eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
550 دنبال‌کننده
226 عکس
686 ویدیو
148 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سنگرساز بي سنگر خوب نگاه کن! چه اشتیاقی در گرفتن پست و صندلی برادرش بلافاصله بعد از شهادت دارد! ذخایر نظام اینهایند نه به قول آقا مسئولانی که مثل حیوان می چرند و می غلطند! @Kolbe_Andishe_Farhang
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 چهارده راهکار عملی برای حل مشکل اقتصاد 🔺️ مطرح شده توسط رهبرانقلاب در دو دیدار اخیر دولت در فاصله‌ی کمتر از ۴۵ روز 💻 @Khamenei_ir
💠دعوا کردن با دولت یا ایجاد تشکیلات موازی با دولت راه اصلاح نیست حالا به بنده گاهی میگویند شما چرا به دولت تشر نمیزنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس میشود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف -نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره- خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان میخواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک میشود، همین! یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنان‌که ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا به‌وسیله‌ی چه‌کسی؟ به‌وسیله‌ی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد -مثل کاری که رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه کردند_ امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربه‌ی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چه‌کسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند ✍رهبرانقلاب، دیدار اعضای مجلس خبرگان ۹۷/۶/۱۵ http://eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 اگر امام حسین(علیه‌السلام) امام تو است باید راه او را بروی ◾ متأسّفانه مسئله‌ى پيشوایی و پيشروى در مورد امام، امروز در معارف فرهنگ شيعى ما هيچ مطرح نيست. تا میگویی امام حسين (علیه‌السّلام) در فلان موقعيّت يک چنين عملى انجام داد، اميرالمؤمنين (علیه‌السّلام) چنان و... ميگويد: آقا! اينها امام بودند. خب، به دلیل اینکه اینها امام بودند، بايد تو پيروى كنى. يعنى چه که بگویی او چون امام است، پس من نميتوانم پسِ كار او و دنبال راه او را بگيرم؟ در حالى كه اين خطاى خيلى بزرگى است، وقتى كه ما امام را به امامت شناختيم، بايد راه امام و خطّ‌سير زندگى او را هم بفهميم و بدانيم؛ تا بتوانيم دنبال اين خطّ‌سير را بگيريم و عمل كنيم. ▫️اميرالمؤمنين (صلوات‌الله‌عليه) فرمود: «ألا وَ إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماماً يَقتَدِى بِه»؛ هر مأمومى امامى دارد كه به آن امام اقتدا ميكند، دنباله‌رو آن امام است و بايد دنبال آن امام برود؛ والّا امامِ او نيست و او هم مأموم او نيست. پس مسئله‌ى اقتدا كردن و دنبال خطّ‌سير و زندگى امام رفتن، مطلبى است لازم و مقتضاى لفظ امام و مأموم. 📚 کتاب (علیه‌السلام)؛ سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در محرم الحرام ۱۳۵۱ در هیات انصارالحسین تهران 🏴 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شب عاشورای سال گذشته،اين جوان بصیرعراقی،جواب ياوه‌گوييهای اين روزهای رسانه‌های صهيونيستی سعودی كه برای تخريب رابطه عاطفی وايمانی ملتهای عراق وايران وولايت تلاش ميكنند را داد؛ @Kolbe_Andishe_Farhang
4_5927217570431107838.pdf
611.2K
💠درسی که از حسین(ع) باید آموخت 🔻بحثی پیرامون اینکه امام حسین(ع) چرا قیام کرد؟ ✍سخنرانی رهبر انقلاب در عاشورای سال۷۴ eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠مساله گریه نیست... مساله سیاسی است 🔸امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. 💬 بچه ها و جوان هاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ است. دسته هايى كه بيرون مى آيند، مقابل ظالم قيام كرده اند. اين ها را بايد حفظ كنيد. اين ها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين ! 