عمریستنمکسفرهۍتورامیخوریم
وبازیادمانمیرود
درهمینآشفتهبازارهم
بهیُمننفسهاۍتوستکههنوزماجرای
"رُزِقَ الوَریٰ "جاریست!
ایصاحبنفسِزمین؛
حالمانخوبنیست!
تکانیبدهمارا،
تاباچشمانبیدار
بهلحظهیطلوعت برسیم!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔴 #سپاه_غضب
🔸 صبر خداوند بسیار است و صبر پروردگار در برابر ظالمان و مشرکان بیشتر هم هست. اگر خداوند کسی را دوست داشته باشد، با تلنگری، زخمی، گرفتاری یا مصیبتی او را متوجه اشتباه و معصیتش میکند یا به خاطر گناهش در همین دنیا عقوبتش می نماید. امّا امان از روزی که کسی آنقدر در معصیت و گناه غرق شود که دیگر خالق مهربانش هم او را به حال خودش رها سازد....
🔸 در آیات قرآن نیز این موضوع بیان شده است که خداوند به انسان های کافر و مشرک مهلت بیشتری می دهد تا #حجت بر آنها تمام شود و هنگامی که فرصت مناسب رسید، عذاب دامنگیرشان می شود. عذابی که راه بازگشتی ندارد و تماما از غضب خداوند ناشی شده است.
💫امام عصر(عج) آخرین حجتی است که پروردگار در میان خلائق قرار می دهد و وای از کسانی که در برابر سپاه مولای ما قرار بگیرند.
✨ امیرمومنان(ع) فرمودند:
« #سپاه_غضب (یعنی سپاهی که #مظهر_خشم_الهی است) قومی هستند در آخرالزّمان، که از هر قبیلهای یک، دو، سه نفر میآیند تا به نُه نفر برسند، که چون #ابر_پاییزی به صورت پراکنده میآیند. به خدا سوگند من امیر آنها را میشناسم و اسمش را میدانم، و میدانم که هر گروهی کجا منزل میکنند.»
📚 برگرفته از کتاب « #یاران_امام_زمان_ع »؛ به نقل از بشارة الاسلام، ص 243
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از رفاقت با شهدا
نمازش رو همیشه شمرده شمرده و بادقت می خوندبهمون می گفت :
اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای خدانمازمون رو سریع
می خونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم؛
اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود خداست
#شهید علیرضا کریمی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🟢نجات آیت الله میرزا مهدی اصفهانی از گمراهی وهدایت او به صراط مستقیم توسّط #امام_زمان
مرحوم آیت الله میرزای اصفهانی می فرمود: «در ایّام تحصیل که در نجف اشرف بودم، در علم اخلاق وتزکیه نفس وسیر وسلوک از محضر آقای سیّد احمد کربلائی که یکی از عرفاء بلند پایه بود استفاده می کردم، تا آنکه در رشد وکمالات معنوی وتزکیه نفس از نظر ایشان به حدّ کمال وبه اصطلاح به مقام قطبیّت وفناء فی الله رسیدم.
او به من درجه وسمت دستگیری از دیگران را داد ومرا استاد در فلسفه اشراق دانست. او مرا عارف کامل وقطب وفانی فی الله می دانست ولی من که خودم را نمی توانستم فریب دهم وهنوز از معارف حقّه چیزی نمی دانستم، دلم آرام نگرفته بود وخود را در کمالات ناقص می دانستم، تا آنکه به فکرم رسید که شبهای چهارشنبه به مسجد سهله بروم ومتوسّل به حضرت بقیّة الله (ارواحنا فداه) بشوم شاید آن آقائی که خدای تعالی او را برای ما غوث وپناهگاه خلق کرده توجّهی به من بفرماید وصراط مستقیم را به من نشان بدهد.
