''کتاب برادر من تویی''
داوود امیریان، نویسنده معاصر در سال ۱۳۴۹ در کرمان چشم به جهان گشود. وی تاکنون بیش از ۲۶ عنوان کتاب منتشر کرده و جوایز متعددی کسب نموده است. وی در حال حاضر در چند حوزه خاطره نویسی، ادبیات کودک و نوجوان، رمان، طنز، زندگینامه داستانی شهدا و فیلمنامه نویسی قلم میزند.
در ادامه بخشی از هنر جناب امیریان را آوردهایم؛
..... مولا علی(ع) خسته و خاکآلود سطل پر از خاک را از چاه بیرون داد. عباس که تازه دهساله شده بود، سطل سنگین خاک را گرفت و به دورتر برد. مالک اشتر به عمار یاسر اشاره کرد سکوت کند تا کارحضرت پایان پذیرد. مولا علی(ع) طناب را گرفت و پایین رفت. انتهای چاه گرفته و گرمایش خفهکننده بود. مولا علی(ع) کلنگ میزد تا به آب برسد. عمار یاسر سرش را به دهانهٔ چاه نزدیک کرد تا حضرت حرفهایش را بشنود.
- یا ابوتراب، نه من و نه صحابهای دیگر دوست نداریم کار به جنگ و خشونت کشیده شود. بارها به خلیفه اعتراض کردیم، دوستانه و برادرانه پند و اندرزش دادیم، آیا فایدهای داشت؟ ابوذر غفاری، صحابی گرانقدر رسولالله فقط به خاطر اعتراضش به ظلم و ستمی که بر مردم میرفت، به دستور خلیفه به ربذه تبعید شد و در همانجا در گمنامی وفات کرد. خدا به مالک اشتر و عبداللهبنمسعود خیر دهد که اتفاقی راهشان به آنجا افتاد و بر پیکر آن دوست وفادار نماز خواندند. عبداللهبنمسعود قاری و حافظ بینظیر قرآن کریم زیر ضربات چماق و لگد محافظان خلیفه دندههایش شکسته و خانهنشین شد. بارها خود من به دستور مستقیم خلیفه کتک خورده و مجروح شدم، چرا؟ به خاطر گفتن حقایق و اعتراض به بریز و بپاشهایی که میشد و میشود. صحابهٔ بزرگوار پیامبر(ص) و یاران وفادارش تبعید و خانهنشین شدهاند. درحالیکه خاندان ابوسفیان و معاویه حکومت میکنند و به کسی جوابگو نیستند. مروان حکم، شده وزیر و مشاور امین خلیفه و اسبش را هرطور دوست دارد، میراند. مروان است که بر آتش فتنه میدمد و اینک مردم خسته و عاصی شده و سرازیر مدینه شدهاند. گروههایی از سربازان و ارتش اسلام که وظیفهشان حفظ مرزهای عراق و مصر بوده، به مدینه آمدهاند تا تکلیفشان را با خلیفه مشخص کنند. شما بگویید ما چهکار کنیم؟
مولا علی (ع) به خاک خیس ته چاه چنگ زد. لبخند روی لبش نشست و با قدرت به کلنگزدن ادامه داد. با چند ضربهٔ دیگر جوشش آب شدت گرفت، آب تا زانوان ایشان رسید. حضرت سطل را پر از آب کرد، طناب را گرفت و خودش را بالا کشید، خسته و عرقکرده اما راضی از چاه بیرون آمد؛ عباس با دیدن سطل پر از آب جلو دوید، مولا علی(ع) کف دستش را کاسه کرد و در آب فرو کرد. بعد مشتش را به دهان عباس نزدیک کرد:
- بنوش پسرم؛ ببین چه آب زلال و تمیزی است. ....
چه زیباست خواندن کتابی که هر خطش منور شده با نامهای امامان شهید بزرگواری که مملو از آرامش و عشق و ایمان هستند...!
با خواندن این کتاب شاید کمی به آرامش درونی برسیم.
