16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_باب_اسفنجی
این داستان: ( خرچنگ برفی)🦀🦀
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_ریاضی
#ایده
#خلاقیت
ساخت ماشین اعداد
روشی بسیار جالب برای یادگیری اعداد برای کودکان شش تا هشت ساله
⭐️ایده های جالب برای یاد گیری جذابتر ریاضی برای کودکان در کانال دُردونه😍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
The_brothers_lionheart.pdf
5.71M
#کتاب_بخونیم
📕 #دره_گل_سرخ
🖋 #آسترید_لیند_گرین
رمان برادران شیردل اوکه درایران به نام دره گل سرخ به چاپ رسیده است در سال 1973 کودک بیماری را ترسیم می کند که در آرزو و انتظار مرگ است تا بار دیگر بتواند با برادر از دست رفته اش دیدار کند. بسیاری از منتقدان کتاب شدیداً به او پرخاش کردند. اما او اعتقاد دارد:«می گویند این مسایل سخت و دردسرآور است. بچه ها اما این طوری فکر نمی کنند. به من می نویسند: «این بهترین چیزی است که تا به حال نوشته ای. در مورد همه کتاب ها اصلاً این طور نیست. ولی درباره این یکی، بچه ها این طور به من نوشته اند. بله. کتاب درباره مرگ است.» ولی منظور دلداری است و بعضی از بچه ها نوشته اند که: «خب دیگر من هیچ ترسی از مرگ ندارم. این ها خیلی باعث خوشحالی است.»
رمان آگنده ازمفاهیمی همچون عشق.محبت.شجاعت.مبارزه باپلیدیها.می باشد نویسنده باخلاقیت اعجاب انگیزو پر احساس دنیای پس از مرگ را برای نوجوانان بیان کرده است
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
66.mp3
6.61M
#قصه_شب👼🏻
"مشکل درخت کاج"🌲🌲🌲🌲
موضوع : : هر چه هستیم بهترین چیزیه که باید باشه💚
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
88.mp3
6.38M
#لالایی😴😴
" گل من "
🌺🍃 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌸🍃 🌹🌹🌹🌹 🌺🍃
┗━━━━━━━━━┛
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
گوزن های زیبا با پوست گردو🦌🦌
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_دانش_آموز
روز دانش آموز مبارڪ😍
آهنگ دانش آموز رو به همه بچه های ایران تقدیم میڪنم😍
بچه ها فرشته هایی هستند ڪه بال و پر ندارن😍
💗
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_با_هم_نقاشی_بکشیم
خرگوش🐰🐰🐰
🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
🌿🐭دم دوز🐭🌿
یڪی بود یڪی نبود. پیرزنی بود ڪه توی خانه ای زندگی می ڪرد و به اندازه ی خودش بخور و نمیر اندوخته داشت ڪه نیازش به در وهمسایه نیفتد. یڪ روز نشسته بود. موشی از لانه اش درآمد و آمد سر حوض ڪه آب بخوره. وقت برگشتن شتاب ڪرد، دمش به جارویی ڪه لب حوض بود گیر گرد، دستپاچه شد، خوش را به این در و آن در زد دمش ڪنده شد. دمش را برداشت، آورد پهلوی پیرزن، گفت:”ای خاتون جان دم مرا بدوز”.
گفت: “من نه سوزنش را دارم نه نخش را، نه حالش را و نه ڪارش را. این ڪار – ڪار دولدوز است. دمت را بردار ببر پهلوی دولدوز برات بدوزد”.
موش دمش را برداشت و رفت پهلوی دولدوز، گفت: “دولدوز! دمم را بدوز”. دولوز گفت: “من نخ ندارم، برو از جولا نخ بگیربیا، تا دمت را بدوزم”. موشه پهلوی جولا گفت: “جولا نخی ده، نخی دولدوزه ده، دولدوز دمم را بدوزد”.
جولا گفت: “برو از توتو، تخم بگیر بیا تا من بخورم، جان بگیرم، پنبه ببافم و نخت بدهم”. موش آمد پهلوی مرغ، گفت: “توتو، تخی ده، تخی جولاده، جولانخی ده، نخی دولدوز ده، دولدوز دمم را بدوزد.” مرغ گفت:”برو از علاف برای من ارزن بگیر، بیار بخورم به تخم بیایم و تخم بدهم”. موشه رفت پیش علاف، گفت: “علاف ارزن ده، ارزن توتو ده، توتو تخی ده، تخی جولاده، جولا نخی ده، نخی دولدوز ده، دولدوز دمم را بدوزد.” علاف گفت: “برو از ڪولی غربیل بگیر بیار تا بوته ی ارزن ها را ڪه ڪوبیده ام سرند ڪنم، ارزنت بدهم.” موشه آمد پهلوی ڪولی گفت: “ڪولی غربیل ده، غربیل علاف ده، علاف ارزن ده، ارزن توتو ده، توتو تخی ده، تخی جولاده، جولا نخی ده، نخی دولدوز ده، دولدوز دمم را بدوزد.” ڪولی گفت: “باید زه بیاری، تا غربیل برات درست ڪم. برو پیش بزی، ازش زه بگیر تا من غربیل درست ڪنم، بهت بدم”. موشه آمد پهلوی بزی گفت: “بزی، روده ده، روده ڪولی ده، ڪولی غربیل ده، غربیل علاف ده، علاف ارزن ده، ارزن توتو ده، توتوتخی ده، تخی جولاده، جولا نخی ده، نخی دولدوز ده ، دولدوز دمم را بدوزد.” بزی گفت: “برو از زمین علف بگیر بیار، تا من بخورم، روده ی نو بالا بیارم، زه بدهم به تو”. موشه آمد پهلوی زمین گفت: “زمین علف ده، علف بزی ده، بزی روده ده، روده ڪولی ده، ڪولی غربیل ده، غربیل علاف ده، علاف ارزن ده، ارزن توتو ده، توتوتخی ده، تخی جولاده، جولا نخی ده، نخی دولدوز ده ، دولدوز دمم را بدوزد.”
زمین گفت: “برو از ڪاریز آب بیار، به من بده تا من سرسبز بشوم، علف بدهم.” موشه آمد پهلوی ڪاریز، گفت: ڪاریز آبی ده، آبی زمین ده، زمین علف ده، علف بزی ده، بزی روده ده، روده ڪولی ده، ڪولی غربیل ده، غربیل علاف ده، علاف ارزن ده، ارزن توتو ده، توتوتخی ده، تخی جولاده، جولا نخی ده، نخی دولدوز ده ، دولدوز دمم را بدوزد.” ڪاریز دلش به حال موش دم ڪنده سوخت، آب سرازیر ڪرد به زمین. زمین علف داد، علف را بزی خورد، زه داد، از زه ڪولی غربیل درست ڪرد. علاف با غربیل ارزن ها را سرند ڪرد. مرغ ارزن سرند ڪرده را خورد و تخم داد، تخم را جولا خورده و جان گرفت و نخ تابید. دولدوز هم با آن نخ دم موش را دوخت. موش خوش و خرم و خندان. پاڪوب و غزلخوان رفت تو سوراخ.
🐭
🌿🐭
🐭🌿🐭
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