✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «نقش امام سجاد (ع) در تاریخ اسلام»
روز چهارشنبه، ١۴٠١/٠۵/١٩
مناسبت روز: امروز بنا بر روایت مشهور، سالروز شهادت حضرت سیدالساجدین، امام زینالعابدین (ع) است، لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت، سخن خود را با حدیثی از امام رضا (ع) در فضیلت آن امام همام آغاز مینمائیم، که فرمودند: «حضرت سجاد (ع)، امام یکتای زمان خویش بودند که احدی (در فضیلت) به ایشان نمیرسد، و هیچ دانشمندی با آن حضرت برابری نمیکند، و بدیل و مثل و مانندی ندارند... و کیست که بتواند به حد شناخت آن حضرت برسد، هرگز، هرگز، چرا که عقل آدمی (از درک و شناخت امام) عاجز است» (اصول کافی، ج١، ص١٩٨)
✍️ بیشک یکی از حضرات معصومین که در دوران بسیار سخت امامت خود، خدمات بینظیری را به اسلام و بشریت ارائه نمودهاند، حضرت زینالعابدین (ع) میباشند، ولی متأسفانه در طول تاریخ، ظلم بزرگی در معرفی شخصیت بینظیر این امام همام صورت گرفته، چنانچه متأسفانه اگر امروز از بسیاری از مردم در رابطه با حضرت سجاد (ع) بپرسیم، ایشان را بهعنوان فردی مریض احوال و گوشهگیر که از صبح تا شب فقط به گریه و نماز و سجده مشغول بودهاند، تصور مینمایند؛
این در حالی است که با بررسی زندگی امام سجاد (ع) و دقت در شخصیّت و ژرفای تفکّرات آن حضرت، به تأثیرگذاری بیبدیل ایشان در تاریخ اسلام پی میبریم، چنانچه آن امام بزرگوار در یکی از بحرانیترین و دشوارترین دورههای تاریخ تشیع، در طول ٣۴ سال امامت، توانستند با رهبری و هدایت مسلمانان، قیام کربلا را به نتیجه رسانده و موانع رشد جامعه اسلامی را از میان برداشته و شیعیان را از یکی از سختترین تنگناهای سیاسی و اجتماعی تاریخ عبور دهند؛
امام سجاد (ع) که به واسطه مشيت الهی و حفظ جان ایشان، در حادثه جانسوز کربلا در بستر بیماری شدید بودند و همهی مصائب عظیم در کربلا و مسیر اسارت را با بهرهگیری از مقام توکل، صبر و رضا، پشت سر گذاشتند، به تدریج در مسیر شام، بهبود یافتند تا جایی که در مجلس امویان با شجاعت بینظیر و سخنان آتشین خود، یزید و یزیدیان را رسوا و قیام عاشورا را پرثمر نمودند؛
امام پس از بازگشت به شهر مدینه با اختناق شدید و سرکوب شیعیان روبرو شدند؛ بهگونهای که حاکمان مستبدّ بنیامیّه و بنی مروان، جوّ سنگینی از وحشت و کُشتار را بر جامعه اسلامی حکمفرما کرده بودند تا جایی که هرکس، حتی بهعنوان مُحب امیرالمؤمنین (ع) شناخته میشد را سَر میبُریدند؛
در این وضعیّت دهشتبار که جرأت هرگونه حرکتی، در سراسر سرزمین پهناور اسلامی از شيعيان سلب شده بود؛ امام سجاد (ع) با آگاهی از شرایط زمان و مکان، و فقدان وجود یاران وفادار و فداکار، و با توجه به قدرت و سیطره حکومت استکبار، و همچنین عِلم به شکست قیامهای مسلّحانه در آن بُرههی سیاه تاریخ، شیوهها و روشهای جدید و مؤثری را برای هدایت و راهبری جامعه و مبارزه با استکبار برگزیدند و با برنامهریزی بسیار متفکرانه و تاکتیکی هوشمندانه و مدیریتی بینظیر، سه هدف و کار بزرگ را در آن دوران ظلم و اختناق به انجام رساندند:
1️⃣ تبیین و تدوين اندیشه ناب اسلامی و تقویت بنیانهای فكری و اعتقادی مکتب تشیع در قالب «دعا و نیایش»؛
2️⃣ اثبات حقانیت اهلبیت عصمت و طهارت (ع) نسبت به امامت، ولایت و خلافت مسلمین؛
3️⃣ جذب و حفظ شیعیان و ایجاد تشکیلات منسجم برای پیروان مکتب اهلبیت (ع)؛
✍️ البته در کنار این خدمات بزرگ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، نباید از شخصیت بینظیر فردی و فضائل اخلاقی و عبادی آن امام همام غفلت نمود، خصوصیات بینظیری که دوست و دشمن بر آن اعتراف داشته و دارند و در به ثمر رسیدن اهداف فوقالذکر بسیار مؤثر بودهاند، ولی در این مجال کوتاه، فرصت پرداختن به آنها ممکن نیست؛
هرچند که با مراجعه به کتاب شریف صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد (ع) و احادیث ارزشمند ایشان، میتوان خوشهچین زلال اندیشهی آن امام همام بود؛ که سخن امروز با حدیث گرانقدری از آن حضرت رابطه با «نشانههای شیعه» به پایان میبریم که فرمودند: «شیعیان ما، با سادگی و بیآلایشی در زندگی شناخته میشوند؛ در چهرههای آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خداوندند و آنگاه که همه در خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار مشغولند، و آن وقت که دیگران در سرور و خوشیهای زودگذر (دنیا) غرق میشوند، آنان در فکر و اندیشههای درخشان و اصیل انسانی به سر میبرند» (بحار الانوار، ج ١۵، ص ١۴٢)
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»
روز پنجشنبه، ١۴٠١/٠۵/٢٠
مناسبت روز: امروز، سیزدهمین روز از ماه محرمالحرام است که تاریخ در چنین روزی در سال ۶١ هجری قمری، شاهد رویداد جانسوز و مهمی در دارالاماره شهر کوفه بود؛ چنانچه آوردهاند که عبیدالله بن زیاد ملعون که سرمست از غرور پيروزى بود، براى قدرتنمايى، بر تخت خود نشست و همگان را دعوت نمود و دستور داد، سر امام حسين (ع) را در برابرش قرار دهند و اسرای کربلا را وارد کنند؛ سپس رو به حضرت زينب (س) كرد و گفت: «خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد!»
حضرت زينب (س) در پاسخ او فرمودند: «فقط انسان فاسق، رسوا مىشود و انسان فاسد دروغ مىگويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است!»
ابن زياد باز هم مغرورانه گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» و حضرت با صلابت و قدرت بیشتر پاسخ دادند: «من جز زيبايى و نيكى چیزی نديدم! آنها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند؛ به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز خواهی دید که چه كسى پيروز است؟» وسپس فرمودند: «اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند»
ابن زياد با شنيدن اين سخنان، بسیارخشمگين شد و ابتدا قصد کشتن آن حضرت را نمود، اما بهدلیل نظر برخی از بزرگان مجلس از این تصمیم گذشت و از روی درماندگی گفت: «اين زن، پيوسته موزون و شعرگونه سخن مىگويد، و پدرش نيز چنین بود» (ارشاد مفيد، ص۴٧٣؛ تاريخ طبرى، ج۴، ص٣۵٠)
✍️ به راستى انسان نمىداند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اينكه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، زانو به زمين زده و اعتراف كند كه هیچ لفظ و جملهای، قادر به بیان عظمت و شهامت آن حضرت در برابر مرد سفّاك و بىرحمى همچون ابن مرجانه ملعون نیست! و تنها میتوان گفت که زینب کبری (ع) فرزند حیدر کرار (ع) و فاطمه زهرا (س) است.
❓اما سؤالی که شاید به ذهن بعضی از عزیزان خطور کرده باشد، این است که چرا حضرت زینب (س) فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ مگر در جنایت هولناک کربلا زیبایی هم وجود دارد؟
✅ در جواب به این سؤال اولاً باید بدانیم که حضرت زینب (س) این جمله را در جواب ابن زیاد فرمودند؛ وقتی که گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» لذا حضرت در رابطه با مقدرات الهی چنین فرمودند که «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و بدیهی است که رضای اهلبیت عصمت و طهارت (ع) همواره منطبق بر رضای الهی است، چنانچه امام حسین (ع) در گودی قتلگاه و در لحظات آخر فرمودند: «الهی رِضاً بِرِِضِاک»؛
⬅️ ثانیاً ما همیشه از یک بُعد به حادثه عاشورا نگاه کردهایم و آنهم «چهرهی سیاه و خیانت و جنایت» در کربلاست! اما عاشورا چهره دیگری هم دارد و آن چهرهی روشن و درخشان اطاعتپذیری، عشقبازی و جان دادن در راه محبوب و معشوق است!