#معرفی_کتاب
#برادر_من_تویی
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
کتاب برادر من تویی .ogg
2.57M
جان سر دست گرفت و به دل میدان برد
خواست باعشق بگوید که عمو، جان من است
بی زره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
#معرفی_کتاب
📜کتاب برادر من تویی
🖋نویسنده: داوود امیریان
''کتاب سقای آب و ادب''
و دوباره کتابی پر نور ،پر عشق ،و سرشار از حکمت عاشوری و حسینی از سید مهدی شجاعی:
سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی؛ رمانگونه و روایتنامهای از زندگی حضرت عباس(ع)، که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است.
رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی آن.
این مجموعه شامل ده فصل است: عباسِ علی،عباسِ امالبنین، عباسِ عباس، عباسِ سکینه، عباسِ مواسات، عباسِ زینب، عباسِ ادب، عباسِ حسین، عباسِ فرشتگان، عباسِ فاطمه.
در هر فصل، رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده میشود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم میدهند و شکستها به سرعت خوانش میافزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن میکند. اما آنچه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز میکند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم میآید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس(ع) میپردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوهای جدید را پیش میگیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی(ع).
در ادامه بخشی از کتاب سقای آب و ادب را آوردهایم؛
..... همین یک مشک آب، تمام حیثیت دشمن را لگدمال کرده است.
دشمن گمان میکند که جبهۀ حسین اکنون بسان محتضری است که با نوشیدن آب، حیات تازه میگیرد، از جا برمیخیزد و دمار از روزگارشان درمیآورد.
به همین دلیل، همۀ لشگر خود را حلقه حلقه دور شریعه متمرکز کرده است.
امّا ظاهر نخلستان، آرام و پیش روی عباس، خالی است.
ساعاتی پیش از این، وقتی عمدۀ اصحاب حسین، به میدان رفته و به شهادت رسیدهاند، عباس به محضر حسین رسیده است، سر فرو افکنده است و اجازۀ میدان گرفته است:
«دلم گرفته است آقا! سینهام تنگ شده است. قلبم دارد از شدت درد میترکد. همینطور ایستادهام و شهادت یارانمان را یک به یک تماشا میکنم. رخصت فرمایید لااقل به قدر گرفتن انتقام عزیزانمان از دشمن، بجنگم.»
از این تمنّای شهامت بنیان و تضرّع شجاعت نهان، اشک در چشمان حسین، حلقه زده است و بغض بر گلوی حسین، چنگ انداخته است.
حسین میداند که دشوارترین کار برای عباس، نجنگیدن است. بزرگترین شجاعت و مقاومت عباس، شهادت یاران را دیدن، دندان بر جگر فشردن و از جا نجنبیدن است.
حسین میداند که بزرگترین شهامت عباس، دست بر قبضۀ شمشیر فشردن و شمشیر را در غلاف نگه داشتن است.
حسین به روشنی میفهمد که برترین ظرفیت عباس، سکوت و تبعیت در اوج قدرت و توانمندی است، صبر و شکیبایی در نهایت اقتدار و کظم و خویشتنداری در عین صولت و شجاعت.
عباس اینک کوه آتشفشان خاموشی است که اگر اراده کند گدازههای خشمش تمام جبهۀ دشمن را میسوزاند و خاکستر میکند. و آنچه این آتشفشان را مهار کرده است، فقط ادب و اطاعت عباس است......
خواندن کتاب سقای آب و ادب را به تمام دوستداران کتابهای مذهبی و عاشقان امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و واقعه عاشورا پیشنهاد میدهیم.
#معرفی_کتاب
#سقای_آب_و_ادب
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
4_5828170122732248275.ogg
2.76M
می خواند کسی یک به یک آیات علق را
ز آن سجده ی واجب، کسی اما ننوشته است
آن ماه بدیعی که کسی بهر بیانت
از معنی آن صورت زیبا ننوشته است
#معرفی_کتاب
📜کتاب سقای آب و ادب
🖋نویسنده: سید مهدی شجاعی
هدایت شده از کانون مهدویت تمنای وصال✨
📣#اطلاعیه #عموم هم استانیهای عزیز #یزدی!
🧩 و #دانشجویان_دانشگاه_های_استان_یزد
🎳اگر برنده شدن رو دوست دارید، ادامه متن رو بخونید.
🎯قراره مسابقه بدیم، همه باهم.
📚#مسابقه_بزرگ_کتاب_نوردی!
🌻قراره توی ۳ ماه تابستون ۳ تا کتاب فوقالعاده رو بخونید و در مسابقه کتاب نوردی شرکت کنید.