🔸مسأله، مسأله گريه نيست. مسأله، مسأله تباكى نيست. مسأله، مسئله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى خواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند. ✍ امام خمینی(ره) 📚صحيفه امام، ج۱۰، ص۳۱۶ و ج۱۳، ص ۳۲۳ eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هیئتِ امام حسینِ سكولار نداریم 🎥: اینكه کسی در هیئت عزاداری مراقب باشد كه نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، غلط است. eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠 اباعبدالله راسیاسی نکن! می‌گویند زمانی که روس‌ها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابان‌های تبریز آمده بود، همانروز روس‌ها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و می‌خواستند اعدامش کنند، در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابان‌ها، قمه میزدند، یکی رفت پیش قمه‌زن‌ها. گفت شما که اینها را توی سر خودتان می‌زنید، من نمی‌گویم توی سر روس‌ها بزنید ولی لااقل با همین قمه‌ها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که اینها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمه‌زن‌ها گفتند: برو خجالت بکش، اباعبدالله را نکن! امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم ...خب این نوع امام حسین را، انگلیس و روس قمه هایش را میخرند و هدیه میدهند...! ✍استاد رحیم پور ازغدی eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
4_5819023916860965770.mp3
6.85M
💠 قســـمتى از كتاب فتــــح خـــــون مراســم عـزادارى شـب اوّل محرّم هيأت راية العباس (ع) 🎙با مـداحى حــاج محمــود كريمى دوشنبه ١٩ شهـريور ‌١٣٩٧ eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠قافله عشق در سفر تاریخ ... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب كنید، قافله در راه است. می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهكاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم ركاب حسین است، كه او سرسلسله خیل پشیمانان است، و اگر نبود باب توبه ای كه خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند. اكنون هنگام آن است كه در قافله امام، صف اصحاب عاشورایی از فرصت طلبان ابن الوقت و بادگرایان جدا شود، چرا كه دیگر همه می دانند كوفه در تسخیر ابن زیاد است. از كوفه نسیم مرگ می وزد، نسیمی كه بوی خون گرفته است... اما هنوز راه های بازگشت مسدود نیست و بیابان، وادی حیرتی است كه از اختیار انسان تا جبروت حق گسترده است. برای آنان كه دل به امام نسپرده اند، این وادی، عرصه بی فردای دهشتی طاقت فرساست. اما برای اصحاب عاشورایی امام عشق ... آنها دركوی دوست منزل گرفته اند واینچنین، از زمان و مكان و جبر واختیار گذشته اند... این باد نیست كه بر آنان می وزد؛ آنها هستند كه برباد می وزند. آنها از اختیار خویش گذشته اند تا جز آنچه او می فرماید اراده ای نكنند و چون اینچنین شد، جبروت حق از آیینه اختیار تو ساطع می شود. آیینه را رسم این است كه « انا الشمس » بگوید، اما تو او را اذن مده تا این « انا » را حجاب «هو» كند. ای دل! تو چه می كنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار كه تو را از حسین جدا كند! این چه اختیاری است كه برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد؟ ای دل! نیك بنگر تا قلاّده دنیا را برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را، كه در دست شیطان است. آنان می انگارند كه این راه را به اختیار خویش می روند، غافل كه شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی كه در نفس خویش دارند می فریبد. راستی را كه تحلیل وقایع تاریخ سخت دشوار است. سرّ دشواری كار، در پیچیدگی های روح آدمی است. وقتی كه مه در عمق دره ها فرو می نشیند، اگر چه تاریكی كامل نیست، اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند. اگر نباشد اینكه آفریدگار، ما را در كشاكش ابتلائات می آزماید، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریك درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا كه دراین غفلت پنهان همه عمر را سر می كردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم. هر انسانی را لیله القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حُر رانیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنی كنت معكم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد كه: لعن الله امه سمعت بذلك فرضیت به؟ اگر كسی بینگارد كه جدایی دین از سیاست تفكری است خاص این عصر، دراشتباه است. بیاید و ببیند كه اینجا نیز، نیم قرنی پس از حجه الوداع، همان انگار باطل حاكم است. حكام جور را در همه طول تاریخ چاره ای نیست جز آنكه داعیه دار این اندیشه باشند، اگر نه، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حكومت می پذیرند و حق هم همین است. اما در اینجا نكته ظریف دیگری نیز هست. ظاهرِ دین ، منفكّ ازحقیقت آن، هرگز ابا ندارد كه با كفر و شرك نیز جمع شود و اصلاً وقتی كه دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی اینچنین خواهد رفت. ✍شهید سیدمرتضی آوینی 📗فتح خون eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