عاشورا ثابت کرد که انسان خاکی میتواند تا عرش اعلی پرواز کند، و تمام هستی و وجود زمینی خود را در راه رضای حضرت دوست قربانی کرده و به جایی برسد که خدا خریدارش شود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ: خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده و (در برابرش) بهشت برای آنان است» (توبه/١١١)؛
بر همین اساس استاد مطهری (ره) در کتاب"حماسه حسینی"میگوید: «تاریخ کربلا، یک صفحه دیگر هم دارد که شخصِ اولِ آن صفحه، دیگر پسر معاویه، پسر زیاد، پسر سعد، و شمر، و دیگر جنایتکاران کربلا نیستند، در آنجا قهرمان حسین (ع) است؛ در آن صفحه، دیگر اثری از جنایت نیست؛ تراژدی نیست؛ بلکه همهی آن حماسه و افتخار و نورانیت است؛ تجلی حقیقت و انسانیت است؛ تجلی حقپرستی است؛ اگر آن صفحه را درست نگاه کنیم، آنوقت میفهمیم که بشریت باید به خودش ببالد؛
اما وقتی فقط صفحه سیاه و تاریک کربلا را ببینیم، بشریت مصداق آیه ٣٠ سوره بقره میشوند؛ آنجا که فرشتگان به خداوند گفتند: «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ...»: «آیا کسانی در زمین خواهی گماشت که در آن فساد کنند و خونها بریزند و حال آنکه ما، تو را تسبیح و تقدیس میکنیم؟!»
اما گویی خداوند آنها را به دیدن صفحه روشن و زیبای عاشورا دعوت نموده و در جواب آنها در همان آیه میفرماید: «قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»: «من چیزی (از اسرار بشر) میدانم که شما نمیدانید!»
✍️ لذا حضرت زینب (س) با اشاره به صفحهی روشن و نورانی کربلا فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «عزاداری حسینی، مایه آرامش یا افسردگی؟»
روز جمعه، ١۴٠١/٠۵/٢١
مناسبت روز: در ایام اسارت اهلبیت امام حسین (ع) در زندان کوفه قرار داریم و با گذشت ١۴ روز از ماه محرم، محبین اهلبیت، هنوز در بسیاری از مساجد، حسینیهها، تکایا و منازل شخصی، مراسم عزاداری برپا کرده و با شرکت در این مراسم برای غم و اندوه اهلبیت (ع)، محزون و گریبانند؛
❓یکی از مسائلی که هرساله در این ایام توسط برخی از غافلين و یا مغرضین و مخالفین مکتب اهلبیت (ع) در فضای مجازی و حقیقی مطرح میگردد، این است که برگزاری و شرکت و گریه کردن در جلسات عزاداری حسینی باعث اضطراب و افسردگی انسان میشود! لذا با توجه به اینکه افسردگی بهعنوان یکی از بیماری روانی در علم روانشناسی مطرح است، در سخن امروز بر آن شدیم تا فارغ از فضای هیجانی و احساسی، و با ادله کاملاً عقلی و علمی به بررسی این ادعا بپردازیم؛
✅ «روانشناسی» سالهاست که بهعنوان یک علم مستقل فعالیت میکند و از علومی مانند فلسفه و منطق، راه خود را جدا ساخته است؛ حال اگر قرار باشد در حوزه مسائل مربوط به این علم، صحبت و ادعایی داشته باشیم، سخنان ما حتماً باید سیر علمی داشته و مستند به تحقیقات معتبر در علم روانشناسی باشد؛
در این علم تنها زمانی میتوان گفت یک عمل، علت بهوجود آمدن یک حالت روانی است که از طریق تحقیقات علمی این موضوع به اثبات رسیده باشد؛ که با توجه به دسترسی آسان به فضای مجازی و جستجو در آن، به راحتی میتوان دریافت که تاکنون در یک از مجامع علمی داخل و خارج از کشور، هیچگونه تحقیق میدانی که ثابت کرده باشد، عزاداری و گریه بر مصائب اهلبیت (ع) موجب افسردگی انسان میشود، انجام نشده است!
ازنظر علت و معلولی هم اگر به این قضیه نگاه کنیم، باید بگوییم بین «عزاداری» و «افسردگی» هیچ رابطه علت و معلولی وجود ندارد و اگر هم این دو متغیر در جایی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، صرفاً بهصورت تصادفی بوده است؛
نکته مهم دیگر اینکه روانشناسان، افسردگی را بهعنوان یک واکنش نسبت به از دست دادن یکچیز باارزش مطرح کردهاند؛ یعنی زمانی افسردگی به وجود میآید که فرد چیز باارزشی را از دست بدهد؛ حال سؤال اینجاست که ما با حضور در جلسات عزاداری اهلبیت (ع) آیا چیزی را از دست میدهیم؟ یا برعکس، الگوهای ارزشمندی را پیدا میکنیم که به وجود آنها افتخار و مباهات مینمائیم؛
همچنین روانشناسان یکی از عوامل اضطراب و استرس و افسردگی را کاهش «اعتماد به نفس» و کاهش «عزت نفس» میدانند که ما در ایام مذهبی، به ویژه در ایامی که به شهادت ائمه اطهار (ع) مرتبط است، شاهد افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس افراد مذهبی هستیم؛ چراکه آنها خودشان را به منبعی متصل میکنند که این منبع سرشار از انرژی معنوی است، لذا در واقع، حضور در عزای اهلبیت (ع) و اشک ریختن در این مراسم، نه تنها باعث افسردگی نمیشود بلکه عامل امید و حرکتآفرینی برای نزدیکتر شدن به کانون محبت و معرفت الهی میگردد؛
✍️ البته آنچه در این مجال کوتاه تقدیم شما گردید، تنها بخشی از استدلالهای علمی در این زمینه بود تا بدانیم که ادعای افسردگی به واسطه عزاداری و گریه در مراسم حسینی، ادعایی کاملاً کذب است که هرگز علم روانشناسی آن را تائید نکرده است؛ بلکه در مقابل، روانشناسان همواره در مواقع ایجاد مصیبتهای سنگین، تأکید دارند که انجام عزاداری و گریه کردن، باعث تخلیه، و آرامش روحی و روانی فرد میگردد؛ چنانچه دکتر محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه خوارزمی با تأیید این موضوع میگوید: حضور در مراسم عزاداری ائمه (ع) در عین اینکه برای فرد، آرامش روحی و روانی ایجاد میکند، جرم و جنایت و بسیاری از آسیبهای اجتماعی را نیز کاهش میدهد، چنانچه آمارها هر ساله در دهه عاشورا، این موضوع را کاملاً تأیید مینماید؛
رئیس انجمن مطالعات روان درمانی ایران، در ادامه با تبیین این موضوع که اشک ریختن یکی از راههای تخلیه هیجانهای منفی مثل غم و خشم است، گفت: باید توجه داشت که حضور در مراسم عزای اهلبیت (ع) و اشک ریختن و گریه کردن برای آنها، بسیار بیشتر از یک تخلیه هیجانی ساده است؛ چراکه غمی که در مراسم عزاداری برای بزرگان دین و اهلبیت پیامبر خدا بر انسان وارد میشود، غمی معنوی است که میتواند منشأ یک حرکت مثبت در نوع بینش و زندگی انسان باشد، ازاینرو این غم و اندوه نه تنها روان فرد را رنجیده و آزرده نمیکند، بلکه تحقیقات، شواهد و گزارشهای بسیاری نشان داده است که نقش درمانی مثبت هم دارد و بعد از عزاداری آرامش ویژهای را برای فرد به همراه میآورد...
📚 برگرفته از پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان.
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «ارتداد و آزادی عقیده در اسلام؟!»
