رفتیم طلائیه. بعد از اینکه منبری روضه خوند محسن همه را به خط کرد تا سینه بزنیم.
چند تا از مداحی های محمود کریمی را خیلی خوب خواند. از آنجا معروف شد به حاج محسن چیذری.
بچهها میگفتند: حاج محمود رو میشناسی؟ این محسنشونه!
ازش میپرسیدیم: برنامه بعدی تون کجاست؟
میگفت: دیگه بیاید چیذر.
کار به جایی رسید که دانشجویان آمده بودند که:
«ما مداح نداریم، میشه برای کاروان ما هم بخونی؟»
#شهید_محسن_حججی🌷
💔بهش گفتم: از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی، برام بگو.
راستش آن اوایل تا میدیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم. او هم سرش را میانداخت پایین و لام تا کام حرفی نمیزد.
آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش!
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.
بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار رهبری ، گفتیم تو هم بیای.
پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.
عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: عاقبت بخیر بشی!
همانجا به محسن گفتم:
تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.
📕سربلند
#شهید_محسن_حججی
فدایی عمه جان #امام_زمان
╭─┅🍃❤️🍃🇮🇷🌸🍃┅─╮
🆔https://eitaa.com/Labaykayahosin🍃🌷🍃🌹🍃┅─╯