هدایت شده از  تریبون مستضعفین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️افشاگری پشت پرده خیانت شرکت پوشک مولفیکس 🔺به اندازه نیاز 1 سال کل کشور مواد اولیه وارد کرده(50میلیون دلار)،دلار 4200 هم گرفته،قیمت رو هم هر روز زیاد میکنه 🔹t.me/teribon
💠آن امر به معروف و نهی ازمنکری که امام حسین(ع) میگوید... 🔸 عاشورا یک حرکت بنیادین و بزرگ جامعه سازی است، که حضرت امام حسین(ع) در بیان هدف خود از این حرکت می فرماید: «ای خدا! تو خوب می دانی که ما برای قدرت طلبی، یا دنیا خواری قیام نکردیم، بلکه خواستیم احکام روشن دین تو را به کار بندیم، و کشور اسلامی را اصلاح کنیم، و مظلومان و ستم دیدگان را از زیر بار ستم نجات دهیم.» (تحف العقول، ص ۱۷۰) 🔸 پس ملاحظه می‌کنید، که آن امر به معروف و نهی ازمنکری که امام حسین، در سخنی دیگر می‌فرمایند که «ما قیام کردیم برای اصلاح جامعه اسلامی و اقامه امر به معروف و نهی از منکر» مقصود چسبیدن به یقه چهار تا محروم و بدبخت، یا چند جوان بی پناه نیست، بلکه حرکت امر به معروف و نهی از منکر در صورت اصلی خود، قیام در برابر ظلم و ستم است، و خروش برداشتن در برابر سران حاکم و سروران اقتصادی و دیکتاتوری مال (که جامعه ما امروز در چنگ آن گرفتار است!) و هر حاکمیتی که مجری عدالت نباشد. 🔸 پس بنا بر منطق عاشورا امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه بر افتد، و توانگرانی که قرآن می فرماید مایه فسادند (مفسد فی الارض اند) و به هیچ گونه در برابر اصلاحات تسلیم نمی شوند. حتی در خود پیکره دولت - تکلیف شان با قرآن و عاشورا معلوم گردد. 🔸 در سخنان آفتاب آفرین عاشورا خوب دقت کنید، که به‌هنگام اظهار امر به معروف و نهی از منکر، دم از مبارزه‌ی با ظالمان و گرفتن حقوق مظلومان می‌زند؛ چه ظالمان و مظلومان اقتصادی و معیشتی و گرفتار انواع فقر و تورم و گرانی و بی‌پناهی و فرزندان بی‌آتیه‌، و... و چه ظالمان و مظلومان قضایی، و اسیر در چنگال اختاپوسی شکست‌ناپذیر، و گروهی متکی به توان‌گرانی مفسد فی الارض. ✍استاد محمدرضا حکیمی 📚 برشی از کتاب «عاشورا و عدالت» eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
Aghl-e Ashegh,Eshgh-e Aghel.pdf
444.1K
💠عقل عاشق‌و‌ عشق عاقل 🔻بحثی‌در‌معرفت شناسی‌حسینی ✍گفتاری‌از‌حسن‌رحیم پور‌ازغدی eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠دوره یک ساله معارف زندگی ساز 🔻حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان زنجان eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠ایرانی با انقلاب از خواب بیدار شد یک مغازه‌دار معمولی از میان شما اگر ببیند که شاگرد مغازه‌اش بعد از سالها جدا شدن از او، موفق‌تر و زبده‌تر و محبوبتر و پرمشتری تر از خودش شده، احتمالا خشمگین شود و اگر تقوا نداشته باشد بدنبال نابود کردنش برود. 🔹 خوب از غرب چه توقعی دارید؟ ما که شاگرد مغازه هم نبودیم. رسما نوکر و غلام غرب بودیم. گاو دوشیدنی غرب بودیم، که البته جای شیر، نفت میدادیم. 🔸 مسلم است غربیها از ما خشمگین باشند. مسلم است غربیها دنبال ضربه زدن به ما باشند. مسلم است با تحریمهایشان عملا به اقتصادمان حمله تروریستی کنند. 🔹 مسلم است غربیها با رسانه‌های یک چشمی شان، فقط عقب ماندگی‌ها و ضعفهایمان را نشان بدهند. تازه انهم با ضریب ده و صد، و با افزودن دروغ. 🔸 چرا که از نظر غربیها، از نظر مردان و زنان چشم آبی و مو زرد غربی، ما هنوز واکسی های ایرانی هستیم که در آبادان دنبالشان میدویدیم و برای چند ریال میگفتیم مستر مستر. از نظر انها ما هنوز سیاستمداران قاجار و پهلوی هستیم که در سفارت انگلیس و روسیه تزاری و امریکا، دستهایشان را میبوسیدیم و در مقابل خیانت کردن، حقوقمان را میگرفتیم. 