🎉هرماه از #کتاب مختص به همون ماه یه مسابقه برگزار میشه
🏆همراه با #جوایز ۶٠٠میلیون ریالی
🚀برای شرکت در مسابقه کتابنوردی کافیه در لینک زیر #ثبت_نام کنید
🌐https://survey.porsline.ir/s/U5FILPW
💌و یا عدد 313 به سرشماره 10000200110313 ارسال کنید.
⏳مهلت ثبت نام: تا ۱٠مرداد
⁉️سوالی داشتید ما اینجا هستیم:
@Tamanai_vesal313
🎈اگر میخواید در جریان خبرهای مسابقه قرار بگیرید در این کانال عضو بشید
🆔@Tamanai_vesal
''کتاب پشت درهای بهشت''
رضا کاشانی اسدی متولد سال 1338، نویسنده خوش ذوق ایرانی است.
"پشت درهای بهشت" رمانی است دویست و یازده صفحهای، اثر"رضا کاشانی اسدی" که با قلم گیرای خود، خوانندگان را به یکی از وقایع تاثیرگذار تاریخی خواهد برد. این کتاب که به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است، پیرامون وقایع منتهی به عاشورا و اتفاقات پس از آن حادثه و همچنین جامعهی کوفه در آن زمان میباشد.
نویسنده در این مجموعه، خوانندگان خود را به کوفه میبرد، جایی که امام حسین(ع) پس از دریافت ده هزار نامه که او را برای امامت به کوفه دعوت میکرد، راهی آن دیار شد. اما هنگامی که عبیداللهبنزیاد وارد کوفه میشود، صحنه دگرگون میگردد و کوفه و مردمانش در سمت مقابل قرار میگیرند. نتیجه این شد که ابنزیاد اختیار کوفه را در دست گرفت و مردم شهر و قبیلههای مختلف برای بیعت با او و پشت کردن به پیمان قبلی خود، شتاب ورزیدند.
داستان "پشت درهای بهشت" پیرامون زندگی پسر جوانی است که "موقع" نام دارد. در بحبوحهی این اتفاقات، موقع در برابر پدرش ایستاده و آرزو دارد به سپاه امام حسین(ع) بپیوندد. وی در عین حال یکی از شاگردان خاص حبیببنمظاهر(ع) است و زمانی که حبیب برای ملحق شدن به امام حسین(ع) تصمیم به ترک کوفه می گیرد، موقع با واقعیت رو به رو میشود.
آقای کاشانی در این اثرش فضای فریب و خفقان را در زمان ایثار و شهادت امام حسین(ع) نشان میدهد و درسهای خاصی از واقعهی عاشورا را در قالب داستان بیان میکند. او داستان زندگی یک فرد را از طریق روایتهای تاریخی نشان میدهد و برخی از زوایای پنهان آن رویداد تاریخی را برای خواننده به تصویر میکشد.
#معرفی_کتاب
#پشت_در_های_بهشت
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
Ashoora .m4a
2.07M
می خواست تا ببوسد و برگیردش ز خاک
قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه ی زینب شراره بود
📜کتاب پشت درهای بهشت
🖋نویسنده: رضا کاشانی اسدی
🌟۴مرداد ماه روز بزرگداشت شیخ صفیالدین اردبیلی🌟
🔖صفیالدین ابوالفتح اسحاق اردبیلی، نیای بزرگ دودمان صفویان ایران است و نیز هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود که در منطقه مغان مقیم شده بود. صفیالدین اشعاری به زبان آذری در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سروده است. دودمان صفوی نام خویش را از وی گرفته بودند. او پایهگذار خانقاه صفوی در اردبیل بود که با گذشت زمان پیروان بسیاری به دست آورد.
