به چراغهای کهف نگاه میکنم و برای شهیدان فاتحه میخوانم. فکر میکنم چقدر شهید در دل این خاک خوابیده تا پرچمی که کمی دورتر در بزرگراه بلندبالا ایستاده، در نسیم یک شب تابستانیِ کمی خنک در هوا تکان بخورد، و به خودم میبالم که شهروند تو هستم آقای جمهوری اسلامی ایران!
به این فکر میکنم که فردا شب و مثلا ده روز بعد ما باز هم زیر این پرچم با هم زندگی خواهیم کرد، ما دوباره محرم شهرمان را سیاهپوش میکنیم و ۲۲ بهمن را جشن میگیریم، ما مردم همین سرزمین باز هم با پرتاب هر موشک ته دلمان از غرور لبریز میشویم و با غمی همگانی دوباره روی شانهی هم گریه میکنیم، ما مردم جمهوری اسلامی ایران زیر آسمان خدا فقط خودمان را داریم و نور شهیدانمان، ما ولی یک آقایی داریم که برای ما همه است، همهی ماست، جان ماست، لب که باز کند چشمههای حکمت میجوشد و لبخند که بزند در چشمهای ما صاعقهی عشق منعکس میشود، ما هر چه باشیم، هر کجا که زندگی کنیم، اسم هر کسی را روی برگهی رأی نوشته یاشیم، باز به روشنایی چراغ کهف الشهدا و برکت قطعهی شهیدان بهشت زهرا و بوی جوی مولیان شهیدان در هر شهر و دیار ایران، با همیم. ما با تمام دنیا فرق داریم آنها چه میدانند ما چقدر با هم خندیدیم و چقدر با هم گریه کردیم... ما مردم جمهوری اسلامی ایران تا وقتی روی پرچم کشورمان نام خداست دستمان توی دست هم محکم و مهربان خواهند ماند چون قرار است دو دستی همدیگر را در قیام امام آخرمان یاری کنیم که ای کاش خدا بخواهد...
#ایران_ما
#انتخابات
#آقا
🖌ملیحه سادات اسماعیلی
https://eitaa.com/joinchat/2187919864C8dab1e3cd6