روز دوشنبه، ١۴٠١/٠۵/٢۴
مناسبت روز: در چند روز اخیر خبر حمله به «سلمان رشدی» نویسنده هندی-انگلیسی کتاب موهن و ضداسلامی «آیات شیطانی» توسط یک جوان مسلمان به نام «هادی مطر»، اذهان عمومی جهان را پس از ٣۴ سال، یکبار دیگر متوجه فتوای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با این نویسنده مرتد نموده است؛ لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص میدهیم؛
در ٢۵ بهمن سال ١٣۶٧ش، پس از توهین نویسنده به ظاهر مسلمان به نام «سلمان رُشدی» به ساحت قرآن کریم و رسول خدا در کتاب «آیات شیطانی»، امام راحل فتوای تاریخی خود، مبنی بر ارتداد و اعدام مؤلف و ناشرین مطلع از محتوای آن را صادر نمودند؛
هرچند که تا چند روز قبل این حکم تاریخی اجرا نشده بود، اما طبق اعتراف شخص سلمان رشدی، پس از فتوای مرجعیت دینی، او تمامی عمر خود را در اختفاء گذرانده و بالاخره نیز بعد از سه دهه فرار و وحشت، توسط جوانی لبنانی-آمریکایی به شدت زخمی شده به صورتی که تاکنون حداقل یک چشم و بخشی از اندام حسی و درونی خود را از دست داده است؛
✍️ در پی اقدام این جوان ۲۴ ساله مسلمان، دشمنان دیرینه اسلام و مکتب تشیع با استفاده از بوقهای رسانهای خود، هجمه شدیدی را در رابطه با «حکم ارتداد» و فتوای تاریخی امام امت آغاز کرده و این حُکم را مخالف با «آزادی عقیده و بیان»، و حتی متناقض با برخی از آیات قرآن، مانند آیه ۲۵۶ سوره بقره (لا إِکْراهَ فِی الدِّین: در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست) دانسته و تمامی سعی خود را برای نشان دادن چهرهای خشن و مستبد از دین اسلام و مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (ع) بهکار بستهاند؛
✅ لذا در پاسخ به این هجمه شدید و شبههافکنی دشمنان، توجه شما را به چند نکته کوتاه در این زمینه جلب مینمائیم:
1️⃣ در دین مبین «اسلام» که آخرین و کاملترین دین الهی است؛ «آزادی عقیده» به عنوان یکی از مهمترین دستورات دینی بیان شده؛ بهصورتی که تمامی انسانها در این دین مترقی، موظف به تحقیق و انتخاب آزادانهی دین و مکتب خود شدهاند؛ و اساساً اصلِ پذیرش دین اسلام و اصول عقاید آن، بدون تحقیق و استدلال عقلی، و به صورت اجباری و یا موروثی و تقلیدی، باطل و فاقد جایگاه ارزشی است؛
2️⃣ برخی مسائل مانند اعتقادات، از امور قلبی و درونی هستند و ماهیت آنها به گونهای است که اصلاً اجبار و اکراهبردار نیستند و نمیشود کسی را به آنها مجبور نمود؛ بهطور مثال، نمیشود کسی را مجبور کرد که شخص دیگری را در دل دوست داشته باشد، هرچند که در ظاهر او را مجبور کنند که با آن فرد اظهار دوستی نماید؛ لذا در «پذیرش اعتقادات دینی» از اساس، امکان اجبار وجود ندارد و فرد باید با استدلال و درک حقایق دین، از درون به حقانیت آن ایمان آورد، لذا خداوند در آیه شریفه «لا إِکْراهَ فِی الدِّین» بر این موضوع تأکید نموده که اصلاً دین اسلام با «اکراه» و «اجبار» سنخیتی ندارد؛
3️⃣ طبق نظر اسلام، اگر فردی از ابتدا به حقانیت دین اسلام متقاعد نشده و آن را نپذیرفته باشد، اصلاً از موضوع «ارتداد» خارج است و حساب و کتابش به قیامت موکول میشود؛ اما اگر کسی ابتدا حقانیت اسلام برایش محرز گردید و آن را پذیرفته و سپس گمراه شده و از دین خارج گردد، علاوه بر عقاب اُخروی، مستحق مجازاتهای دنیوی نیز میگردد؛
4️⃣ البته اگر همین فردِ از دین برگشته نیز، این موضوع را علنی نکند و در محافل عمومی اظهار ننموده و در مقابل اسلام موضعگیری ننماید، «حکم اعدام» بر او جاری نمیگردد و طبق دستور اسلام، هیچکس حق تفتیش عقاید او را ندارد؛ بر این اساس، حکم سنگین «اعدام» برای فرد مرتد، هیچ ارتباطی با حوزه اعتقادات درونی فرد و آیهی «لا إِکْراهَ فِی الدِّین» ندارد، بلکه موضوعی کاملاً اجتماعی است؛ و در حقیقت، دین اسلام برای پیشگیری از ایجاد تردید، و فریب و گمراهی دیگران و جلوگیری از تجاوز به حقوق عمومی مسلمانان و همچنین پیشگیری از توطئهی دشمنان اسلام، این حکم را صادر نموده است؛ چنانچه در زمان صدر اسلام، عدهای از اهل کتاب برای مردد ساختن مسلمانان تصمیم گرفتند که ابتدای روز به پیامبر (ص) ایمان بیاورند و در پایان روز از دین اسلام بازگردند؛
✍️ در پایان بدیهی است که هر دین و مکتبی که برای پیروان خود ارزش قائل باشد، در برابر هجمهها و توهینها و ایجاد شبهه و اسباب گمراهی آنها، شدیدترین عکسالعملها را در نظر میگیرد و هرگز اجازه بر هم زدن امنیت فکری و روانی جامعه را به کسی نمیدهد؛ لذا «حکم اعدام مرتد» برای تضمین سعادت امت اسلامی و خنثیسازی توطئه توطئهگران صادر شده و مسلماً هیچگونه منافاتی با «تحقیق و پژوهش» در حوزه دین و «آزادی عقیده» ندارد.
✅ قضاوت با شما
✍محمد کیانی
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «اقیانوس حکمت»
روز سهشنبه، ١۴٠١/٠۵/٢۵
✍️ مناسبت روز: هجدهمین روز از ماه محرمالحرام، برابر با سالروز رحلت عالم فرزانه و مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبايی (ره)، یکی از علمای مدفون در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) است؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح پرفتوح این عالمِ ربانی آغاز مینمائیم؛
سید محمدحسین طباطبایی (ره) مشهور به «علامه طباطبایی»، مفسر، فلیسوف، اصولی، فقیه، عارف و اسلامشناس شیعه است که شاگردان بزرگی همچون حضرات آیات: شهید مطهری، شهید بهشتی، مصباح یزدی، حسنزاده آملی و امام موسی صدر (ره) و حضرات آیات عظام جوادی آملی، نوری همدانی و مکارم شیرازی (دامتبرکاتهم) را تربیت نموده، و علما و فضلای حوزه علمیه قم سالها از محضر این عالم بزرگ استفاده نمودهاند؛ تا جایی که رهبر فرزانه انقلاب در سالگرد ارتحال علامه طباطبایی (ره) فرمودند: «این چشمهی جوشان و فیاض دانش و عرفان و تقوای اسلامی، در راه تعلیم و تربیت شاگردانی که هر یک در عالم اسلام دانشمندی برجستهاند، توفیقی کم نظیر داشته است... »
یکی دیگر از برکات عظیم علامه (ره)، آثار ارزشمند ایشان است که یکی از مهمترین آنها، تفسیر بیست جلدی «الميزان» میباشد که ثمرهی هفده سال مجاهدت و تلاش مستمر علمی آن مفسر بزرگ قرآن کریم است؛ چنانچه حضرت آیتاللهالعظمی خویی (ره) در این رابطه فرمودند: «علامه طباطبایی خود را در این راه "تَضحیِه" كرد» یعنی «قربانی قرآن» نمود؛
از دیگر خصوصیات الگو و به یاد ماندنی علامه طباطبایی (ره)، سیرهی اخلاقی آن عالمِ عامل است؛ چنانچه آیتالله ابراهیم امینی (ره) در یادنامه علامه، ص۱۲۸ چنین آورده: «علامه طباطبایی، انسانی وارسته، مهذب، خوش اخلاق، مهربان، عفیف، متواضع، مخلص، بی هوا و هوس، صبور، بردبار، شیرین و خوش مجلس بود؛ من در حدود سی سال با استاد حشر و نشر داشتم... به یاد ندارم که در طول این مدت حتی یک بار عصبانی شده باشد و بر سر کسی داد بزند...خیلی زود با افراد انس میگرفت و صمیمی میشد؛ حتی با کوچکترین فرد طلاب چنان انس میگرفت که گویا از دوستان صمیمی اوست... و گاهی که به عنوان استاد مورد خطاب قرار میگرفت، میفرمود: «این تعبیر را دوست ندارم! ما اینجا گرد آمدهایم تا با تعاون و همفکری، حقایق و معارف اسلامی را دریابیم...»