📜برخی از اشعار وی را ملاحظه مینماییم:
صفیم صافیم گنجان نمایم بدل دردهژرم تن بیدوایم
کس بهستی نبرده ره باویانذ از به نیستی چو یاران خاکپایم
،
تبه در ره ژاران ازبوجینم درد رنده پاشان برم چون خاک جون کرد
مرگ ژیریم به میان دردمندان بور ره بادیان به همراهی شرم برد
،
موازش از چه اویان مانده دوریم از چو اویان خواصان پشت زوریم
دهشم درویش با عرش و به کرسی سلطان شیخ زاهد چو کان کویم
▪️شیخ صفی در پایان زندگی به حج رفت و پیش از رفتن، پسرش، صدرالدین، را به جای خود گماشت. وی در بازگشت از این سفر بیمار شد و پس از دوازده روز بیماری، در صبح روز دوشنبه ۱۲ محرم در ۸۵ سالگی، در اردبیل، به زندگی بدرود گفت. فرزندان او، بهویژه پادشاهان صفوی، بر سر قبر او بنای بسیار باشکوهی ساختند که اکنون به بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی معروف است و از بناهای باشکوه تاریخی ایران بهشمار میرود.
✨یاد و خاطرش گرامی باد✨
#بزرگداشت_شیخ_صفیالدین_اردبیلی
#مناسبت
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خالق زیباییها و طبیعت
جشن امردادگان، روزی است که به زیباییهای زمین و نعمتهای آن گرامی داشته میشود. این روز یادآور اهمیت حفاظت از محیط زیست و عشق به طبیعت است. بیایید در این روز با یکدیگر پیمان ببندیم که به زمینمان عشق بورزیم و از آن مراقبت کنیم.
امیدوارم این جشن سرشار از شادی و خوشی باشد و دلهایمان را از عشق به طبیعت پر کند؛ باشد که همیشه در کنار هم، به پاسداری از این نعمتهای الهی بپردازیم.
✨جشن امردادگان مبارک✨
#جشن_امردادگان
#مناسبت
🎙گوینده: خانم مژده بهرامی
📽تدوین کننده: خانم بدرالزمان علییوسفی
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
طاووس باغ بهشت آسا .MP3
12.81M
به نام خداوند حکمت و نور
در روز ٨ مردادماه، روز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی، فیلسوف و عارف بزرگ ایرانی، بر خود لازم میدانیم که یاد و خاطره این اندیشمند بزرگ را گرامی بداریم. سهروردی با افکار عمیق و نوآورانهاش، به ما آموخت که چگونه میتوان با نور معرفت به جستجوی حقیقت پرداخت و در دنیای تاریک، روشنایی بیابیم.
این روز فرصتی است تا به ارزشهای علمی و فلسفی او بپردازیم و از آموزههایش در زندگی روزمرهمان بهره ببریم. بیایید با یادآوری اندیشههای او، راهی را که او برای ما هموار کرد، ادامه دهیم و در پی کسب علم و معرفت باشیم.
امیدوارم این روز پر از الهام و تفکر باشد و ما را به سوی روشنایی و حقیقت رهنمون سازد.
گوش فرا میدهیم بخشی از حکایت طاوس باغ بهشت آسا به نقل از شیخ اشراق را!...
💥بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی گرامی باد💥
#بزرگداشت_شیخ_اشراق
#مناسبت
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
سلام و احترام
با توجه به داوری انجام شده توسط اساتید دانشکده زبان و ادبیات نسبت به آثار ارسال شده در مسابقهی ادبی''اندیشههای قلم'' نتایج را اعلام میکنیم:
در این مسابقه ٢٠ نفر شرکت کردند و تعداد ۴١ آثار را ارسال نمودند.
🏆اثر اول: سرکار خانم فاطمه دهشیری
🏆اثر برتر: سرکار خانم نازنین دهستانی
🏆اثر برتر: سرکار خانم ریحانه طائفی
+ اسامی افرادی که آثارشان شایسته تقدیر شده است:
🎖جناب آقای حمیدرضا محمدی
🎖سرکار خانم ریحانه السادات ظهیرالدینی
🎖جناب آقای محمدامین آقایی
🎖جناب آقای محمدحسین زینلپور
🎊تبریک میگویم به یکایک شما عزیزان برای دستاوردتان در این مسابقه، امیدوارم این پیروزی برایتان سرچشمهای از خوشبختی و موفقیت باشد؛ همچنین شما را برای تلاش و پشتکارتان تحسین میکنم و امیدوارم که همیشه این پیروزیها ادامه داشته باشد.
در طی روزهای آینده آثار برگزیده را قرار خواهیم داد.