لذا به مسجد سهله رفتم واز جمیع علومی که: «سر به سر قیل وقال، نه از آن کیفیّتی حاصل نه حال. واز افکار عرفانی متصوّفه واز بافته های فلاسفه، خود را خالی کردم وصد در صد با کمال اخلاص وتوبه به مقام مقدّس آن حضرت، خود را در اختیار گذاشتم، که ناگهان جمال پر نور حضرت بقیّة الله (ارواحنا فداه) ظاهر شد وبه من اظهار لطف زیادی فرمود وبرای آنکه میزانی در دست داشته باشم وهمیشه با آن میزان حرکت کنم، این جمله را به من فرمودند:
«طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوٍ لانکارنا»
یعنی: جستجوی معارف وشناخت حقایق از غیر خطّ ما اهل بیت طهارت مساوی است با انکار ما.
وقتی مرحوم میرزای اصفهانی این جمله را از آن حضرت می شنود، متوجّه می گردد که باید معارف حقّه را تنها وتنها از مضامین آیات قرآن وروایات اهل بیت عصمت وطهارت(ع) استفاده کند ولذا به مشهد مقدّس مشرّف می گردد، معارف قرآن واهل بیت(ع) را به پاک طینتان از اهل علم تعلیم می دهد وشاگردانی که همه اهل معنی وتشرّف وتزکیه نفس ودر صراط مستقیم معارف حقّه هستند، به جامعه روحانیّت تحویل می دهد.
بعضی از شاگردان مرحوم میرزای اصفهانی وفرزند بزرگوارش در کتاب دین وفطرت قضیّه او را این چنین نقل می کنند:
«از جمله عالمان وفقیهان ومربّیان روحانی دهه های گذشته مرحوم مبرور آیت الله آقای میرزا مهدی اصفهانی (رضوان الله تعالی علیه) است (۱۳۶۵ – ۱۳۱۳ هجری قمری) بوده است، که مراکز علمی خصوصاً حوزه علمیّه مشهد سالها تحت نفوذ وسیطره معنوی آن بزرگوار بوده وتعالیم شان از جمله حرکتهای عظیم فکری معاصر گشته که همچون سدّی فولادین در مقابل انحرافات ایستاد ومعارف قرآن وائمّه طاهرین را به عنوان تنها راه دستیابی به اسلام خالص عرضه داشته است.
بسیاری از دانشمندان شیعه که امروز نگهبانان مرزهای تشیّع اند در محضر آن بزرگوار درسها گرفته وپندها آموخته اند این تب وتابی که امروزه در زاد روز امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) می بینیم، گوشه ای از شراره های محبّتی است که ایشان به پیشگاه امام زمان (علیه السلام) می ورزیده واینک جلوه هائی از آن آشکار گشته است…
آن بزرگوار، در آن هنگامی که به تحصیل مشغول بوده وسینه خویش را از علوم اسلامی می انباشته در برخورد با روشها ومشربهای گوناگون از جمله مکاتب فلسفی وعرفانی به حیرت ونوسان کشیده می شود واضطراب عجیبی بر روحش سایه می افکند.
پریشانی وآزردگی حاصل از بلاتکلیفی، انقلاب فکری در او ایجاد می کند که نمی داند چه بکند وبه کجا برود وبه کدام سیر، از سیرهای علمی ومعنوی آن زمان رو کند.
سرانجام برای نجات از این دغدغه خاطر، به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) متوسّل می شود وچاره مشکل را از آن حضرت می طلبد.
حضرتش نیز تفضّل می کنند ودر کنار قبر هود وصالح در وادی السّلام نجف، تشریف فرما شده بر او تجلّی می فرمایند وراه را به او می نمایانند.
او که در آنجا با قلبی شکسته ودیده ای گریان دیدار را آرزو می نمود سرانجام به مقصود خود نائل می آید وشرفیاب محضر پرفیضش می شود ودرمان درد خویش را می یابد. بدین گونه که وقتی در بیداری به خدمت حضرت می رسد، بر سینه آن حضرت نواری را به رنگ سبز به عرض ۲۰ سانت وبه طول قریب ۶۰ سانت می بیند، که عبارتی به رنگ سفید، به گونه نور بر آن چنین نقش شده است:
«طَلَبُ الْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِ طَریقنا اَهْلِ الْبَیْتِ مُساوِقٌ لِاِنْکارِنا وَقَدْ اَقامَنِی الله وَاَنَا حُجَّةُ بْنُ الْحَسَن». که کلمه «حجّة بن الحسن» قدری درهم وبه شکل امضاء نقش یافته بود.
