🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ناگهان چشمم به گنبد طلایی حضرت معصومه (س) افتاد ...🔸
وقتی طلبۀ جوانی بودم، عزت نفس بالایی داشتم. خیلی بدم میآمد کسی با نظر حقارت به من نگاه کند. چون میگفتند طلبگی عزت دارد و باید عزتش حفظ شود.
برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. نوبتم که شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر داد. من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانهای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که میآمدم، دلم از دست او آتش گرفته بود. در همین آشفتگی میخواستم نفرینی به او کنم.
یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی #حضرت_معصومه (س). گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم اینها میافتد. اهل بیت خوششان میآید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم: «خدایا این آدم را صالح کن».
وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم میکند، اگر دعایش کنم دلم خنک میشود. به شما هم توصیه میکنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید.
اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» «یا علی» میگویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به خاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچهاش دعا میکند و از حقش میگذرد.
وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم میشود و آنها هم برای شما طلب مغفرت میکنند؛ دل به دل راه دارد. حق دارانِ شما هم از شما صرف نظر میکنند. وقتی حق داران صرف نظر کردند راهت باز میشود.
@haerishirazi