#مسابقه
#اندیشه_های_قلم
#مناسبت
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
مراسم اهدای جوایز به نفرات برتر مسابقه ادبی ''اندیشههای قلم''
جوایز مسابقه در حضور رئیس محترم دانشگاه یزد، نماینده مقام معظم رهبری، معاون فرهنگی و اجتماعی، مدیر امور فرهنگی و اجتماعی و معاونت دانشجویی به ٣ اثر اول اهدا گردید.
امیدواریم درخت تلاش و پشتکار شما عزیزان میوههای پرباری بدهند و به موفقیت عظیم دست پیدا کنید، سلامتی و پیروزی را در همه مراحل زندگی برایتان آرزومندیم.
#مسابقه
#اندیشه_های_قلم
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
روز خبرنگار مبارک.mp3
5.48M
به مناسبت روز خبرنگار، این روز را به تمامی خبرنگاران و فعالان عرصه رسانه تبریک میگویم. شما با قلم و دوربین خود، حقیقت را به تصویر میکشید و صدای مردم را به گوش جهانیان میرسانید.
در دنیای پرهیاهو و پر از اطلاعات، شما همچون چراغی در تاریکی، راه را نشان میدهید و با شجاعت و صداقت به جستجوی حقیقت میپردازید. هر خبر شما نه تنها یک واقعه، بلکه داستانی است از زندگی، امید و مبارزه.
باشد که همیشه در پی حقیقت باشید و با عشق و تعهد به کار خود ادامه دهید.
✨١٧ مرداد روز خبرنگار مبارک✨
#مناسبت
#روز_خبرنگار
🎙گوینده: مژده بهرامی
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
بیتو شبهای غزل سرد و غمانگیز شدهست
شهر در سانحهی عشق سحرخیز شدهست
درد در دامن آذر متولد شده بود
تو نبودی و ندیدیم که پاییز شدهست
در شبِ شعرِ دلم، شاعر بیحوصلهای
سرِ هر قافیه با شعر گلاویز شدهست
“شمس تبریزی من” باز به دریا زد و رفت
در پی قافیهها راهی تبریز شدهست
تو غزل، ماه عسل، ورد زبانم بودی
اعتبار سخنم بعد تو ناچیز شدهست
سخت میگریم و ای کاش که میدانستی
بیتو شبهای غزل سرد و غمانگیز شدهست
✍🏻فاطمه دهشیری (رَها)
#مسابقه
#اندیشههای_قلم
#آثار_برگزیده
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
41.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
١٩ مرداد ماه، روز بزرگداشت هوشنگ ابتهاج، شاعر بزرگ و برجسته معاصر، فرصتی است تا به یاد آثار و خدمات ارزشمند او در عرصه شعر و ادبیات بپردازیم. ابتهاج با شعرهای عمیق و احساسی خود، توانسته است در دلها جا باز کند و فرهنگ ایرانی را غنیتر سازد.
ابتهاج با استفاده از نمادها و تصویرسازیهای خاص خود، ما را به تفکر درباره زندگی، عشق و طبیعت دعوت میکند.
در این روز، بیایید یاد او را گرامی بداریم و از تلاشهایش در ترویج شعر و فرهنگ ایرانی تقدیر کنیم. آثار او همواره چراغ راهی برای نسلهای آینده خواهد بود و ما را به عمق زیباییهای زندگی رهنمون میسازد.
زنده باد یاد و خاطره هوشنگ ابتهاج!✨
#بزرگداشت_هوشنگ_ابتهاج
#مناسبت
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
78.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام خالق زیباییها
در این روز زیبا، بر خود واجب میدانم تا به تمامی آنانی که با دستان چپ خود، دنیای رنگارنگ و متفاوتی را میسازند، تبریک بگویم. شما که با نبوغ و خلاقیتتان، مرزهای عادتهای رایج را درمینوردید و نشان میدهید که هر تفاوتی، نعمتی است در دستان ما.
چپدستها، شما هنرمندان زندگی هستید که با هر حرکت، شعری از زیبایی و ابتکار را به تصویر میکشید. در دنیایی که گاهی به یکسانی میاندیشد، شما با جسارت و شجاعت، به ما یادآور میشوید که تنوع در هر شکل و شمایلی باید جشن گرفته شود.