علامه شهید مرتضی مطهری (ره) نیز در رابطه با مقام استاد خود میگوید: «این مردِ بسیار بسیار بزرگ و ارزنده، مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند تا به ارزش او پی ببرند؛ این مرد، واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است؛ او مجسمهی تقوا و معنویت است...» (مجموعهآثار استاد مطهری، ج۲۵، ص۴۲۸)
از دیگر نکات درسآموز در زندگی پربرکت علامه طباطبایی (ره)، مردمی بودن و وقتگذاری موسع این عالم بزرگوار برای پاسخگويی به پرسشهای مردم و مخصوصاً جوانان است؛ که جهت استفاده و بهرهبرداری لازم، به یک پرسش و پاسخ اشاره مینمائیم:
❓جوانی هستم ٢٢ ساله که در محيط و شرايطی زندگی میكنم كه هوای نَفْس و آمال، بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسير خود ساختهاند و سبب باز ماندن من از حركت به سوی خدا شدهاند؛ بفرماييد به چه اعمالی دست بزنم تا بر نَفْسِ خود مسلط شوم و اين طِلسمِ شوم را، كه همگان گرفتار آنند، بشكنم و سعادت بر من حاکم شود؟
✅ علامه (ره) در جواب وی نوشتند: «سلام عليكم، برای موفق شدن و رسيدن به منظوری كه در نامه مرقوم داشتهايد، لازم است همتی برآورده و توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه (اعمال) بپردازيد؛ به اين نحو كه هر روز در هنگام صبح که از خواب بيدار میشويد، قصد جدی كنيد كه در هر عملی كه پيش میآید، رضای خدا را مراعات نمائید، آن وقت در سر هر كاری كه میخواهيد انجام دهيد، نفع آخرت را منظور خواهيد داشت؛ به طوری كه اگر نفع اُخروی ندارد، اصلاً انجام ندهید؛ و وقت خواب، چهار، پنج دقيقه در كارهای كه در روز انجام دادهايد، فكر كرده و يكی يکی از نظر بگذرانيد؛ (پس) هر كدام، مطابق رضای خداوند انجام يافته، شكر كنيد و در هر كدام تخلف شده، استغفار نمائید؛ اين رويه سخت است و در ذائقه نَفْس، تلخ! ولی كليد نجات و رستگاری است و هر شب پيش از خواب اگر توانستيد، سُوَرِ مُسَبَّحات (سورههای حديد، حشر، صف، جمعه و تغابن) را بخوانيد و پس از ٢٠ روز، حالات خود را برای بنده بنويسيد، انشاءالله موفق خواهيد بود.» (هفتهنامه همشهری جوان، شماره ٢٣٧)
✍️ و بالاخره سخن امروز را با کلام رهبر فرزانه انقلاب به پایان میبریم، که فرمودند: «علامه طباطبايی مجموعهای از معارف و فرهنگ اسلام بود».
📚 برگرفته از اقیانوس حکمت (زندگینامه علامه سید محمدحسین طباطبائی)
✍محمد کیانی
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «پرچمداران عزت و استقامت»
روز چهارشنبه، ١۴٠١/٠۵/٢۶
✍️ مناسبت روز: در ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ شمسی، میهن اسلامی ما، شاهد حضور اولین گروه از آزادگان سرافرازی بود که در هشت سال دفاع مقدس مجاهدانه از دین و شرف و ناموس کشور ایران پاسداری کرده و پس از سالها اسارت در زندانهای مخوف رژیم بعثی عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند؛
آزادگانی که به راستی باید آنان را پرچمداران عزت و استقامت، و راضیترین افراد به قضای الهی دانست، چنانچه در سالهای سخت اسارت، خود را از زنجیرهای نفسانی رهانیده، و به حق، مدال «آزادگی» را کسب کردهاند؛
البته امروز، علاوه بر تقدیر از صبر عظیم آزادگان، میبایست به شکیبایی و صبر جمیل خانواده این آزاد مردان نیز اشاره کرد، پدران و مادران و همسرانی که وعده الهی «وَبَشِّرِ الصَّابرِین»، برای آنها تحقق یافت و پس از سالهای نگرانی و اضطراب، چشمان منتظرشان به دیدار یوسف کنعانیشان روشن شد؛ لذا مسلماً مقام و اجر و پاداش آنان نیز همچون آزادگان سرافراز است؛ چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اجر آزادگان یک طرف؛ و اجر خانواده آنان، همسران، فرزندان، پدرها، مادرها، و نزدیکان، یک طرف... احساس آنها سختتر و تلختر از احساس خانوادهی شهدا بود... لذا اجر آنها هم خیلی والا و بلند است...» (سخنان معظمله مورخ ۱۳۹۱/۰۵/۲۵)
بنابراین یکی از نکات درسآموز در روز ورود آزادگان به ایران اسلامی، توجه به صبر و استقامت ستودنی آنان و خانواده گرامی ایشان است؛
✍️ اما نکته مهم دیگر که باید در این روز مورد توجه قرار گیرد، مسئلهی «عبرتآموزی و تحقق سنت الهی» است، چنانچه رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه نیز فرمودند: «شاید آن روزی که اسیر جنگ تحمیلی، جوان مسلمان ایرانی... در آن سلول با آن شکنجهها زندگی میکرد، به حسب ظاهر دریچهی امیدی به روی او باز نبود؛ شاید تصور میکرد که در این وضعیت... سرانجامی جز مرگ و کشته شدن نداشته باشد؛ (اما) امروز واقعیت را نگاه کنید، ببینید چه اتفاقی افتاده است؛ آنها کجایند! شما (آزادگان) کجائید! این یک عبرت است؛ این نشانهی درستی و راستی و صدق وعدهی الهی است؛
(ما باید) به وعدهی الهی ایمان بیاوریم؛ به راست بودن وعدههای الهی، باور و اعتقاد عمیق پیدا کنیم؛ اگر (خداوند) میفرماید: «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ»(حج/۴٠): (كسانى را كه خدا را يارى كنند، يارى مىكند) معنای آن را درک کنیم؛ آن روز شما در مقابل مأمور شکنجه یا رئیس زندان یا مأمور بعثی مواجه بودید با آن فشار؛ امروز ملت ایران در مقابل آمریکا مواجه است با چالشهای (مختلف)؛ اما همان قضیه است... و وعدهی خدا راست است..؛
امروز هم همین مسئله برای ملت ایران هست؛ اگر ما آنچه که خدای متعال گفته، عمل کنیم، همچنان که شما در دوران اسارت عمل کردید؛ قطعاً پیروزی با ملت ایران است؛ این یک عبرت (و درس) است؛
(ببینید) آنهایی که به شما میگفتند تا ابد باید در این زندان بمانید، یا میگفتند شما را اعدام خواهیم کرد، خودشان به زبالهدان تاریخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند؛ (اما) شما امروز بحمداللّه در جمهوری اسلامی، سرافراز و با عزت دارید زندگی میکنید؛ این درس است! یک بار دیگر هم ما در گذشته این درس را داشتیم؛ بعضیهامان باور نمیکردیم که در دوران اختناق و طاغوت (بتوانیم پیروز شویم)؛ کسانی میگفتند آقا، «مشت است و درفش»، بیخود ایستادگی و مقاومت میکنید! یک عدهای هم میگفتند نه، «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِر»: «از ميان مؤمنان مردانى هستند كه آنچه را با خداوند پيمان بسته بودند صادقانه وفا كردند، برخى از آنان پيمانشان را عمل كردند (و به شهادت رسيدند) و بعضى ديگر در انتظار (شهادت) هستند...» (احزاب/٢٣)؛
(در هر حال) خدای متعال حادثهای را پیش آورد که در دنیا هیچکس باور نمیکرد! نه اینکه در ایران کسی باور نمیکرد، بلکه در دنیا هم کسی باور نمیکرد که آنچه آمریکاییها آن را جزیرهی ثبات میدانستند، اینجور دستخوش طوفانی بشود که در نهایت به انزوای آمریکا، به انزوای استکبار، به انزوای انگلیس و عمّال و مزدورانشان منتهی شود؛ امروز هم همین است؛ امروز هم شما دنیا را نگاه کنید؛ نشانههایی هم پیداست؛ مکرر عرض کردیم؛ دنیا در حال عبور از یک گذرگاه و رسیدن به یک وضع جدید و ماجرای جدیدی است؛ رفتار ما، نیت ما، عمل ما در شکلگیری این وضعیت جدید، تعیینکننده است؛ برای اینکه دلهامان قرص شود، برای اینکه راه را گم نکنیم، زندگی شما آزادگان میتواند برای ما یک ستارهی راهنما باشد...» (سخنان معظمله مورخ ۱۳۹۱/۰۵/۲۵)
✍محمد کیانی
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «سقوط دولت مصدق، نتیجه جدایی از دین و روحانیت»
روز جمعه، ١۴٠١/٠۵/٢٨
✍️ مناسبت روز: امروز سالروز كودتای آمريكایی-انگلیسی عليه نهضت ملی ايران و سرنگونی دولت «دكتر مصدق» در سال ١٣٣٢ هجری شمسی است، لذا سخن امروز را به این واقعهی تلخِ عبرتآموز اختصاص میدهیم؛
نهضت ملى ايران با رهبرى آيتاللَّه سيدابوالقاسم كاشانی (ره) و مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان ايران در ٣٠ تير ١٣٣١ به اوج خود رسيد و طومار استبداد و استعمار درهم پيچد و دکتر مصدق دولت را به دست گرفت، اما متأسفانه در طول نزدیک به سیزده ماه اتفاقاتی رخ داد كه نهضت مردمى ایران از مسير اصلى خارج شد و بالاخره با یک کودتای نظامی، دولت مصدق سقوط کرد؛
هرچند که اين واقعه بسیار تلخ تاريخی، خیلی زود شیرینی نهضت ملی شدن صنعت نفت را از بین برد، اما درسهای فراوانی برای ملت ايران به همراه داشت که بسیاری از مورخین و سیاستمداران داخلی و خارجی آن را بررسی و تحلیل نمودهاند؛
یکی از برجستهترین شخصیتها و اندیشمندانی که این واقعه تاریخی را نقد کردهاند، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) هستند که در سخنرانیهای مختلف به علل و عوامل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداختهاند، که در ادامه به بخشی از یکی از سخنرانیهای معظمله دراینباره اشاره مینمائیم:
«من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشتهی نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار بهوفور صورت میگیرد؛ مرحوم کاشانی کسی است که به کمک ایشان، دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والاّ حمایت مردم جلب نمیشد! کسی مصدّق را نمیشناخت! کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست... (در این میان) مرحوم آیةاللَّه کاشانی وارد میدان شد؛ سابقهی این مرد را، علماء میشناختند و مردم ایران هم به ایشان ارادت داشتند؛ او کسی بود که به وسیلهی قشون غاصبِ مداخلهگرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود... وقتی که از تبعید به تهران برگشت، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به این روحانی مجاهد و مبارز، چنان توفانی به راه انداخت که همهی دشمنان را پس زد و انگلیسیها و دیگران حساب کار خود را کردند و فهمیدند که مبارزه با این عالم روحانی به جایی نخواهد رسید؛ بعد (از آن) مرحوم آیةاللَّه کاشانی به عنوان نمایندهی مردم تهران و رئیس مجلس آن روز، از طرح ملی شدن صنعت نفت حمایت کرد... او چنان دلهای مردم را مثل مغناطیس به خود جذب میکرد که هیچ عامل دیگری نمیتوانست جای این حرکت را بگیرد و به این ترتیب در سال ۱۳۲۹ شمسی... مردم طرفدار ملیشدن صنعت نفت ایران شدند و علیرغم اینکه محمدرضا (شاه) موافق نخستوزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخستوزیر شد؛ (بیشک) اگر مرحوم آیةاللَّه کاشانی این حمایت عظیم مردمی را برای مصدّق به وجود نمیآورد، او نخستوزیر نمیشد... اینها جزو واضحات تاریخ است..؛
(اما نکته) بسیار مهم این ماجرا این است که... دشمن (در این زمان) فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست! لذا درصدد برآمد تا سیاسیّون و سردمداران دولتی را از «روحانیت و دین» جدا کند و متأسفانه موفّق هم شدند..؛
(از شروع نهضت تا سرنگونی دولت مصدق) یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید؛ در این مدت با وساطت ایادی ضدّ استقلال این کشور و با توطئهی دشمنان این ملت، دکتر مصدّق مرتّب فاصلهی خود را با آقای کاشانی زیاد کرد، تا اینکه آیةاللَّه کاشانی چند روز قبل از ماجرای ۲۸ مرداد نامه نوشت که من میترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند... (اما) دکتر مصدّق گفت: من مستظهر (متکی) به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همینجا بود؛ ملت ایران را سرانگشت روحانیت، کسی مثل آیةاللَّه کاشانی وادار میکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد؛ (لذا) در ۲۸ مرداد که... دولت مصدّق او (مرحوم کاشانی) را منزوی و از خود جدا کرده بود... مردم نیز در صحنه حضور نداشتند؛ و کودتاچیان مأمور مستقیم آمريکا... مصدّق را سرنگون کردند؛ پس از آن هم دیکتاتوریِ محمدرضاشاهی به وجود آمد که بیستوپنج سال این ملت زیر چکمههای دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید... (همهی اینها) به خاطر جدا شدن از «روحانیت و دین» بود، اینها عبرت است؛ شبیه همین قضیه در صدر مشروطیت اتفاق افتاد..؛ من از اینکه میبینم جوانان ما از این قضایا بیاطّلاعند، رنج میبرم! همیشه اطّلاع از آنچه که دشمن در گذشته عمل کرده است، موجب میشود که انسان ترفندهای دشمن را در زمان خودش هم بداند...» (سخنان معظمله مورخ ۱۳۸۰/۰۸/۲۰)
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «علامه کبیر»
روز یکشنبه، ١۴٠١/٠۵/٣٠
✍️ مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی به عنوان روز بزرگداشت فقیه و محدث بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری قمری، علامه کبیر ملا محمد باقر مجلسی (ره) است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این مرجع عظیمالشأن جهان تشیع آغاز مینمائیم؛
محمد باقر مجلسی در سال ١٠٣٧ (هـ ق) در خانوادهای معروف به علم و تقوا در اصفهان چشم به جهان گشود؛ پدرش «محمد تقی مجلسی(ره)» مرجع بزرگ جهان تشیع و از شاگردان ویژه شیخ بهائی (ره) در علوم اسلامی و از سرآمدان روزگار خود در علم و فضیلت به شمار میرفت؛ مادر ایشان نیز دختر "صدرالدین محمد عاشوری" از خاندان علم و عمل بود؛
علامه مجلسی درس و بحث، و تعلیم و تربیت را از کودکی نزد پدر و مادر آغاز کرد، و به سبب هوش سرشار و شگفتآورش، در پایان سیزده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام مرحوم ملاصدرا (ره) اجازه روایت گرفت؛ او که به علمآموزی عشق میورزید، در اندک زمانی در علوم گوناگون حوزه درسی آن زمان، مثل صرف و نحو، معانی و بیان، منطق و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول، و همچنین فقه و کلام، به درجه استادی رسید؛ و در بسیاری از این دانشها کتابهای ارزشمندی را به رشته تحریر در آورد؛
علامه مجلسی در دوران جوانی خود علاوه بر دانشمندان و علمای بزرگ اصفهان از محضر عالمانی عالیقدر همچون فقیه و حکیم و محدث نامی ملا محسن فیض کاشانی (ره) بهره کافی برد؛
همچنین مورخین آوردهاند که بیش از یک هزار نفر از طلاب و دانش پژوهان از محضر پرفیض ایشان استفاده نمودهاند که بسیاری از آنها از دست علامه مجلسی (ره) اجازهى اجتهاد کسب نمودهاند؛
برخى از بزرگان عرصه علم و فضیلت، علامه مجلسى (ره) را در طول تاریخ اسلامى از حیث جامعیت در علوم و فنون گوناگون بىنظیر دانستهاند و لقب پرافتخار «علامه کبیر» را به ایشان دادهاند؛ بزرگانى همچون حضرات آیات عظام وحید بهبهانى، علامه بحرالعلوم و شیخ اعظم انصارى (ره) که هر یک از آنها، دریایى متلاطم از علوم و معارف اسلامى بودهاند، اما با دیدن مقام و منزلت والای علامه مجلسی (ره) لقب علامه را در مورد ایشان به کار بردهاند؛
البته مقام بلند علمی علامه مجلسی (ره) آن چنان شهرتى در جهان اسلامى دارد که محتاج هیچ بیان و توضیح دیگری نیست؛ چنانچه در زمان حاضر نیز همچون آفتابی فروزان بر آسمان فقاهت و اجتهاد مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (ع) مىدرخشد و در بسیاری از علوم اسلامى، فضلا و اندیشمندان در جهان اسلام از آثار ارزشمند به جای مانده از آن عالم فرزانه، مخصوصاً مجموعه عظیم «بحارالأنوار» بهره میبرند؛
البته علامه مجلسى (ره) همزمان با طى مدارج عظیم علمى، مدارج معنوى و کمالات اخلاقی را نیز پیموده تا آنجا که او را مصداق واقعى «عالم ربانى» دانستهاند که پرداختن به آن مقامات، نیاز به مجال دیگری دارد و در این کلام کوتاه نمیگنجد؛
✍️ دانستن این موضوع نیز بسیار ضروری است که علامه مجلسی (ره) علاوه بر شخصیت ویژه اخلاقی و علمی و فرهنگی، قهرمان عرصه سیاست نیز بوده است؛ چنانچه بعد از فوت عالم بزرگ محمد باقر سبزواری (ره) در سال ١٠٩٠ هجری قمری، علامه به منصب «شیخ الاسلامی» در دولت صفویه دست یافت و در این منصب، خدمات بسیاری را در مقولههای گوناگون سیاسی و اجتماعی به ایران و جهان تشیع نمود، که در پایان سخن به برخی از آنان به صورت فهرستوار اشاره مینمائیم:
⬅️ در هم شکستن هيبت و صولت «صوفيه» که در آن دوران قدرتى فراگير بدست آورده بود؛ و جایگزین کردن معارف پربار اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به جای آن؛
⬅️ رونق دادن به مساجد و نمازهای جمعه و جماعات در سطح کشور؛ و جايگزين ساختن مجالس وعظ و معارف اهلبیت (ع) به جای محافل قهوهخانهای و میخانهای که متأسفانه در آن روزگار بسيار شايع و محل تجمع مردم آن عصر شده بود؛
⬅️ ترجمه و نشر کتب دینی و معارف اهل بيت (ع) به زبان فارسی و با بیان ساده و درخور فهم عامه مردم، و پاسخگویی به سؤالات و حل مشکلات آنان در این زمینه؛
⬅️ استفاده از موقعيّت و نفوذ خود در دربار صفویه، و پشتيبانی از فقرا، و دفاع از ستمديدگان در برابر ستمکاران و اغنياء، و استيفاء حقوق مظلومان؛ و...
