🌱 🌿 🌱 🌿 🌿 🌱
🌿 🌱 🍃 🍎 🍃 🍎
🍃 🍎 🌿 🌿
🌿 🍎 🍎
🍎
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد 🍀
🦋🦩
#جملات_پند_زندگی👇
🌿🌸 @Lifepnd89
🍃🌺 @Lifepnd89
☘🌼 @Lifepnd89
🌱 🌿 🌱 🌿 🌿 🌱
🌿 🌱 🍃 🍎 🍃 🍎
🍃 🍎 🌿 🌿
🌿 🍎 🍎
🍎
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
نجار و کارفرما
خانه یك نجار مسن به كارفرمایش گفت كه می خواهد بازنشسته شود تا خانهای برای خود بسازد و در كنار همسر و نوههایش دوران پیری را به خوشی سپری كند. كارفرما از اینكه كارگر خوبش را از دست می داد، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت. كارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانهای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود. نجار قبول كرد ولی دیگر دل به كار نمی بست، چون می دانست كه كارش آیندهای نخواهد داشت، از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده كرد و كارش را از سر سیری انجام داد. وقتی كارفرما برای دیدن خانه آمد، كلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است، بابت زحماتی كه در طول این سال ها برایم كشیدهاید. نجار وا رفت؛ او در تمام این مدت در حال ساختن خانهای برای خودش بوده و حالا مجبود بود در خانهای زندگی كند كه اصلاً خوب ساخته نشده بود.
🦋🦩
#جملات_پند_زندگی👇
🌿🌸 @Lifepnd89
🍃🌺 @Lifepnd89
☘🌼 @Lifepnd89
🍃🌼🌼🌼🌼ه
🍃🌼🌼🌼ه
🍃🌼🌼ه
🍃🌼ه
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🌼
لقمان، غلامی دانا و درستکار بود و شب و روز در کار برای ارباب خود تلاش میکرد. ارباب او هم وقتی درستکاری و زیرکی لقمان را می دید، او را عزیز میداشت و به او ارزش زیادی میداد. تا جایی که در مهمانی ها هر گاه غذا می آوردند، ارباب از لقمان میخواست با آنها غذا بخورد و تا لقمان غذا نمی خورد، ارباب هم دست به غذا نمی زد.
روزی برای آنها خربزه ای آوردند. ارباب در حضور میهمانان دستور داد تا لقمان را پیش او بیاورند. سپس از روی علاقه تکه ای از خربزه را برید و به لقمان داد. لقمان قاچ خربزه را از دست ارباب گرفت و با علاقه آن را خورد.
وقتی ارباب شور و علاقهی لقمان را در خوردن خربزه دید، تکه های دیگری برید و به او داد تا به هفده تکه رسید. لقمان همچنان تشکر میکرد و با اشتیاق میخورد. عاقبت یک تکه از خربزه باقی ماند و ارباب با خودش گفت: این یک تکه را خودم می خورم تا ببینم چقدر شیرین است که لقمان اینطور با لذت میخورد.
ارباب تکه آخر خربزه را در دهانش گذاشت تا بخورد اما دید آن چنان تلخ است که گلو را میسوزاند.
ارباب از لقمان پرسید: چطور توانستی این زهر و تلخی هربزه را تحمل کنی و آن را با این اشتیاق و شادی خوردی و اصلا چرا به روی خودت نیاوردی که تلخ است؟
لقمان گفت: من از دست تو آنقدر میوه های شیرین و غذاهای لذیذ خورده ام که حالا خجالت کشیدم به خاطر خربزه تلخی که یک بار از تو به من رسید، شکایت کنم.
ارباب لبخند پر مهری از روی رضایت بر لبش نقش بست. حاضرین نیز همه لبخند زدند و قدردانی و سپاسگزار بودن لقمان را تحسین کردند.