با آرزوی موفقیت و خوشبختی برای همهی چپدستها
✨چپ دستهای عزیز روزتون مبارک✨
#مناسبت
#روز_جهانی_چپدستها
🎙گویندگان: سینا میراحمدی/فاطمه صالحی
🎥تدوین ویدئو: مهدیه پرخند
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
⚜کانون ادبی با همکاری کانون مطالعه و تفکر دانشگاه یزد به مناسبت اربعین حسینی برگزار میکنند:
📚مسابقه کتابخوانی "کربلا در کلام" با محوریت کتاب نیایش امام حسین در صحرای عرفات
🖌نویسنده کتاب: محمد تقی جعفری
🔸ویژه دانشجویان دانشگاه یزد🔸
🗓تاریخ برگزاری آزمون: ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۳
✔️آزمون به صورت الکترونیکی برگزار میشود، لینک آزمون در روز مسابقه در اختیار شرکتکنندگان قرار خواهد گرفت.
💢همراه با جوایز ارزنده💢👤جهت ثبتنام و اطلاعات بیشتر به آیدی زیر در تلگرام پیام دهید: @admiin_LiteraryCenter #مسابقه #کربلا_در_کلام کانون ادبی دانشگاه یزد @LiteraryCenter_of_YazdUni @tafakor_yazduni
در اعماق وجودمان، گورستانی از خاطرات وجود دارد. گورهایی بینام و نشان، که هر کدام درد و غمی را در خود نهان کردهاند. ما با ظرافت تمام، بر روی این گورستان گُل میکاریم و وانمود میکنیم که ساکنان خاموش آن، دیگر هیچ قدرتی بر ما ندارند. اما غافل از آنیم که بادِ گذر زمان، گاه گَرد و غبار فراموشی را از روی این سنگ قبرها کنار میزند و عطر خاطرات را در هوا پراکنده میکند؛ آنقدری که در هر لحظه و هرکجا که باشیم عطر آن خاطرات به مشاممان میرسند.
در یک چشم به هم زدن ناگهانی، در پیچ و خم کوچهای آشنا، در نوازش نسیمی که بوی عطری آشنا را با خود میآورد، ناگهان زلزلهای در این گورستان رخ میدهد. سنگ قبرها میلرزند، مردگان زنده میشوند و فریادهای خاموشِ ماهها و سالهای دور، از عمق وجودمان بیرون کشیده میشوند.
احساسات مدفون شده، سر از خاک بیرون میآورند و یقین میکنیم که هرگز واقعاً نمردهاند. ما فقط آنها را در تاریکی وجودمان حبس کردهایم و به دروغ زمزمه کردهایم که دیگر دلتنگشان نیستیم و آنها را فراموش کردهایم.
در آن لحظه، سیل خاطرات سرازیر میشود و طعم گسِ گذشته، کاممان را تلخ و شور میکند. اشکهایی که ماهها و سالها در اعماق چشمانمان حبس شده بودند و تمام سعی خود را کرده بودیم که نکند باز آن زخمهای کهنه سر باز زنند، فرو میریزند و دوباره زخمی عمیقتر از قبل بر وجودمان به یادگار میگذارند و آنگاه نالهای از اعماق وجودمان برمیخیزد.
در آن لحظه، نقابی که در تمام آن مدت بر چهرهی احساساتمان زده بودیم، پاره میشود و حقیقت آشکار میشود. ما نه تنها آن عشق را فراموش نکردهایم، بلکه متوجه میشویم در تمام آن مدتی که گذشته است در حسرت و اندوه آنها زندگی کردهایم.
گویی در تمام این مدت، روحمان در قفسی از انکار و فراموشی اسیر بوده و حالا، با هر تلاشی برای رهایی، زخمهای کهنه سر باز میکنند و درد فراق، دوباره طاقتفرسا میشود.
در این جدال نابرابر میان عقل و احساس، میان فراموشی و خاطره، گاه عقل پیروز میشود و ما دوباره بر روی گورستان وجودمان خاک میریزیم و وانمود میکنیم که همه چیز تمام شده است. اما در اعماق وجودمان، میدانیم که این آرامش شکننده و موقتی است و فقط قصد فریب خود را داریم.
زیرا آن خاطرات، هرگز به طور کامل از بین نمیروند. آنها در تار و پود وجودمان ریشه دواندهاند و هر از گاهی، سر از خاکستر فراموشی بیرون میآورند و دوباره ما را با انبوهی از احساسات ناشناخته و تازه مواجه میسازند.