#ادامه👇👇👇
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
آرامش دلم تنها خداست
🟢نجات آیت الله میرزا مهدی اصفهانی از گمراهی وهدایت او به صراط مستقیم توسّط #امام_زمان مرحوم آیت الل
...ادامه👆👆👆
🍃یعنی: «جستجوی معارف جز از راه ما خاندان پیامبر، مثل انکار نمودن ماست وخداوند امروز مرا برپا داشته ومن حجّت خدا پسر حضرت عسکری هستم». وبعد آن حضرت غائب می شوند.
🌱این پیام گهربار حضرتش، مرحمی بر قلب سوزانِ او می گردد وراه حقّ، روشن وآشکار برایش نموده شده وبه دنبال این توسّل وعنایت، مرحوم میرزا به چشمه جوشانی از معارف الهی وشخصیّتی فرزانه هدایت می شود که نامش را هرگز نبرد واز او تنها به «صاحب علم جمعی» تعبیر نمود.
درس گهربار امام، مشعل وچراغ راه زندگی او می گردد، که خلاصه اگر ما را قبول دارید باید معارف را از ما بگیرید ودر همه زمینه ها، یعنی خداشناسی ونفس شناسی وروح شناسی وآخرت شناسی وبلکه آفاق شناسی، از ما تبعیّت کنید.
🌿بعدها به منظور زنده نمودن معارف اهل البیت (ع)، عازم ایران می شود ودرسهائی را که آمیزه ای از قرآن وعلوم عترت بود، برای دانشوران مطرح می فرماید.
برخی از آثار ارزنده وعلمی آن مرحوم نزد بعضی از شاگردان بزرگوارش هم اکنون موجود است». ممکن است این دو جریان، دو ملاقات جداگانه بوده است.
📗ملاقات با امام زمان (علیه السلام)
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روشن شدن ابعاد جدیدی از نقش حزب کومله در فوت مهسا امینی!
گروه هکری موسوم به "عدل علی" با انتشار فیلمی مدعی شده در حمله هکری به حزب کومله به اسنادی دسترسی پیدا کرده است که نشان میدهد مهسا امینی، بازیچه این حزب شده و جان خود را از دست داده است! عدل علی عنوان کرده اسناد بیشتری دارد که قصد دارد به مرور منتشر کند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5936022889043070077.mp3
14.09M
🔊 صحبتهای مهم و جنجالی استاد #رائفی_پور پیرامون حواشی بعد از حضور در برنامه ثریا
🗓 مراسم دعای ندبه، ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۱ - تهران، هیئت مع امام منصور
🎧 کیفیت 64kbps
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔴نتیجه وحدت و اتحاد بین مردم!!(حتما بخونید)
خاطره ی یک مهندس نفت:
ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ.
ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ.
ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ و...
ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ !
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ( ﮐﻮﺟﻮ ) ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﮑﻼﺗﯿﻪ؟ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺍﺳﺖ!
گفت: ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺎﺭﮐﺖ ﺷﮑﻼﺕ خوشمزه نمیخری؟
گفت:
ﻣلﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺯﯼ ۱۶ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺭﺩ،ﺑﺎﺑﺖ ۸ ساعتش ﻣﺰﺩ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ۸ﺳﺎﻋﺖ دیگشو ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻪ...
۲ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻓﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻇﻔﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻢ.
ﻣﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﺨﺮﻡ.
من ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻟﻄﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻢ …
ﻣﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ مالیات و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﺮﺝ کنم...
ساکت شدم! ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱ﻣﺘﺮ ﻭ ۶۵ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ.
