#برکت_تسبیح💫
دویست تا تسبیح خرید. راهی شد. نذر کرده بود از نجف تا کربلا تسبیحها را بدهد به زوار. به اولین نفر که داد، نیتش را گفت و تسبیح را تقدیم کرد. جوانی که تسبیح را گرفت، گفت: خدا خیرت بده، حتما این کار راخواهم کرد.
یکی پس از دیگری از ایدهی او استقبال کردند و هنوز چند ساعتی نگذشته بود که تسبیحها تمام شد. برای استراحت، گوشهای نشست و با خودش فکر کرد و افسوس خورد که اگر تسبیح بیشتری آورده بودم الان دست خالی نبودم.
دست زائری را روی شانهاش حس کرد و شنید که خدا قوت میگوید. لبخندی زد و پاسخش را داد. زائر تسبیحی در دست داشت. درست شبیه تسبیحهای خودش و وقتی شنید زائر میگوید:
"ببین رفیق! این تسبیح خیلی پربرکته! تا حالا چند دست گشته و قراره تو دست شما صد بار ذکر اللهم عجل لولیک الفرج گفته بشه و باید شما هم قول بدی بدیش دست نفر بعدی! ان شاءالله تا کربلا دست صدها نفر خواهد چرخید و چه بسا دعای یکی از ماها موثر باشه و موجب فرج مولای غریبمون بشه "
تسبیح را گرفت. اشک میریخت و تاسف و افسوسش تبدیل شد به امید و شوق. انگار برکت ایدهای که داشت بیشتر از آن بود که فکرش را میکرد!!
#زوار_الحسین(ع)