🔴 «داستان انفجار بمب»
🔷مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود نوشته: «جنازه ها را که به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سوخته بودند.
🔷آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلو دهان و آسیایشان میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود. مقداری گوشت هم در کیسه نایلونی کرده بودند به عنوان فردی دیگری به نام «مسعود کشمیری، منشی جلسه»
↩️آقای احمد قدیریان معاون اسدالله لاجوردی خبر سوخته شدن کشمیری را شایعه اطرافیان بهزاد نبوی و سازمان مجاهدین میدانست:
🔷«پس از شناسایی پیکر آقایان رجایی و باهنر توسط همسرانشان، قرار شد فردای آن روز برای تشییع جنازه آماده شوند، در این موقع سازمان مجاهدین " اعلام کردند کشمیری کشته و برایش جنازه درست کردند»
↩️آقای احمد سالک نیز که در آن روزها دفتر کارش روبروی ساختمان نخست وزیری بود، ضمن روایتی از دقایق ابتدایی پس از انفجار و شنیدن خبر سوخته شدن مسعود کشمیری از بهزاد نبوی، میگوید:
🔷«وقتی انفجار نخست وزیری اتفاق افتاد بنده از جمله اولین افرادی بودم که به نخست وزیری وارد شدم. از پلهها که بالا میرفتم بهزاد نبوی داشت پایین میآمد، یقهاش را گرفتم و گفتم کجا میروی؟ اولین حرفی که او زد این بود که «کشمیری سوخت! کشمیری سوخت! آقایی هم یک پلاستیک مشکی[جنازه ادعایی کشمیری] را داخل آسانسور برد و پایین رفت»
↩️سعید حجاریان، طی مصاحبهای در خصوص شایعه سوخته شدن مسعود کشمیری در حادثه انفجار ۸ شهریور ۶۰ میگوید:
🔷« ... واقعاً بچهها فکر میکردند که جنازه او کاملاً از بین رفته و پودر شده، برای همین از مراجع استفتاء کردند که اگر جسد نباشد چه باید بکنیم. نظر مراجع را گرفتند و بدون جنازه سنگ قبری برایش درست کردند ... »
🔷سید رضا زوارهای، ماجرای چگونه کار گذاشتن کیف حامل مواد انفجاری توسط کشمیری را اینگونه شرح میدهد: «کشمیری در آن روز روی صندلی منشی نشست و کیف بمب را در کنار پای خود و نزدیک به شهید رجائی کار گذاشت.
🔷کشمیری نباید در آن جلسه شرکت میکرد و در صورت شرکت احتمالی هم، باید در انتهای ضلع طولی چپ میز، یعنی تقریبا آخرین فاصله از رئیسجمهور و نخست وزیر مینشست، ولی در جلسه قبل از انفجار و نیز در جلسه انفجار، در کنار رئیسجمهور که جای نشستن مسئول اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری یعنی خسرو تهرانی بود، نشست. در کنار درب ورود و خروج با کمی فاصله، فلاسکهای آب جوش و چای و تعدادی استکان و نعلبکی قرار داشتند.
🔷کشمیری بدون کیف از جای خود بلند شد و برای باهنر و رجایی چای ریخت. از پشت باهنر و دستجردی به طرف جای اصلی استقرار خود در انتهای میز که خسرو تهرانی نشسته بود، رفت. با او مکالمه کوتاهی کرد و به جای اینکه کنار آقای رجایی بنشیند، از درب خارج شد.
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
➖➖➖➖➖➖➖➖
◀️ با کانال #خیمه_گاه_ولایت که محفل حضور نخبگان کشورمان است، میتوانید #بهروزترین باشید و از آخرین اخبار و تحلیلهای مهم ایران و جهان در حوزه #نفوذ #سیاست #امنیت و #فرهنگ کسب آگاهی کنید.
➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff