◾️خاطره_شهید 💔🥀
توی سوریه بعد از عملیاتی در حال برگشت بودیم که توی راه چون بیابان بود یه خار هایی داشت که به قول خودمون یه شاخه داشت و سرش یه خار گرد مانند بود
ما میرفتیم با پوتین میزدیم زیر ایناو اینا پرت میشد تو هوا هی این کارو کردیم تا اینکه سید ابراهیم 💔 اومد و اروم تو گوشم با همون لهجه ی شیرینی که داشت گفت: ابوعلی جان اینا موجود زنده هستن همین کارارو میکنی که شهید نمیشی دیگه💔🌿
راوی : رفیق سید ابراهیم ؛ شهید مرتضی عطایی💔
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#شهید_مرتضی_عطایی
#رفاقت
#سیدابراهیم
╭─┅🍃🌸🌹🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸❤️🌸🍃┅─╯