* #هــو_العشــق🌹
#پـلاک_پنهـــان
#قسمت69
✍#فاطمـــه_امیــــری_زاده *
ــ میدونم خونه ای ،نمیخواستم مزاحمت بشم ولی دارم دیونه میشم
ــ این چه حرفیه کمیل
ــ شرمندتم امیرعلی ولی لطفا برام بگو چی شد
ــ سمانه خانم تو خیابون بوده،خیابون هم به خاطر بارون و سرما خلوت بوده،ساعت طرف ده ،ده و نیم بوده،مرده میگفت که از دور دیده یه مرد هیکلی داشته مزاحم دختری میشده،میگه معلوم بود دزد نبوده چون ماشین مدل بالا بوده و اینکه میخواسته بکشونتش داخل ماشین،اول ترسیده بره جلو اما بعد اینکه سمانه خانم داد و فریاد میکشه و خودشو میندازه زمین تا نتونن ببرنش،همسر مرده که همراهش بود کلی اصرار میکنه به شوهرش که کمک کنه،اونم چند بار بوق میزنه و میاد طرفشون که اون مرده سوار ماشین میشه و حرکت میکنه
امیرعلی سکوت کرد،می دانست شنیدن این حرف ها برای کمیل سخت بود اما باید گفته می شد ، نفس زدن های عصبی کمیل سکوت را بین آن دو را شکسته بود.
امیرعلی آرام صدایش کرد که جوابش صدای بلند و خشمگین کمیل بود:
ــ کمیل
ــ میکشمشون،نابودشون میکنم به مولا قسم نابودشون میکنم امیرعلی
ــ باشه باشه،آروم باش آروم باش
ـچطور آروم باشم؟اگه اون مرد نبود الان سمانه رو برده بودند
ــ آروم داد نزن،خداروشکرکه همچین اتفاقی نیفتاد،از این به بعد هم بیشتر مواظبیم
ـ فکر میکردم آزادش کنم ،دیگه خطری تهدیدش نمیکنه اما اینطور نشد،تو زندان میموند بهتر بود
ــ اونجوری هم ذره ذره داغون میشد
ــ نمیدونم چیکار کنم امیرعلی
ــ بهاش حرف بزن اما با آرامش،با داد و بیداد چیزی حل نمیشه،بهش بگو که چقدر اوضاع بهم ریخته است
ــ باشه،شرمنده مزاحمت شدم
ــ بازم گفتی که،برو مرد مومن
ــ یاعلی
ــ علی یارت
تماس را قطع کرد،باید با سمانه هر چه زودتر صحبت می کرد،نگاهی به پنجره اتاق صغری انداخت،چراغ ها خاموش بودند،پیامی به سمانه داد اما بعد از چند دقیقه خبری نشد،ناامید به طرف در رفت که سمانه از در بیرون آمد.
به سمتش آمد،سلامی کرد.
ــ علیک السلام ببخشید بیدارتون کردم،اما باید صحبت می کردیم
سمانه از ترس اینکه سمیه خانم آن ها را ببیند نگاهی به در انداخت و گفت :
ــ مشکلی نیست،من اصلا خوابم نمی برد
ـ چرا اینقدر به در نگاه میکنید
ـ ممکنه خاله بیاد
ــ خب بیاد،ما داریم حرف میزنیم
سمانه طلبکارانه نگاهی به او انداخت و گفت:
ــ صحبت من با شما که جواب رد به خواستگاریتون دادم و هیچوقت باهم هم صحبت نبودیم،الان، این موقع ،گپ زدن اون هم تو حیاط ،به نظرتون غیر طبیعی نیست ؟؟
کمیل فقط سری تکان داد،دوباره سردردبه سراغش آمده بود ،سرش را فشار داد و گفت :
ــ صداتون کردم که در مورد اتفاقات امشب صحبت کنیم
ترسی که ناگهان در چشمان سمانه نشست را دید و ادامه داد:
ــ با اینکه بهتون گفته بودم که تنها بیرون نیاید اما حرف گوش ندادید،سمانه خانم الان وقت لجبازی نیست،باورکنید اوضاع از اون چیزی که فکرمیکنید خطرناکتره،امشب فک کنم بهتون ثابت شد حرف های من چقدر جدی بود اما شما نمیخواید باور کنید
سمانه با عصبانیت گفت:
ــ بسه
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
─┅─┅─═ঊঈ💝️ঊঈ═─
➯@kaferoman
─═ঊঈ💝ঊঈ═─┅─┅─
📚 ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ،
ﺍﯼ ﻫﯿﭻ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ .
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ؟
ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ..
#مولانا
#سلام_امام_زمانم
#نهج_البلاغه #حدیث
👋مشاوره :
🎓فرزند _ پروری :
#نه#گفتن#خودمراقبتی
پدر و مادر عزیز لطفا دقت داشته باشید 👈نه گفتن بچهها بىادبى نيست بلكه شروع خودمراقبتى است.