✍️ و بالاخره آن عالم عامل و پرکار، پس از عمرى پر برکت که سراسر آن، وقف خدمتگزارى به مردم و مکتب انسانساز اهلبیت (ع) گردید، در سن ۷۳ سالگى و در آخرین روزهاى ماه مبارک رمضان سال ۱۱۱۱ ه.ق در شهر علم وفضیلت اصفهان، چشم از جهان فرو بست و در مسجد جامع این شهر در کنار پدر بزرگوارش آرام گرفت که امروزه یکی از مهمترین زیارتگاههای مردم متدین اصفهان است؛
روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد.
#روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «#مسجد، خانهی خدا»
روز دوشنبه، ١۴٠١/٠۵/٣١
✍️ مناسبت روز: در #هفته_جهانی_مسجد قرار داریم، لذا ضمن گرامیداشت این ایام، سخن امروز را به این موضوع اختصاص میدهیم؛
«مسجد» در دین مبین اسلام از جایگاه رفیع و ارزش و اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و این موضوع، در آیات قرآنی و در روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، نمودار و متجلی گردیده است که در سخن امروز به بخشی از این آیات و روایات اشاره مینمائیم:
1️⃣ «مساجد، مکان بلندمرتبه و درخشان، و جایگاه نور الهی در زمین»
خداوند در آیه ۳۶سوره مبارکه نور، از مساجد بهعنوان مکانهای بلند مرتبه و جایگاه نور الهی یاد کرده و میفرماید: «(و نور الهی) در خانههایی ( مساجد) قرار دارد که خدا رخصت داده آن مکانها رفعت یابند و در آنها، ذکر خداوند گفته شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او را کنند»: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»؛
همچنین پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودند: «مساجد خانههای خدا در زمین است و آنها برای اهل آسمان، آنچنان میدرخشند، که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند» (تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ٣۶ نور)
2️⃣ «مساجد، محبوبترین سرزمینها نزد خدا»
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «محبوبترین سرزمینها نزد خدا، مساجد هستند» [نهجالفصاحه، حدیث۷۱]
3️⃣ «مساجد، باغ های بهشتی در زمین»
در حدیثی نبوی آمده: «مساجد باغ های بهشتی (در زمین) هستند» [کنزالعمال، ج۷، ص ۶۴۸]
4️⃣ «مساجد جایگاه پیامبران الهی»
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مساجد محل جلوس انبیاء الهی است» [مستدرک الوسائل، ج۳، ص ۳۶۳]
5️⃣ «مساجد، خانه تمام مؤمنین»
رسول خدا فرمودند: «مسجد، خانه کل مؤمنین است» [کنزالعمال، ج۷، ص ۶۵]
6️⃣ «خراب کنندگان مساجد، ستمکارترین مردمند»
خداوند در آيه ۱۱۴ سوره بقره، میفرماید: «و کیست ستمکارتر از آن کس، که از بردن نام خدا در مساجد جلوگیری کرده و در ویرانی مساجد بکوشد…»: « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها…»
7️⃣ «حفظ مساجد از شر دشمنان، یکی از فلسفههای جهاد درراه خدا»
عظمت و اهمیت مساجد نزد خداوند تا حدّی است که در آیه ۴۰ سوره حج برای حفظ مساجد از شرّ دشمنان، به پیامبر(ص) و مسلمانان، دستور جهاد و دفاع داده میشود. (تفسیر نمونه، ج۱۴، ص ۱۱۶)
8️⃣ «مساجد، خانههای خداوند در روی زمین»
در آیات ١٧ و ١٨ سوره توبه و آیه ۱۱۴ سوره بقره، کلمه مسجد به لفظ «اللّه» اضافه شده: «مساجداللّه»، بدین معنا که این مکان مقدس به حضرت حق تعلق داشته وخانه خداست: «إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ...»
در روایات اسلامی نیز بر این موضوع تأکید شده، چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: «به درستی که امر به بزرگداشت مساجد شده زیرا آنها خانههای خداوند در روی زمین هستند» (بحارالانوار، ج۸۴، ص ۴)
✍️ آنچه گذشت، تنها بخشی از آیات و روایات اسلامی در رابطه با اهمیت و عظمت مسجد در اسلام است که علاوه بر آن، باید به تاریخ اسلام و سیره ائمه اطهار (ع) و احکام و آداب شرعی نیز در این رابطه اشاره کرد، که بيانگر جایگاه ویژه و بسیار بلندمرتبه مساجد در اسلام است؛
اما در بخش پایانی سخن، اشاره به این نکته لازم است که وقتی در آیات و روایات گفته میشود که «مسجد خانهی خداوند است» بدین معنا نیست که خدا مانند ما انسانها، خانه دارد و در آن به سر میبرد! چراکه خداوند مثل ما نیست که نیاز به سرپناه داشته باشد؛ لذا تشبیه مسجد به خانهی خدا، بدین معناست که خدا به این نقطه از زمین توجه ویژه دارد، تا حدی که آن را خانهی خود دانسته و هر کس وارد آن میشود را میهمان خود میداند! لذا پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند در تورات نوشته شده است که خانهی من در روی زمین، مسجد است، پس خوشا به حال بندهای که در خانه خودش، خود را پاکیزه و مهیا کند و سپس در خانهی من به دیدار من بیاید، پس بدانید که بر میزبان است که مهمانش را گرامی بدارد» (میزانالحکمه، ح٨٢٩٢)
همچنین حضرت رسول (ص) به ابوذر (ره) فرمودند: «ای ابوذر بدان تا زمانی که در مسجد نشستهای، خدای متعال به تعداد هر نفسی که میکشی، یک درجه در بهشت به تو میدهد و فرشتهها بر تو درود میفرستند و برای هر نفسی که در مسجد میکشی ده حسنه برایت نوشته میشود و ده گناه از تو پاک میشود» (همان، ح٨٢٠٣)
✍️ بنابراین بر همه مسلمانان لازم است که مساجد را گرامی داشته و در جهت تکریم و تعظیم خانههای خداوند بر روی زمین بکوشند.