🌼🕊
🌿🌼@Lifepnd89
🍃🌼
🍃🌼🌼
🍃🌼🌼🌼
🍃🌼🌼🌼🌼
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
┊ ┊ ┊ 🍃
┊ ┊ 🍃 🌷
┊ 🍃 🌸
🍃 🌷
🌸
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
من با خدا غذا خوردم
پسركی بود كه می خواست خدا را ملاقات كند، او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه كرد و بی آنكه به كسی چیزی بگوید، سفر را شروع كرد. چند كوچه آنطرفتر به یك پارك رسید، پیرمردی را دید كه در جال دانه دادن به پرندگان بود. پیش او رفت و روی نیمكت نشست. پیرمرد گرسنه به نظر می رسید، پسرك هم احساس گرسنگی می كرد. پس چمدانش را باز كرد و یك ساندویچ و یك نوشابه به پیرمرد تعارف كرد. پیرمرد غذا را گرفت و لبخندی به كودك زد. پسرك شاد شد و با هم شروع به خوردن كردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غذا دادند و شادی كردند، بی آنكه كلمهای با هم حرف بزنند. وقتی هوا تاریك شد، پسرك فهمید كه باید به خانه بازگردد، چند قدمی دور نشده بود كه برگشت و خود را در آغوش پیرمرد انداخت، پیرمرد با محبت او را بوسید و لبخندی به او هدیه داد. وقتی پسرك به خانه برگشت، مادرش با نگرانی از او پرسید: تا این وقت شب كجا بودی؟ پسرك در حالی كه خیلی خوشحال به نظر می رسید، جواب داد: پیش خدا !پیرمرد هم به خانه اش رفت. همسر پیرش با تعجب پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ پیرمرد جواب داد: امروز بهترین روز عمرم بود، من امروز در پارك با خدا غذا خوردم!
🌼 @Lifepnd89
🌸
🌷🌸
🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸
🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
دانلود آهنگ خدایا شکر غلامرضا صنعتگر
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
گاهی وقتا سر تو هی با خودم درگیرم ♬♫♪
که اگر تورو نداشتم چی میشد تقدیرم…
اگه تو دلم نبودی قلب من خالی بود ♬♫♪
زندگی بدون تو سه حس پوشالی بود …
وقتی تو روزای سرد گریه امونم نمیداد ♬♫♪
دست کی رو شونه هام بود که غمام برن به باد…
وقتی که مین میخوردم تو این دنیای سرد ♬♫♪
دستمو نمیگرفتی کی بلندم میکرد…
خدایا شکر خدایا شکر که به داد من رسیدی ♬♫♪
خدایا شکر خدایا شکر که هنوز برام امیدی
🍂🕊
🍂🌱 @Lifepnd89
🍂🐿 @Lifepnd89
🍂🍃 @Lifepnd89
Gholamreza Sanatgar _ Khodaya Shokr (320).mp3
3.5M
🎧# @Lifepnd89
#جدید💯
دانلود آهنگ خدایا شکر غلامرضا صنعتگر
#آهنگ #موزیک #ترانه
┅─────🌸
𖧷-‹ @Lifepnd89
┅─────🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی وقتا
یه چایی داغ بریز
تو قشنگترین فنجون خونت
با یه آهنگ دلنشین به خودت بگو :
به به بفرمایید چایی تون سرد نشه ...🥰☕🎼🌱
🍂🍂 @Lifepnd89
🍂🍂 @Lifepnd89
🍂🍂 @Lifepnd89
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘️🦩
#کانال_پند_زندگی🕊🔮
خیالِ خوب تو لبخند میشود به لبم
وگرنه این منِ دیوانه غصهها دارد...
#معصومه_صابر
🍂🦋
🍃💜 @Lifepnd89
🍃💜 @Lifepnd89
🍃💜 @Lifepnd89
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا ...
همیشه یه جوری به زندگی وصلت میکنه ...
یه جور غافلگیرت میکنه که هاج و واج بمونی🦋🤍
🍂🕊
🍂🌱 @Lifepnd89
🍂🐿 @Lifepnd89
🍂🍃 @Lifepnd89
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘️🦩
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
خدا کنه یه روز بیاد که همه
از ته دل بگن
خدایا شکرت چقدر حالم خوبه🍂🤩
#روزتون بخیر 🫖🍩
🔮🦋
💚 @Lifepnd89
💚 @Lifepnd89
💚 @Lifepnd89
تغییر نکنیم
که آدما ازما خوششون بیاد
تغییر کنیم
که خودمون حس بهتری داشته باشیم🌱
🍂🍂 @Lifepnd89
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوبت_آشپزی
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
تهچین تکنفره 😍😋
مواد لازم:
برنج دون آبكش شده 🍙٢پيمانه
تخم مرغ كامل 🥚يك عدد و دوتا زرده تخم مرغ
ماست پرچرب چكيده🍶 ١/٥پيمانه
زعفرون دم كرده غليظ💛 ١/٤پيمانه
روغن مايع🥃 ٦ ق غ
نمك وفلفل سياه 🧂🌶
گلاب 🌹٢ ق غ
سينه مرغ🍗 ريش شده
كره🧈 بمقدار لازم
زرشك 🍇هم بمقدار لازم
نكات مهم اينه كه حتما حتما از يك تخم مرغ كامل وبقيه زرده استفاده كنيد چون بافت ته چين سفت ميشه
بعد اينكه من يادم رفت تو ويديو بگم روغن مايع همون موقع كه ماست ريختيد اضافه كنيد تو قالب حتما با كره خوب چرب كنيد بعد كاملا با دستتون يا باقاشق خوب فشرده كنيد وسط ته چين هرموادي ميتونيد بريزيد من فقط مرغ و زرشك زدم
تو فر از قبل گرم شده با دماي١٨٠بمدت يكساعت اگر فرتون برقيه ١٠درجه كمتر حتما روش فويل الومينويمي بزاريد وسوراخ كنيد
🦋🦩
🍽🥣🥕🧂🍽🍗
🍽🥬 @Lifepnd89
🍽🥒 @Lifepnd89
🍽🍖 @Lifepnd89
47.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوبت_آشپزی🍽
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
برگر رستورانی با تمام نکات😍😋
مواد لازم :
نمک ۱۰ گرم
فلفل سیاه ۲ گرم
پودر سیر ۷ گرم یا ۱ ق م
گوشت گوشت قلوه گاه گوساله ۴۰۰ گرم
گوشت سردست گوساله ۶۰۰ گرم
پودر پیاز ۱۲ گرم یا ۱ ق غ
پرک فلفل قرمز ۲ گرم
زرده تخم مرغ ۱ عدد
چربی ۵۰ گرم
سس مخصوص :
کچاپ ۳ ق غ
فلفل تند ۱.۵ ق غ
پودر سیر ½ ق م
خیارشور ۱ ق غ
پودر پیاز ۱ ق م
مایونز ۲ ق غ
خردل ۱ ق غ
پیاز کاراملی :
کره ۲۰ گرم
روغن ۳ ق غ
پیاز متوسط ۳ عدد
سس ووسشر ۲ ق غ
آبجو ۱.۵ پیمانه
قارچ گریل :
قارچ ۵۰ گرم
نمک، فلفل سیاه
سس اویستر ووسشر ۱ ق غ
کمی کره برای رومال
نان برگر
🦋🦩
🍽🥣🥕🧂🍽🍗
🍽🥬 @Lifepnd89
🍽🥒 @Lifepnd89
🍽🍖 @Lifepnd89
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوبت_آشپزی🍽
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
خیارشور ترد و یک روزه رو با روش من درست کن 👌
🦋🦩
🍽🥣🥕🧂🍽🍗
🍽🥬 @Lifepnd89
🍽🥒 @Lifepnd89
🍽🍖 @Lifepnd89