اجازه بديم كه بچهها نه بگن.اگر بچه هادرکودکی اجازه نه گفتن نداشته باشند،درنوجوانی بسیارآسیب پذیرخواهند شد.
♻️ کانال تربیت فرزند
همراه ما باشید
#خناری_نژاد_روان_شناس ✒
●▬▬▬๑ تربیت کودک ๑▬▬▬●
★☆★ @tarbiyat_kodak ★☆★
مطالب ویژه بیشتر👆
هدایت شده از شعرووالپیپر
کلیپ کوتاه ۲مگابایتی مذهبی
https://eitaa.com/m1380h
کلیپ های مذهبی متفاوت و بروز
#افزایش_هوش
✅غذاهای مغز به تقویت #رشد مغز بچه کمک کند علاوه بر آن باعث خوب کار کردن مغز، #حافظه و #تمرکز و #هوش کودکان می شود
1⃣. ماهی قزل آلا (یک سالگی)
2⃣. تخم مرغ(زرده از هشت ماهگی)
3⃣. کره بادام زمینی(یک سالگی)
4⃣. غلات سبوس دار(هفت ماهگی)
5⃣. جو یا بلغور جو دوسر(هفت ماهگی)
6⃣.توت(یک سالگی)
7⃣. لوبیا(نه ماهگی)
8⃣.سبزیجات رنگارنگ( هشت ماهگی)
9⃣. شیر و ماست(یک سالگی)
0⃣1⃣. گوشت( هفت ماهگی)
#پیام_مشاوره
💢روانشناسان تماشای بیش از۳۰دقیقه مداوم تلویزیون تا سن ۶ سالگی را برای کودک مناسب نمیدانند
به این خاطر که این امر توانمندیهای مغزی او را به شدت پایین میآورد
💜💙💚💛❤💛💚💙💜
⭕با چه بازیهایی کمرویی فرزندمان را درمان کنیم؟
✅ضبط صدا :
با فرزندتان حرف بزنید یا کتاب بخوانید، میتوانید حتی نمایشنامهای را اجرا کنید و در همین حال صدایتان را با تلفن همراه ضبط کنید و بعداً گوش دهید. شنیدن صدای خود میتواند باعث شناخت ضعفها، برطرف کردن آنها و بالا رفتن اعتماد به نفس کودک برای صحبت در جمع شود.
✅اجرای پانتومیم :
یک کلمه یا مفهوم را انتخاب کنید و با اجرای پانتومیم سعی کنید آن را به دیگران بفهمانید. از کودکتان بخواهید با حرکات دستها و بدن، این مفهوم را انتقال دهد. با این کار، او میآموزد که از بدنش برای برقراری ارتباط استفاده کند و مهارتهای کافی را برای تقویت زبان بدن یاد میگیرد.
✅خاطره گویی :
شبها در جمع خانواده، به جای آنکه هر کدام مشغول گوشی تلفن همراه یا تلویزیون باشید، به صحبت کردن با هم بپردازید. بهترین کار این است که خاطره بازی کنید. هر کدام یکی از خاطرات خوبتان را در جمع تعریف کنید یا اگر خاطره ای به ذهنتان نمیرسد، مسابقه شعر خواندن یا قصه خوانی بگذارید.
💕💞💓💗💖💗💓💞💕
#پیام_مشاوره
چرا تا داد نزنم فرزندم به حرفم گوش نمیکنه؟؟😞😞😞
والد از کودک میخواهد؛ کاری را در همان لحظه انجام دهد!!
و کودک یا آنرا به تعویق میاندازد یا اصلا انجام نمیدهد.
و والد اینبار با صدایی بلندتر آنرا تکرار میکند و ممکن است عصبانی شده؛ تند و پرخاشگرانه باشد.
در این فرآیند کودک چه چیزی یاد میگیرد؟
تا زمانی که مامان یا بابا عصبانی نشده و داد نزده؛ میتونم کاری که میگه رو انجام ندم و اتفاقی نمی افته
نتیجه آن:
✔️در مرحله اول خواستههای والدین رد میشود.
✔️ تا والدین دادنزنند ، حرفشان عملی نمیشود.
✔️ محیط خانه متشنج میشود.
راه حل:👇👇👇
1⃣درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بگویید
2⃣ به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات رو بخور.
3⃣ برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید.
🌹🌹🌹💫💫💫💫💫🌹🌹
#گرفتگی_بینی_کودک
🤧اگر بینیکودکتان به دلیل سرماخوردگی کیپ شده، قبل از خواب یک پیاز کنار تخت قرار دهید 👌
👨⚕محققان بر این باورند که این روش برای روان شدن آب بینی بسیار مفید است ؛
سولفوری که در #پیاز وجود دارد بلغم و مایعات درون بینی را بیرون میکشد
🤧اگر کودک شما سرما خورده اما بلغم درون بینی او غلیظ شده و مانع تنفسش میشود، میتوان از پیاز برای شل کردن آن بدون هیچ اثر جانبی ناخوشایندی کمک گرفت