ﮐﺪﻭﻡ یکی از ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺴﻠﻬﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ؟
ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ تغییر رو از خودمون شروع کنیم، ﻧﮕﯿﻢ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ؟
چرا تحت تاثیر شبکه ها و کانالهایی که از خارج کنترل میشن و چشم دیدن پیشرفت ایران شیعه و ایرانی رو ندارن،محصولات ایرانیمونو میکوبیم و بهشون میخندیم؟
چرا از آلمان و ژاپن یاد نمیگیریم که بعد از جنگ از محصولات ضعیف خودشون حمایت میکردن، ولی از کشورهای دیگه حتی کفش نمیخریدن تا در پیشرفت کشورشون شریک باشن و الان پیشرفتشون در دنیا به کجا رسیده...
از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم..
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🟢زندگینامهی حضرت نوح علیه السلام!
حضرت نوح در نزدیکی رود فرات و در قسمت غرب کوفه در دهکده ای زندگی میکرد.
منزل او جایی بود که الان مسجد کوفه در آنجا قرار دارد.
شغل حضرت نوح نجاری بود.او از کودکی به خداوند یگانه ایمان داشت و مردی درستکار و راستگو و شریف بود.
در آن زمان مردم در انواع فسق و فجور بودند و خداوند صاحب نعمات را از یاد برده بودند.کفر میورزیدن و کفران نعمت میکردن.
حضرت نوح از آنان کناره می گرفت و زندگی را به تنهایی میگذرانید.
روزی جبرئیل از طرف خداوند فرود آمد و به او گفت: چرا از مردم کناره گرفته ای؟
حضرت نوح پاسخ داد: چون آنها بُت میپرستند و کارهای زشت انجام میدهند،از آنها کناره گرفته ام.
جبرئیل گفت: چرا آنها را از کارهای زشت و بت پرستی نهی نمیکنی؟
نوح جواب داد: میترسم مرا بکشند.
جبرئیل گفت: من جبرئیل،فرستادهی خدا به سوی تو هستم.تو به پیامبری برگزیده شده ای و من برای تو چند خلعت آورده ام: خلعت صبر،خلعت یقین،خلعت نصرت و...
حضرت نوح قوت قلب یافت و به شهر بازگشت.تصادفاً آن روز عید بود و مردم به صحرا رفته و بت هایشان را با خود برده بودند.
حضرت نوح نزد آنها رفت و با صدای بلند "لااله الاالله" گفت. با بلند شدن نام خداوند تمام بت ها سرنگون شدند و تمام آتش ها 🔥نیز خاموش گشتند.
سر دسته های قوم جمع شده و آنقدر حضرت نوح را کتک زدند که او بیهوش شد. سپس او را در نمدی پیچیدن و در خانه اش انداختند.
حضرت نوح دو همسر داشت.نام یکی از آن ها"عموره" بود که همان روز به او ایمان آورد.پدرش وقتی فهمید دخترش ایمان آورده،اورا تهدید به مرگ کرد،اما دختر بر اعتقاد خود پایداری ورزید.
در نتیجه پدرش اورا زندانی کرد و چند روزبدون آب و غذا گذاشت تا بمیرد.پس از چند روز که در زندان را باز کردند تا جسد زن را بردارند...
اورا زنده و با نشاط یافتند. از او پرسیدند: چه کسی به تو کمک کرد؟
زن پاسخ داد: خدای نوح مرا حفظ فرمود.
اما زن دیگر نوح کافر باقی ماند و ایمان نیاورد،سرانجام هم همراه سایر مشرکان به هلاکت رسید.
حضرت نوح ۹۵۰ سال در میان قومش تبلیغ رسالت نمود
اما تعداد کسانی که به او ایمان آوردند بسیار کم بود! تعداد آنها رو "هشت نفر تا هشتاد نفر" گفته اند...
حضرت نوح در این مدت بارها شکنجه شد،به طوری که خون از بدنش جاری میشد و بیهوش بر روی زمین می افتاد،دشنام شنید،زجرها دید و جوری که گاهی لباسش را انقدر دور گردنش میپیچیدند تا خفه اش کنند...