🔹 اربابان سابق تاب این را نمی‌اورند که مردمان غرب آسیا، ایرانیهایی که در بهترین حالت قبل از انقلاب با تمسخر از انها بعنوان تازه بدوران رسیده‌های نفتی یاد میشد، برای خودشان کسی شده باشند. انها باور نمیکنند که پرشین‌های پهلوی که در بهترین حالت میتوانستند کازینوهای امریکایی را پر کنند و مثل شیوخ دوبی و ابوظبی پول ببازند، حالا ایرانیانی شده باشند که امپراطوری غرب را با تیپا و اردنگ از منطقه بیرون کنند. 🔸 مسلم است تلویزیون سلطنتی انگلیس، بی‌بی‌سی، که میتوانست در عرض چند ماه یک کودتا در ایران راه سازماندهی و یک دولت محبوب را منفور و ساقط کند، در مقابل این عظمت ملت ایران، تمام تلاشش را به کار بیاندازد. معلوم است مومیایی‌های نقاشی شده سلطنت طلب در «مهدکودک منوتو» مستقیم به چشمهای مخاطب نگاه کنند و دروغ بگویند. 🔹 اما این واقعیت را نمیتوانند بپوشانند که ایرانی با انقلاب از خواب بیدار شد و سرنوشت خودش را در دست گرفت. و ایرانی به بقیه منطقه هم راز بیدار شدن از خواب جزمی مسخ شدگی و بی هویتی را آموخت. و ایرانی با همین بیداری میتواند بر فساد و ضعفهای دیگرش هم غلبه کند. و‌خواهد کرد. که این وعده تاریخ برای همه انهایی است که زنجیر بردگی را پاره کرده‌اند. ✍علی علیزاده eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 قهرمان اول کربلا، امام حسن(علیه‌السلام) بود ◾کسانی که در جبهه‌بندی میان امام مجتبیٰ و معاویه نتوانسته بودند یک جمعیّت پُرشور قابل‌اطمینانی را برای امام حسن درست کنند، این‌قدر اینها فرق کردند که ده، دوازده سال بعد، تک‌تک در مقابل معاویه بلند شدند. ▫️ اینها همه فرآورده‌های کارخانه‌ی آدم‌سازی امام حسن‌ هستند. ◾ آخرین نفری که امام حسن مثل گلوله‌ای منفجر کرد و از آن ترکش الهی، تیری بیرون انداخت و به سینه‌ی دشمن زد، برادرش حسین‌بن‌علی است؛ یعنی . ▫️ شیخ آل‌یاسین (رضوان‌ اللّه ‌علیه) یا سیّد شرف‌الدّین میگوید که امام حسن(علیه‌السّلام) مثل آن سرداری که سربازان خود را یکی‌یکی فرامیخواند و مسئولیّت هرکدام را به آنها محوّل میکند، دانه‌دانه مسئولیّتها را به زبان بی‌زبانی، با زبان قرآن و با زبان تاریخ به یارانش حالی کرد. ◾ و در آخر حسین‌بن‌علی را مورد اشاره قرار داد و گفت «لا یَوم کَیَومِكَ یا اَباعَبدِالله!»؛ مسئولیّت تو از همه سنگین‌تر است و کار بزرگ و کار آخر را تو باید انجام بدهی، و حسین انجام داد. ▫️ اینجا است که به نظر شیخ آل‌یاسین و به نظر سیّد شرف‌الدّین، قهرمان اوّل کربلا امام مجتبیٰ است و قهرمان دوّم امام حسین‌‌بن‌علی است (علیهما‌السّلام)؛ او بود که صحنه‌ی کربلا را درست کرد. 📚 کتاب (علیه‌السلام)؛ ص۱۳۲-۱۳۴| سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در محرم الحرام ۱۳۵۱ در هیات انصارالحسین تهران 👈 در ایام محرم، هر شب بخشی از کتاب همرزمان حسین (علیه‌السلام)، در این حساب منتشر خواهد شد 🏴 @Khamenei_ir
💠جامعه‌شناسی عدالت‌خواهی: «اشرافیت ساختاری» 🔸 ما با یک اشرافیت نهادینه شده در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها مواجیهم. البته در اینجا اشرافیت را به عنوان یک برچسب یا مفهوم سیاسی به کار نمی‌برم و مقصودم هم انتساب آن به افراد خاصی نیست؛ بلکه از یک وضعیت ساختاری حرف می‌زنم. از اشرافیت معنای دقیق‌ آن را مراد می‌کنم که در برابر جمهوریت و مردم است. اشرافیت یعنی نگاه استعلایی به مردم. همان «علو» که در قرآن هست: «تلک الدّار الاخرة نجعلها للّذین لایریدون علوّا فی الارض و لا فسادا»؛ علو و برتری طلبی یعنی از بالا نگاه کردن به مردم و مردم، مردم عادی را به حساب نیاوردن. این نگاه استعلایی می‌تواند با عقبه‌ای از سرمایه‌ی اقتصادی باشد ولی لزوماً و همیشه این طور نیست. سرمایه‌ی علمی و مذهبی هم می‌تواند اشرافیت تولید کند. 🔸 امام می‌گفتند «شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانه قشرهاى کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانى کنید»، می‌گفتند «روحانیت در خدمت کارگر است»؛ چرا امروز این حمایت و خدمت را از دانشجویان و روحانیت نمی‌بینیم؟ انقلابیگری و خط امام این‌هاست، نه یک مشت بحث‌های سیاسی. 🔸 چه باعث می‌شود حتی کسانی که به امام و انقلاب علاقه‌مند هستند این حرف‌ها و استراتژی‌های روشن امام خمینی را کنار بگذارند؟ یک نوع اشرافیت و متعاقب آن محافظه‌کاری نهادینه شده؛ اشرافیت در این جا وصف ساختار است و نه لزوماً یک نفر یا یک طیف از کنش‌گران. یعنی دانشجویان سراسر کشور روزانه ده‌ها نشریه و نشست و غیره دارند، کلی درباره مسائل روز حرف می‌زنند ولی آن چنان که باید از درد کارگران و رانندگان و معلمان و ... حرفی نمی‌زنند؛ همین طور هم حوزه‌ها. بالاخره نمی‌شود حقوق‌هایی با تبعیض‌های ظالمانه‌ی هفت و ده برابری و بیشتر تصویب شود، یعنی حقوق یک کارگر هفت بار، ده بار، بیست بار کمتر از حقوق یک مدیر باشد، و هیچ صدایی از حوزه در نیاید. 🔸 بعد می‌پرسیم آقایان دقیقاً دارید چه کاری می‌کنید که به این وظایف ذاتی‌تان نمی‌رسید؟ به پیمانی که خدا از علما گرفته نمی‌رسید؟ به «اخذ الله علی العلماء الایقاروا علی کظة ظالم، ولا سغب مظلوم» نمی‌رسید؟ در بهترین حالت‌ها می‌گویند در حال تولید علوم انسانی اسلامی هستیم! در حال تفکر و نظریه‌پردازی درباره‌ی تمدن اسلامی و مراحل آن هستیم. خیلی هم خوب! فقط احیاناً این علوم انسانی اسلامی‌تان ارتباطی هم با انسان دارد یا نه؟ این کارگرهایی که شلاق می‌خورند هم «انسان» هستند یا نه؟ چرا به این‌ها نمی‌پردازید؟ پاسخ روشن است چون از یک موضع استعلایی به انسان نگاه می‌شود: بحث‌های مهم‌تری هست. ما نخبگان هستیم و باید درباره مسائل کلان حرف بزنیم، درباره مبانی همه چیز حرف بزنیم؛ ما باید درباره‌ی تمدن‌سازی و مباحث تمدنی حرف بزنیم، این مردم مستضعف که اصلا اهمیتی ندارند! این تمدن‌بازی است نه تمدن‌سازی. 🔸 رهبر انقلاب نگفتند تمدن نوین اسلامی که برویم سرگرم بازی‌های ذهنی و نظری  بشویم؛ نگفتن مراحل تمدن اسلامی که بروید مشغول دایره کشیدن و مرحله‌بازی بشویم. رهبر انقلاب از مراحل تمدن اسلامی گفتند، درست؛ از این گفتند که ما در ادامه می‌خواهیم به تمدن برسیم؛ درست؛ اما همه‌ی این‌ها برای این بود که بدانیم مرحله‌ی تمدن اسلامی از رفع و رجوع همین مسائل جاری انقلاب می‌گذرد. آیا پرداختن به «امر تمدنی» مستلزم نسیان «امر انسانی» است؟ آیا می‌شود عده‌ای به اسم مباحث اجتماعی فقط با کلیات و کلمات تمدنی بازی کنند و متن مسائل اجتماع را فراموش کنند؟ 🔸 البته همواره کسانی بودند که به خاطر تنزه‌طلبی و راحت‌طلبی‌شان از مواجهه با مسائل عینی پرهیز داشتند و به مباحث ذهنی و «دقایق» نظری می‌پرداختند. قبلا هم بودند؛ حالا هم هستند. فقط قبلا بحث‌های سنتی‌تر بود؛ الان یک به روز رسانی کرده‌اند خودشان را. امام خمینی در مباحث ولایت فقیه‌شان در سال 1348 می‌فرمایند: «شما نسل جوان حوزه هاى روحانیت باید زنده باشید، و امر خدا را زنده نگه دارید. شما نسل جوانید؛ فکرتان را رشد و تکامل دهید. افکارى را که همه در اطراف حقایق و دقایق علوم دور مىزند کنار بگذارید؛ چون این ریزبینی‌ها بسیارى از ما را از انجام مسئولیت هاى خطیرمان دور نگه داشته است.» حالا هم همین تفکر دقایقی است که رشد کرده و در صورتی جدید گریبان‌گیر ما شد؛ مشغول ریزبینی‌ها شده‌ایم و مسئله‌ای به آشکاری مشکلات کارگران و رانندگان و پرستاران و معلمان را نمی‌بینیم. از انسان غافل شدیم و به علوم انسانی مشغول شده ایم؛ غافل از این‌که علوم انسانی یعنی علمی که به انسان، به مسائل و مصائب همین انسان بپردازد. حوزه و دانشگاه ما دچار یک اشرافیت معرفتی است. به واسطه‌ی این اشرافیت، «مردم» مسئله‌شان نیست. ✍ مجتبی نامخواه eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
4_5927217570431107837.pdf
876.2K
💠کتاب حسین(ع) عقل سرخ ✍سه گفتار از استاد حسن رحیم پور eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠این سؤال هميشه پرسيدنى است... در سال شصت ويك هجرى، همه چيـز بـه ظـاهر درست و طبيعى بود و تـوده مـردم و افكـار عمـومى، اوضـاع را چنـدان غيرطبيعى نمی ديدند. همه چيز در دستگاه هاى تبليغاتى شـده بـود. در سال شصت ويك هجرى هم مثل قبل بر مأذنه ها توحيد می دادند و مردم روبه قبله نماز می گزاردند؛ اما اسلام تغيير كرده بود. شهر، شـهر اسـلام بود و نبود. مردم، مسلمان بودند و نبودند. ، بود و نبود. به اين معنا كه در مجالس، حرف از دين و پيغمبر و قرآن بود؛ ، بـه اين معنا كه بيشتر احكام حكـومتى اسـلام و در رأس آن، اجـراى اسلامى و اجراى بدون حدود الهى وقوانين حكـومتى، تـرك شـده بود. در حاشيه همين شهر اسلامى بود كه گردن حسين بن على(ع) را زدند و دختران بنيانگذار و مؤسس مدينه دينى و جامعه اسلامى را بـه زنجير كشيدند. مسئله شما و ما اين است كه چه شد شـهر اسـلامى، جامعـه دينى و حكومت دينى تا اين حد شد؟ این سؤال هميشه پرسيدنى است كه در اين چند دهه به تدريج بر سر افكار عمومى چه آمد؛ چون محال بود كه كسى چون يزيـد بلافاصله بعد از پيامبر اكرم(ص) در رأس حكومت اسلامى بنـشيند. در سـه دهه اى كه چهار خليفه، حكومت می كنند و سه تن از خلفاى راشدين كـشته می شوند، در اين بيست و پنج سال، اتّفاق هاى به ظاهر كوچك قبلى، فجايع بزرگ بعدى را كم كم سازى و توجيه كردند و اين ساختار ، بالا آمد؛ ساختمان پيش ساخته اى نبود كه ناگهان نصب شده باشد و مردم صـبح از خواب بيدار شوند و ببينند كه حكومت صدر اسلام، بـه حكومـت يزيـد تبديل شده است. 📚برشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠 آقازاده، علی اکبر بود... 🔸 روضه‌خوان‌ها درباره نحوه شهادتش می‌گویند که پدر با اولین درخواست او برای نبرد موافقت کرد و راحت‌تر از بقیه بنی‌هاشم او‌ را به میدان فرستاد. اگرچه پشت سرش «نگاهی یأس‌آلود به او کرد و چشمانش را به زیر افکند و گریست...» سپس به میدان رفت و نبردی تماشایی کرد، تا وقتی با لبان تشنه به‌سمت پدر برگشت و از تشنگی شکایت کرد و پدر به او وعده سیراب شدن با جامی از دستان پیامبر داد. علی به میدان برگشت و نبرد را از سرگرفت تا آن‌جا که خون از زخم‌هایش سرازیر شد و بینایی اسبش را مختل کرد و اسب، به‌اشتباه، علی را به قلب سپاه دشمن برد و از دید پدر پنهان کرد. پدرش، علی را درمیان انبوه شمشیرها و نیزه‌هایی که بر بدن او فرود می‌آمدند پیدا کرد. 🔹 امشب نه فقط برای علی اکبر و حسین(ع)، که به‌حال آقازادگی هم می‌گریم. می‌گویند علی اکبر، شبیه‌ترین مردم به پیامبر بود؛ خُلقا و خَلقا و منطقا. همان پیامبری که درباره‌اش گفته می‌شود که در مجالس، چنان درمیان مردم می‌نشست که اگر کسی از خارج وارد می‌شد، نمی‌توانست تشخیص دهد پیامبر کدامشان است. آقازاده علی اکبر بود، «اشبه‌الناس برسول الله». 🔸 «آقازادگی» را با نشین‌ها و و دو تابعیتی‌ها خراب‌ نکنید. آقازاده علی اکبر بود؛ اولین شهید بنی‌هاشم در روز عاشورا. آقازاده علی اکبر بود که برای دفاع از انقلاب الهی پدرش با لبان تشنه تکه تکه شد درحالی که از سر هیچ سفره‌ای بیشتر از خودش، چیزی برنداشته بود. شاید تنها امتیاز ویژه علی اکبر از آقازادگی، همان بود که پدر، برخلاف بقیه شهدا، به علی اکبر با اولین درخواست اذن میدان داد. ما از جایگاه عادی هیئت، درباره آقازاده کربلا این‌ها را می‌شنویم، نمی‌دانم «آقازاده‌ها» از جایگاه ویژه چه می‌شنوند... ✍روح الله اکبری eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠خودمان را در لشکر عمر سعد پیدا کنیم قُرة بن قِیس حَنظلی روز عاشورا در سپاه عمر سعد بود و دوشادوش حر ایستاده بود. قرة یک سرباز عادی بود، یک شهروند ساده. آن‌قدر معمولی که حتی از ماجراهای بین بزرگان کوفه و امام بی‌اطلاع بود. او از طایفه بزرگ و سرشناسی بود اما کسی بود مثل دیگران، با این تفاوت که تا یک قدمی سعادت ابدی رفت، اما پشت کرد و برگشت. روز سوم محرم عمر سعد پیامی آماده کرد و یکی یکی بزرگان سپاه را صدا زد تا پیام را برای امام حسین در آن سوی میدان ببرند. همه سر پایین انداختند، یادشان آمد امضایشان پای دعوت‌نامه‌هایی که برای امام فرستادند بوده و پیام‌رسانی را قبول نکردند. بالاخره عمر سعد قره را صدا زد و گفت تا خیمه حسین بن علی برو و بپرس چرا قصد کوفه کرده و اصلا این‌جا چه کار می‌کند؟ قره اسبش را سوار شد و تا اردوگاه امام رفت. سلاحش را تحویل داد، به امام سلام کرد و جلو ‌رفت تا پیام عمر سعد را برساند. امام از اصحاب سوال کردند کسی این مرد را می‌شناسد؟ حبیب جواب داد او از طایفه ماست، مرد خوش عقیده‌ای بود، فکر نمی‌کردم این‌جا و در سپاه عمر سعد باشد. امام سلام قره را جواب دادند و گفتند: قره! مردم شهر شما به من نامه نوشتند و من را به کوفه دعوت کردند. من به خاطر دعوت آن‌ها تا این‌جا آمدم، اگر نمی‌خواهند، برمی‌گردم. قره از چادر امام که بیرون ‌آمد حبیب دستش را ‌گرفت. قره و حبیب هم ریشه بودند، از یک خانواده ‌و از یک طایفه بودند. حبیب ‌گفت: مرد تو آن‌جا چه می‌کنی؟ چرا به سمت لشکر ظلم برمی‌کردی؟ این حسین است، خدا به وسیله پدانش ما و تو را کرامت بخشیده، بمان و یاری‌اش کن. قره در چند قدمی امام زمانش، تنها چند دقیقه بعد از هم‌کلامی با حجت خدا، سر یک دو راهی بزرگ قرار گرفته بود: بماند یا برود. قره در سخت‌ترین انتخاب زندگی‌اش زمین‌گیر شد، به حبیب ‌گفت می‌روم و پاسخ حسین را به عمر سعد می‌رسانم و درباره پیشنهادت فکر می‌کنم بعد سوار بر اسبش ‌شد و ‌برگشت. قره پاسخ امام را به عمر سعد رساند‌. روز سوم محرم بود و عمر سعد هم هنوز بر سر دوراهی انتخاب. ‌گفت کاش خدا کاری کند که مجبور نشویم با حسین بجنگیم. بعد برای ابن زیاد نامه‌ای نوشت‌ و اوضاع اردوگاهش را به او اطلاع داد‌. کسی نمی‌داند از روز سوم تا روز عاشورا قره بن قیس چه کرد؟ به پیشنهاد حبیب فکر کرد یا رفت و در حلقه سپاه کوفیان نشست و گرم صحبت با آن‌ها شد و همه چیز را فراموش کرد؟ شاید دلش می‌خواست سمت امام برود اما هر بار که دست بر زمین می‌گذاشت تا بلند شود و خودش را از لشکر جدا کند یاد همسرش می‌افتاد که چشم‌انتظار آمدنش بوده، شاید به بچه‌هایش فکر می‌کرده، شاید به معامله‌هایی فکر می‌کرده که قرار بوده بعد از جنگ انجام دهد، شاید به سفری زیارتی فکر می‌کرده، شاید فکر می‌کرده هنوز باید چند سال دیگر کار کند تا بتواند خانه‌ای بزرگ‌تر یا باغی وسیع‌تر بخرد، شاید گاهی نگران مرگ می‌شده که خیلی به اردوگاه امام نزدیک بوده، شاید به فکر پدر و مادرش بوده، شاید قره تا روز عاشورا گرفتار انتخاب بوده و شاید هم خیلی زود تصمیمش قطعی شده. هر چه باشد تاریخ قره را جزء لشکر عمر سعد نوشته. قره رفیق حر هم بوده و در اردوگاه سپاه خیلی وقت‌ها کنار او بوده. بعدها، حتی سال‌ها بعد از واقعه عاشورا، وقتی حرفی از کربلا به میان می‌آمد قره سر تکان می‌داد و می‌گفت صبح عاشورا من در کنار حر بودم، نگاهی به من انداخت و به من گفت اسبت را نمی‌خواهی آب بدهی، بعد همان وقت که من از لشکر جدا شدم و اسبم را آب دادم، او رفت و به سپاه امام پیوست و عاقبت به خیر شد. قره می‌گفت اگر می‌دانستم، اگر حر گفته بود قرار است برود و به امام ملحق شود، حتما من هم همراهش می‌رفتم. عاشورا اما سال‌ها بود که تمام شده بود و فرصت انتخاب‌‌ها گذشته بود. قره یک خاطره دیگر هم از کربلا داشت. وقتی جنگ تمام شد، وقتی خیمه‌ها سوختند و اهل بیت اسیر شدند، قره جایی نزدیک قتلگاه شهدای کربلا بوده. می‌گوید من هیچ وقت صحنه‌ای دل‌خراش تر از آن روز ندیدم که اسرای کربلا را از کنار بدن شهدا عبور دادند و یک‌باره ناله زینب، بلندتر از همه ناله‌ها همه جا را گرفت: «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات فرستند، این حسین است که در دشت افتاده، آغشته به خون، با اعضائی بریده! ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌ و باد بر پیکرشان می‌وزد.» قره می‌گوید ما شنیدیم و همه، همه سپاه با زینب گریه کردیم. eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
4_5927217570431107842.pdf
262.3K
💠سکوت در برابر مسئولیت، مسئولیت در برابر سکوت! ✔خطبه منای امام حسین(ع) باترجمه حسن رحیم پور یک سال قبل ازعاشورا،باحضور۲۰۰ تن ازصحابی و۵۰۰نفر از تابعین وصدها نفر از آگاهان امت @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تا اشک نباشد... گاهی به عزاداری‌ها اشکالات ناصحیحی صورت می‌گیرد؛ از جمله آنها اين است که: «امام حسين(ع) بيش از اينکه تشنه اشک باشد تشنه لبيک بود.» درست است که امام حسين(ع) مي‌خواست لبيک‌گو بسازد، اما لبيک‌گويش را خودش تربيت مي‌کند. تا اشک نريزيم و زنده نشويم، اين تربيت حاصل نمي‌شود. بايد دوراني بگذرد و عالم با اشک، به حيات طيبه برسد که پس از آن است که مي‌تواند نداي امام حسين(ع) را بشوند؛ زيرا هر گوشي صداي امام حسين(ع) را نمي‌شنود؛ قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ». پس آنان که در قبرهايشان زندگي مي‌کنند - که محيط ولايت جور قبر است - نمي‌توانند دعوت امام حسين(ع) را بشوند. انسان‌ها بايد ابتدا زنده شوند، بعد دعوت را بشنوند و لبيک بگويند. امام حسين(ع) ابتدا انسان‌ها را زنده مي‌کنند، سپس به مرحله لبيک مي‌رسانند. بله، امام حسين(ع) تشنه لبيک است، اما کساني لبيک مي‌گويند که دوران حزن را با امام حسين(ع) طي کنند و تا طي نکنند به امام لبيک نمي‌گويند. «برخی گفته‌اند بايد به جاي گريه کردن، بيشتر به تحليل عقلي عاشورا بپردازيم! اما مگر کسي مخالف تحليل کردن عاشورا است؟! به قدري علما راجع به عاشورا کتاب نوشتند و تحليل کردند که بين ساير موضوعات کم‌نظير است. ولي تا اشک به اين نگاه‌هاي عقلاني ضميمه