرسولی
🏴#ایـام_فاطمیـه
🕊🥀#یامَولاتییافاطِمَةُاَغیثینی
کپی با ذکر یک سلام بر آقا امام #حسین(؏) آزاد است.
ع ش ق م ن ی ت ن ه ا ت و
خ و ب ح ا ل م ن ب ا ت و
ه ر دف ع ه ز م ی ن خ وردم
ه ی ش ک ی ن ب وده الا ت و
ح س ی ن اق ا ج ا💔
#حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از هرکسی بجز آیه الله العظمی بهجت این جمله را میشنیدم،حس می کردم شاید غلو کرده باشد!
این #حسین کیست ...