اما خداوند او را شفا میداد و وی به تبلیغ رسالت خود ادامه میداد.
هنگامی که پیرمردان قوم مرگ خود را نزدیک میدیدند به فرزندان خود وصیت میکردند که مبادا به نوح ایمان بیاورند.آن ها نیز همین وصیت را به فرزندانشان میکردند..
ادامه دارد...
📔داستان های شهید دستغیب،ج۱،توحید و نبوت
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨@Lootfakhooda ✨
✨﷽✨
🍃 #داستان_مذهبی
🔹روزی حضرت عیسی(ع)از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد،
پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر😔
🔸مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است؛ و تو به دلیل غرور و خودبینی،اهل دوزخ...
📚به نقل از محمد غزالی،
کیمیای سعادت، ج 1، ص 105
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚کلاغی که مامور خدا بود!
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم همه ماست و سبزی خوردیم.خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن. وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه 🦂عقرب سیاهی ته دیگ هست!و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
امام حسن عسکری فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚توبه یعنی...
هر آن چیزی که روح انسان را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش باز میدارد، گناه است. غفران یعنی پر کردن این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصهای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، چگونه؟ با جبران کردن.
خدای متعال نمیگوید چون تو گناه کردی حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلا از بین نخواهیم برد. لج نمیکند خدا. (وَ إِنّی لَغَفَّارٌ) ما لجباز نیستیم، ما غافریم، ما خلأها را پر میکنیم، زخمها را التیام میدهیم. اما برای چه کسی؟ «لِمَن تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» به یقین من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست رهسپار شود. من بخشندهام برای آن که توبه کند.
توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. راه تکامل شما از اینجا بود، شما باید این طرفی میرفتید؛ حاضریم شما را ببخشیم، کِی؟ وقتی بروید بهطرف تکامل، مجددا به راه درست برگردید. (لِمَن تابَ) توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن. ایمان خود را قوی کند، عمل صالح کند. عمل! نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن و دل خوش داشتنِ خود بسنده کرد.
مغفرت این نیست که خدای متعال بیحساب، از روی دلبخواه، یک کسی را مورد لطف بیجایی قرار بدهد، بدون اینکه خود او کوششی در راه این لطف الهی کرده باشد.
👤 رهبر انقلاب
📚 برگرفته از جلسه نخست کتاب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔴صبروحوصلهپيامبر(ص)
روزي حضرت در مسجد با جماعتي از اصحاب نشسته و مشغول صحبت و گفتگو با آن ها بودند. كنيزكي از انصار وارد مسجد شد و خود را به پيامبر رساند. مخفيانه گوشهي عباي آن حضرت را گرفت و كشيد، چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان كرد كه آن دختر با ايشان كاري دارد. چون حضرت برخاست كنيز چيزي نگفت، حضرت نيز با او حرفي نزد و در جاي خود نشست. باز كنيزك گوشهي عباي حضرت را كشيد و آن بزرگوار برخاست، تا سه دفعه آن كنيز چنين كرد و حضرت برخاست، و در دفعهي چهارم كه حضرت برخاست آن كنيز از پشت عباي حضرت مقداري بريد و برداشت و روانه شد.
اصحاب از مشاهدهي اين منظره ناراحت شدند و گفتند: اي كنيزك اين چه كاري بود كه كردي؟ جضرت را سه دفعه بلند كردي و هيچ سخني نگفتي، و آخرش عباي حضرت را بريدي. چرا اين كار را كردي؟
كنيزك گفت: در خانهي ما شخصي مريض است، اهل خانه مرا فرستادند كه پارهاي از عباي پيامبر را ببرم كه آن را به مريض ببندند تا شفا يابد، پس هر بار خواستم مقداري از عباي حضرت را ببرم حيا كردمو نتوانستم. در مقابل رسول خدا(ص) بدون هيچ ناراحتيو عصبانيت، كنيزك را بدرقه كرد.
📚بحارالأنوار/ج۷۱/ص۳۷۹
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