نشود، تحليل‌هاي عقلي هيچ اثري ندارند. تحليل که کسي را به حرکت در نمي‌آورد! اگر قلب انسان تسخير عاشورا شد، آن وقت همه تحليل‌هاي عقلي راهگشا خواهند بود. اينکه علاوه بر تحليل عاشورا به جنبه‌هاي احساسي‌اش هم مي‌پردازيم، نکته‌اش همين است که اين جنبه‌هاي احساسي اثرگذار هستند و تحليل‌ها مکمل جنبه‌هاي احساسي هستند. اصولا آنچه موجب مي‌شود اين حادثه در کانون توجهات علما قرار بگيرد تا به تحليل عقلي آن بپردازند، همين جنبه‌هاي احساسي عاشورا است. بُعد احساسي عاشورا است که ما را از قيد و بندهاي شياطين آزاد کرده، آماده فداکاري مي‌کند.» ✍استادسیدمحمّدمهدی میرباقری eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠عاشورا و ▪️مهمترین مسئله ی سرنوشت ساز جهان اسلام در اندیشه ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تداوم پس از خود بود. در اینجا بود که تا همیشه با موضوع ضرورت تحقق پیوند خورد. و البته دیدیم آن شد که شد. این موضوع با نیز پیوند واضح دارد تا آنجا که گفته شد: «قُتِلَ الْحُسَیْنُ یَوْمَ السَّقِیفَه»ِ؛ امام حسین(علیه السلام) در روز به شهادت رسید. ▪️ امام حسین علیه السلام حرفش این بود که پس از حضرت امیرالمومنین فاسد شده و اکنون با روی کار آمدن یزید به نابودی ختم خواهد شد. پس اگر امکانی بود با حاکمیت خود امام تحقق یابد و اگر نبود امام با عدم بیعت نشان دهد که وجود ندارد. اما پیام این عدم بیعت خونرنگ شد و کربلا را در تاریخ آفرید که تا آخر دنیا موجب رسوایی هر مدعی بی صلاحیت دولت حق و شود. و همین گونه هم شد و امروز نیز خون امام حسین (علیه السلام) می جوشد و مدعیان را رسوا می کند . اما چگونه؟ ▪️ برای فهم این چگونگی باید عاشورای قرن پانزدهم هجری را شبیه سازی کرد و نگریست چگونه درگیری میان جریان صالح برای تحقق و دولت حق با جریان مدعیِ فاسد دراین امر در جریان است. اسلام نمی تواند سپردن قدرت دولت حاکم بر بشر به افراد و طبقات ناصالح را تحمل کند. دولت حاکم بر بشر نهایتا به نماینده اصیل اسلام یعنی الهی سپرده و تشکیل خواهد شد. بهترین نوع زمینه سازی برای ظهورِاین ، نمونه سازی و به بشریت است. این اصولا در سنت دینی تثبیت شده است که دین در کنار بیّنه و کتاب و میزان، برای بشری که بیشتر بجای تعقل عادت به دیدن و‌حس کردن دارد، الگو و اسوه را ارائه می دهد. ▪️ انقلاب اسلامی در مرحله ی اول خود یک الگو و اسوه برای بشریت بود و حاوی این پیام بود که در عصر حاکمیت فراگیر ظلم و ستم می توان با یک ولو منطقه ای را نفی کرد.اما این آغاز کار این الگو بود. قدم دوم این بود نوع حکومتی را که مردم به جای حکومت قبلی می خواستند رسمیت یابد. 50 روز پس از پیروزی مرحله اول انقلاب، جمهور مردم با انتخاب اسلامیت برای حکومت خود را تأسیس کردند. اهمیت این مرحله از آن جهت بود که مردم جهت حرکت خود را تعیین کردند. مرحله ی دوم انقلاب اسلامی پیام آور این بود که نظامی جدید در عالم پدید آمده است. این مرحله نیز خود الگو بود. ▪️ انقلاب اسلامی در ایستگاه سوم باید به می رسید. اسلامی یعنی حاکمیت اعتقادات اسلامی بر کارگزاران حکومت و اسلامی شدن رفتار کارگزاران و ایجاد نظامات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل دستگاهها و نهادهای اسلامی. این خود می تواند الگویی برای بشریت و امید بخش این معنا باشد که می توان در این زمانه ی پر از ظلم و کفر و نفاق و شرک و الحاد باشد. در دورانی که غالب حاکمان جوامع بی صلاحیتند جلوه پرفروغی از حکومت امیر المومنین علیه السلام را در حد خود به ارمغان خواهد آورد. این بشریت را به امکان اصلاح جهان امیدوار تر می کند. ▪️ مراحل بعدی انقلاب یعنی تشکیل درایران و سپس ایرانی نیز قبل از ظهور قادر است در بخشی از جامعه ی جهانی معاصر الگویی امید آفرین و جهت بخش برای هدایت بشریت به سوی وعده ی تحقق حقیقی و ظهور باشد. ▪️ اما نیروی پیشران این حرکت نیز همان پیام است که « فَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛ به‌راستی که من مرگ آزادمنشانه را جز سعادت و نيك‌بختى، و زيستن با بيدادگران را جز تحمل حقارت و نگون‌سارى نمى ‏نگرم» (بحارالأنوار، ج‏44، ص381) امروز از خاستگاه در حال جهانی شدن است و راهپیمایی اربعین نشان می دهد که پیام کار خود را خواهد کرد. ✍حجت الاسلام ثقفی eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809