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «قهرمان راه آزادی»
روز شنبه، ١۴٠١/٠۶/١٢
✍️ مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی بانام «#روز_ملی_مبازره_با_استعمار_انگلیس» ثبت شده است، روزی که یادآور رشادتها و دلیریهای مردم ایران و دلیران تنگستان و #شهید_قهرمان_راه_آزادی «#رئیسعلی_دلواری» است که در حفظ کیان و آب و خاک ایران اسلامی از همه چیز حتی جان شیرین خود گذشتند، ولی متأسفانه امروزه خیلی از ماها، با رشادتهای این دلیرمرد تنگستانی آشنا نیستیم و حتی نمیدانیم که چرا روز شهادت این بزرگمرد به عنوان روز مبارزه با استعمار نامگذاری شده است! لذا انشاالله در سخن امروز به این موضوع افتخارآمیز تاریخی میپردازیم؛
در تاریخ یکشنبه ۸ اگوست ۱۹۱۵ نیروهای انگلیسی بدون مقدمه و اخطار قبلی و اعلام جنگ به دولت ایران، در بوشهر پیاده شدند. آنان که قبلاً نیز بارها به کشور ایران تاخته بودند و جزایر خلیج فارس را متصرف شده بودند، اینبار شهر استراتژیک بوشهر را که علاوه بر موقعیت ژئوپولتیک (جغرافیای سیاسی)، مرکز عمده مبادلات تجاری و صادرات و واردات با شبه جزیره هند و شیخ نشینهای حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپائی بهویژه انگلستان و آلمان بود، به اشغال خود درآوردند؛
این اقدام، مرزنشینان غیور تنگستانی که در گذشتۀ نه چندان دور تا یکی دو سال قبل از جنگ جهانی اوّل سابقۀ برخورد و مقابله با نیروهای تجاوزگر را داشتند، به عکس العمل واداشت، و رئیس علی دلواری (۱۲۶۱-۱۲۹۴ خورشیدی/ ۱۸۸۲-۱۹۱۵ میلادی) در نوک پیکان حمله به اشغالگران قرار گرفت؛
رئیسعلی دلواری که با همراهی دیگر مشروطهخواهان در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی، بوشهر را از حاکمیت استبداد قاجاریه خارج کرده و حدود ۹ ماه این شهر را در کنترل داشت به مبارزه با لشکر پنج هزارنفری انگلیسها رفت و آنها را شکست داد؛ اما بالاخره با حیله و مکر پیر استعمار، در شب ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ هنگامیکه قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد و متجاوزان انگلیسی را داشت، (در محلی به نام تنگک صفر) از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان خودفروخته و خائنش به نام غلامحسین تنگکی قرار گرفت و در سن ۳۴ سالگی به فیض عظیم شهادت نائل شد، اما نهضتی که او درجنوب ایران به راه انداخت تا سالها مایه وحشت انگلیسیها و همهی متجاوزان خارجی بود؛ لذا روز ۱۲ شهریور بهعنوان سالروز شهادت رئیسعلی دلواری (ره) از سال ١٣۸۹ شمسی طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، به نام «روز مبارزه با استعمار انگلیس» نامگذاری شد؛
✍️ و کلام امروز را با بخشی از سخنان ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ پنجم تیر ماه ۱۳۸۹ در دیدار مردم قهرمان بوشهر، به پایان میبریم، که فرمودند: «... نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید «رئیسعلی دلواری» از نامهایی است که همیشه دلهای مؤمن را که آشنائی به وضع او و مبارزات او داشتهاند، در سراسر این کشور به خود جذب کرده است؛ و خدا را شاکریم که بعد از پیروزی انقلاب، این نامی که سعی میشد پنهان بماند و این چهره، ناشناخته بماند، بر سر زبانها افتاد؛ او را شناختند، شخصیت او را ستودند، مظلومیت و شهادت مظلومانهی او را همه دانستند و فهمیدند! البته امروز با آن دوران خیلی فرق کرده است؛ آن روز عدهی معدودی همراه با یک جوان شجاع (مثل رئیسعلی دلواری) ناچار بودند در مقابل قدرت استعماری و استکباری انگلیس، مظلومانه مقاومت کنند؛ اما امروز رئیسعلیهای دلواری کم نیستند، تنها هم نیستند؛ این جوانهای عزیز ما، این فداکاران ما، این بسیجیان عرصهی نبرد نظامی و نبرد فرهنگی و نبرد سیاسی، امروز در سراسر کشور گسترده هستند؛ و بوشهر یقیناً یکی از این مراکزی است که چنین انسانهایی را میپروراند و رشد میدهد؛ بنده... از نزدیک، بروز و ظهور آن روحیهی ایمانىِ عمیق را در مردم شاهد بودم و دیدهام؛ امروز هم شما دارید این روحیه را نشان میدهید؛ و همه بدانند، و شما جوانان عزیز بدانید؛ روزگار عوض شده است! آن روزی که قدرتها میتوانستند آزادانه ملتهای این منطقه را تهدید کنند، تحقیر کنند و هر وقت ارادهشان تعلق گرفت، بیایند نیرو پیاده کنند و فشار بیاورند، سپری شده است!
امروز ملت ایران به عنوان یک «ملت مقتدر» در دنیا شناخته شده است؛ مسئله، مسئلهی پول نیست، سلاح نیست، ابزارهای تبلیغات نیست که دشمنان ما هزار برابر ما این چیزها را دارند؛ مسئله، مسئلهی ایمان است، عزم راسخ است، بصیرت است، آگاهی یک ملت به شأن خود، به جایگاه خود و به حق خود است..آینده مال شماست، متعلق به شماست؛ اقتدار حقیقی، حق ملت ایران است و متعلق به ملت ایران است؛ هیچ کس هم نمیتواند این ملت را از این راهی که در پیش گرفته است، منصرف کند...»
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «هفتم صفر؛ متعلق به دو امام معصوم»
روز یکشنبه، ١۴٠١/٠۶/١٣
✍️ مناسبت روز: در روایات و منابع تاریخی برای روز هفتم ماه صفر، دو مناسبت مهم نقل شده است: یکی از آنها، سالروز شهادت دومین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام حسن مجتبی (ع)، و دیگری سالروز ولادت امام موسی کاظم (ع) است؛ چنانچه تا چند سال قبل در تقویم رسمی کشور به ولادت امام هفتم اشاره شده بود و رسانههای رسمی کشور نیز برنامههای خود را بر اساس این مناسبت تنظیم میکردند؛ ولی در چند ساله اخیر در تقویم رسمی و رسانهها، به شهادت سبط اکبر رسول خدا اشاره میشود و مجالس عزاداری در سراسر کشور برپا میگردد؛ اما سؤال این است که بهراستی وظیفه شیعیان در این روز چیست؟ و آیا باید عزاداری کنند یا مجلس سُرور بر پا نمایند؟
✅ در جواب این سؤال باید عرض کنیم که اگرچه به پا کردن مراسم عزاداری برای حضرات معصومین(ع)، از جهت مظلومیت آنان و فضیلت عظیم آن در تمام اعصار، پسندیده است، اما حقیقت آن است که درباره هفتم ماه صفر، از هیچیک از این دو مناسبت مهم نمیتوان گذشت؛ چنانچه سالهاست که در شهر مقدس قم که قطب حوزههای علمیه جهان تشیع محسوب میشود، در این روز ضمن گرامیداشت سالروز ولادت امام موسی کاظم(ع)، برای شهادت امام حسن مجتبی(ع) مراسم سوگ و ماتم برگزار میگردد؛
اما نکتهی مهمی که در این رابطه باید مورد توجه ما قرار گیرد، این است که اصلاً هیچگونه تناقضی در هدف و فلسفهی برگزاری مراسم ولادت و شهادت این دو امام همام وجود ندارد؛ چراکه:
🔹 اولاً همهی اهلبیت عصمت و طهارت (ع) از نظر شأن و مرتبت، یکسان و برگرفته از یک نور واحد هستند: «کُلُّهُم نورٌ واحدٌ»؛
🔹 ثانیاً هدف از برگزاری این مجالس و مراسمات، یادآوری و بزرگداشت مقام اهلبیت عصمت و طهارت (ع)، و زنده نگهداشتن شعائر اسلامی، و تبیین فرهنگ و معارف اهلبیت و الگوگیری از خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام است؛
🔹 ثالثاً برگزاری این مراسمات، نشانهی محبت و ارادت به اهلبیت رسول اکرم (ص) است، چنانچه طبق آیه ٢٣ سوره شوری، دوستى آنها بر همهی مسلمانان واجب شده است: «... قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ...»: «(ای پیامبر) بگو: من از شما اجر رسالت، جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان من منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید)»
همچنین در بسیاری از روایات اسلامی نیز تاکید بر محبت اهلبیت (ع) شده، که در این بخش به چند حديث کوتاه در این زمینه اشاره مینمائیم:
🔹امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «شیعیان و پیروان ما، در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل میکنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است»: «...یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا» (بحارالأنوار، ج ١٠ ، ص ١١۴)
🔹 امام صادق(ع) فرمودند: «شیعیان ما پارهايى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شدهاند؛ آنچه ما را بدحال یا خوشحال مىسازد، آنان را نیز بدحال و خوشحال مىگرداند»: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا» (بحارالأنوار، ج۶۴، ص٧۶)
🔹 امام رضا (ع) نیز به ریان بن شبيب، فرمودند: «اگر خوشحال میشوید از اینکه در درجات عالی بهشت با ما باشید، در حزن ما، محزون، و در شادی ما، شاد باشید» (أمالی شيخ صدوق، ص١٣٠)
✍️ بنابر آنچه گذشت در فرهنگ شیعه، فرقی نمیکند که مجلس جشن برای اهلبیت (ع) برپا شود یا مجلس عزادارى؛ بلکه آنچه اهمیت دارد اخلاص در عمل، و کسب معرفت و شناخت نسبت به خاندان عصمت و طهارت (ع) است؛ لذا شایسته است که مؤمنین در روز هفتم صفر، با تأسی به علماء و مراجع عظام تقلید، ضمن بزرگداشت و تکریم مقام امام کاظم (ع)، با برگزاری مراسم عزاداری، احترام ایام سوگواری امام حسن مجتبی (ع) را به جا آورده، و با ذکر مناقب، فضایل و آرمانهای این دو امام همام، شور و شعور، و شناخت و عاطفه را درهم آمیخته و در پرتو آن، به دنبال الگوگیری و پیاده کردن اوصاف اهلبیت (ع) در وجود خویشتن و انتقالدهنده فرهنگ ناب شیعى به نسلهای آینده باشند.
