💫 ﷽💫
📎 دستش تیر خورده بود
عمار گفت خدا رو شکر بالاخره یه بهونه جور شد قدیر رو بفرستیم مرخصی.😉
فردای همون روز دیدیم از بیمارستان حلب برگشت جبهه 🚶
گفتیم چی شد پس؟😦
گفت هیچی ، ردیف شد برگشتم.😁
گفتیم قدیر بازی ات گرفته ؟😠 برو مرد حسابی این دست تیر نزدیک خورده ، شوخی بردار نیست.😡
هر روز به یه بهونه ای میموند و برنمیگشت.😑
دستش چرک کرده بود ، بازم بر نمیگشت.😟
بالاخره بعد از کلی وقت راضی اش کردیم که برگرده.☺️
روز آخر عمار بهش گفت قدیر دیدی برگشتی و شهید نشدی 😄
غم وجودش رو گرفت...
همون موقع صدای بیسیم اومد:
قدیر قدیر علی (علی = شهید روح الله قربانی)
قدیر وایسا دارم میام دنبالت بریم عقب یه دوش بگیریم 🚿امشب گودبای پارتی داریم.😂
بعد پشت بیسیم تک تک مون رو دعوت کرد و گفت امشب شام دور همیم برا گودبای پارتی داش قدیر.🤗
علی اومد و قدیر رو سوار کرد و رفت.🚗
منم جلوتر از اونها ، رفتم همونجا که قرار بود بریم😋
یکی از بچه ها رو دیدم و شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن 🚶🚶، وسط همین صحبت ها بچه ها هم رسیدن.🚗
ما همینجور که صحبت میکردیم کمی فاصله گرفته بودیم☺️
قدیر و علی رسیدن😆
صدای انفجار و آتش....،💥 ماشین بچه ها بود
من و عمار و میثم و بچه های دیگه ، سوختیم و سوختنشون رو تماشا کردیم ...😭😭
بدون گود بای پارتی ، رفتن😦😥😔😞
#شهید_قدیر_سرلک
#شهید_روح_اله_قربانی
#شهید_میثم_مدواری
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی (عمار)
🥀🌷🌷🌷🇮🇷🌹🌹🌹🥀
•┈••✾❀🕊🇮🇷🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.
❣مامدعیان #عشق، مَن مَن بلدیم
❣از راهِ شما، شعر نوشتن بلدیم
❣هرچند ڪ برعڪس شما،تا ڪردیم
❣اما زشما عڪس گرفتن بلدیم
🍃🥀🍃
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#محرم94
✨سجادهینمازشب🤲
🌷امشب رابانام🍃 ✨
🥀شهیدمدافعحرم💐
🦋شهیدمحمدحسینمحمدخانی🌺
💐پهن میکنیم و
ثواب نماز امشب🦋
🌹را به محضرایشان تقدیم میکنیم
😭خدایا ماروهم
جزءنمازشب خوان ها قرار بده🤲
❤️خدایا در دفـتر
🦋 حـضور و غـیاب ،
ضیافت امشب.🌹..🍃
حـضورمان را بـپذیر
و جایگاهمان 😭
✨را در کلاس بـندگی ات❤️
در ردیـف. بـهترین هـا قـرارده.🤲
دعاکنیم🤲
❤️🍃برای هم بشیم مثل شهدا
╭─┅🍃🌸🌹🌸🇮🇷🌸🍃┅─╮
💐@Labaykayahosin
╰─┅🍃🌸🦋🌸❤️🌸🍃┅─╯