ما در این میان، تنها نظارهگر این جدال درونی هستیم. جدالی میان عشق و فراموشی، میان گذشته و حال، میان مرگ و زندگی.
اما این تمام ماجرا نیست. در اعماق این گورستان، گاه نغمهای به گوش میرسد، نغمهای از جنس امید. نغمهای که زمزمه میکند: "شاید... شاید هنوز راهی برای بازگشت باشد."
شاید هنوز خاطرهای و یا امیدی سر از خاک بربیاورد و زنده شود.
این نغمه، نویدبخش امیدی دوباره است. امیدی که مانند ققنوس از خاکستر فراموشی برمیخیزد و در اعماق وجودمان ریشه میدواند و دوباره از وجود همان خاکستر خاموش شده جان میگیرد و زنده میشود. امیدی که شاید، فقط شاید، مرهمی بر زخمهای کهنهی گذشته باشد.
در این جدال میان تسلیم و امید، ما آزادیم که انتخاب کنیم. میتوانیم در گورستان خاطراتمان بمانیم و تا ابد در حسرت گذشته زندگی کنیم، یا میتوانیم نغمهی امید را دنبال کنیم و مسیر تازهای را برگزینیم.
انتخاب با ماست...!
اما یک چیز مسلم است: تا زمانی که با خاطراتمان روبرو نشویم، تا زمانی که با احساساتمان صادق نباشیم، هرگز طعم واقعی رهایی را نخواهیم چشید. پس چه بهتر که شجاعت مواجه شدن با گذشته را داشته باشیم، هرچند که این کار برایمان دردناک و عذابآور باشد. چه بهتر است که به ندای قلبمان گوش فرا دهیم، هرچند که این کار ما را به مسیر ناشناختهای رهنمون میکند. زندگی کوتاهتر از آن است که آن را در تاریکی فراموشی و انکار آن را تلف کنیم؛ شاید باید یک فرصت دوباره به خودمان بدهیم تا دیگر حسرت نخوریم که چرا و چگونه این اتفاق رخ داد. آن وقت است که از گورستان خاطراتمان بیرون میآییم و به استقبال مسیر جدید زندگیمان قدم برمیداریم.
✍🏻نازنین دهستانی
#مسابقه
#اندیشههای_قلم
#آثار_برگزیده
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
دل چهل روزیست بی قرار دلدار است
دل چهل روزیست سودای سر ارباب است
دل چهل روزیست هوا خواه شش گوشه حسین است
دل چهل روزیست بی تاب تن پاره پاره پدر است.
دل چهل روزیست عزادار قامت شکسته حسین بن علی است
دل چهل روزیست هوایی گودال قتلگاه است
دل چهل روزیست خیره به سرداب است
دل چهل روزیست زانو زده در درگه اوست
دل پس از چهل روز هنوز آرام نگرفتهاست. اما،میارزد به تمام آرامی ها
🏴اربعین حسینی تسلیت باد🏴
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni
مهدی اخوان ثالث در اسفند ۱۳۰۶ در مشهد به دنیا آمد. پدرش علی بود که بهعنوان عطار کار میکرد. علی یکی از سه برادری بود که از روستای فهرج در استان یزد به مشهد کوچ کرده بود و از این رو آنان نام خانوادگیشان را اخوان ثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند.
مهدی اخوان ثالث متخلص به م. امید، شاعر، نویسنده و موسیقیپژوه ایرانی بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده است؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است. اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید.
مست کرد امشب نسیم مست شهریور مرا
گرچه باز از چشم تَرِ آبانم، از دلْ آذرم
ماه شهریور پر است از خاطرات عشق من
من به جان تا زنده باشم، عاشق شهریورم
در این روز، بیایید به یاد او و آثارش بپردازیم و از شعرهایش الهام بگیریم. بیتردید، کلمات او همچنان در دلها زنده است و ما را به تفکر و تأمل در زندگی و جامعهمان دعوت میکند.
✨یاد و خاطرهاش گرامی باد✨
#مناسبت
#بزرگداشت_مهدی_اخوانثالث
کانون ادبی دانشگاه یزد
@LiteraryCenter_of_YazdUni