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «عمار، شاخص بصیرت و روشنگری»
روز دوشنبه، ١۴٠١/٠۶/١۵
✍️ مناسبت روز: نهم صفر، سالروز شهادت جناب عمار بن ياسر (ره) از صحابهی برجسته و خاص پیامبر (ص) و حضرت امیرالمؤمنین (ع) است که در تمامی صحنهها یار مخلص و مشاور امین آن بزرگواران بود و بالاخره در سال ۳۷ هجری قمری در ۹۴ سالگی به ضرب شمشیر سپاهیان معاویه، در جنگ صفین به فیض شهادت نایل آمد؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این شخصیت بصیر و شجاع آغاز مینمائیم؛
بیشک درخشش صفحات تاریخ اسلام، همواره مدیون تاریخسازانی است که در برهههای حساس به نقشآفرینی خطیر خود پیبرده و به بهترین شکل آن را ایفا نمودهاند؛ که در این میان یکی از شخصیتهای بیبدیل تاریخ اسلام، جناب عمار یاسر (ره) است که به همراه اصحاب بزرگواری همچون حضرت سلمان، مقداد و ابوذر (ره)، چهار شخصیت ممتازی هستند که از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به عنوان «ارکان اربعه شیعه» یعنی چهار رکن و بنیان اساسی در حفظ مکتب اهلبیت (ع) معرفی شدهاند؛
✍️ «یاسر» و «سمیه» پدر و مادر «عمار»، از خانوادههاى اصیل عرب و از مسلمانان پیشگام و از اولین شهیدان اسلام بودهاند که در راه دین، متحمل شکنجههای بسیار شدید ابوجهل و همفکران او شده و سرانجام در زیر شکنجه به مقام بلند شهادت نائل شدند؛ فرزند جوان آنها «عمار» نیز به مشیت الهی و با تقیه و شفاعت برخی از جوانان عرب از دست مشرکان متعصب عرب نجات یافت؛
او پس از شهادت پدر و مادر گرامیش، با قلبى مالامال از عشق به خدا و رسول او، دوران سخت آغاز اسلام را در مکه پشت سر گذاشت و به همراه رسول خدا (ص) به مدینه هجرت نمود و همه توان خود را در راه خدمت به اسلام و قرآن و در رکاب پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) به کار گرفت؛ [اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۷۳]
به واسطه ستایشهاى فراوان پیامبر خدا از عمار یاسر، او در میان مسلمانان، چهرهاى محبوب، الگوى ایمان، اسوهی حق و تجسم ارزشهاى قرآنى ساخته بود؛ چنانچه حضرت، عمار را یکى از چهار نفرى معرفی نمودند که بهشت برین، مشتاق ورود اوست؛ [اختصاص، ص ۱۲]
عمار یاسر به عنوان سربازى شجاع و با ایمان، همواره در رکاب پیامبر (ص) حضور داشت و در جنگ هاى متعدد، با جانفشانى خود، ایمان راستین خویش را به اثبات رساند؛ و پس از رحلت پیامبر نیز همچنان در راه دفاع از حق و ولایت و اهلبیت، استوار ماند و مانند برخی از صحابه بزرگ، دچار انحرافات سیاسى و دنیاطلبىهاى شیطانى و جاه طلبى نگشت و چون شاهد نادیده گرفته شدن توصیههاى روشن رسول خدا درباره جانشینی امیرالمؤمنین (ع) بود، در راه دین و حمایت از حضرت على (ع) لحظهای غفلت نکرد و با خلیفه اول بیعت ننمود و همانگونه که در طول حیات پیامبر خدا، مؤمنى جان بر کف و مدافع اسلام بود، در دوران امامت امیرالمؤمنین (ع) نیز شیعهاى مخلص و استوار بود؛
عمار در دوران حکومت علوى، رئیس نیروهاى انتظامى در مدینه شد و پس از فتنهگرىهاى معاویه در شام و پیمانشکنى طلحه و زبیر و بروز زمینههاى جنگ جمل و صفین، او به همراهى امام حسن مجتبى (ع) مأمور تجهیز نیرو از شهر کوفه گردید؛
رسول خدا (ص) «عمار یاسر» را معیار همیشگی حق نامیده و فرمودند: «ألحَقُّ مَعَ عَمّـار یَدوُرُ مَعَهُ حَیثُ دَار: حق همراه عمّـار است و او هر کجا که باشد، حقّ به دور او میچرخد» (الغدیر، ج٩، ص٢۵) از این رو هرگاه در بروز فتنهها، راه حق بر مسلمانان مشتبه مىشد، نگاه مىکردند عمار در کدام طرف است و همان جبهه را جبهه حق مىدانستند؛ و به تصریح این موضوع در روایات شیعه و اهلسنت، در نبرد جمل و صفین، وجود عمار در میان لشکریان امیرالمؤمنین (ع) دلیلى مسلم بر باطل بودن جبهه مقابل میباشد؛
بصیرتافزایی و حماسه آفرینىهاى عمار در دفاع از جبهه حق و رسوا کردن سپاه باطل در جنگ جمل و صفین چنان چشمگیر بود که در روایات، خطابههاى روشنگر او، به سپاهیان اسلام، بصیرت و شناخت و قدرت میداد؛ [اختصاص، ص ۱۴]
بر این اساس، جناب عمار را باید «شاخص بصیرت و روشنگری» دانست، چنانچه حتی شهادت ایشان نیز باعث روشنگری و تزلزل در روحیه سپاه شام و رسوا نمودن معاویه گردید؛ چراکه رسول خدا (ص) بارها فرموده بودند که گروه ستمکار و متجاوز، عمار را مىکُشند: «تَقتُلُکَ الفِئَةُ ألباغِیَّة» لذا شهادت ایشان نیز باعث بصیرتافزایی مسلمانان شد؛ (شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج٨)
✍️ و سخن امروز را با کلام نورانی حضرت امیرالمومنین (ع) بعد از شهادت عماریاسر به پایان میبریم که با اشک و دریغ، فریاد «أینَ عمّـار» سر داده و فرمودند: «بهراستی که هر کس قتل عمّـار را بزرگ نشمرد و غمگین نشود، از اسلام حظّ و بهرهای نبرده است» (بحارالانوار، ج٣٣، ص١٩)