#نجوا
✨نگار من در انتظار منست تا عشق ،
🌺سلامت ، ثروت ،حمایت ،آرامش
✨و شادمانی را از گنجینهٔ بیکرانش بردارم.
🌺یاریم کن تا امروز،
✨قدرت درونم را آشکار کنم ..
🌺افکار و اعمالم را طبق رضای تو تائید کنم
مهربانا! 🙏
🌺سپاسگزاری را سرلوحه زندگیم قرار میدهم
✨و این روش بیشترین تغییر وتحول را
🌺در زندگیم ایجاد میکند
✨و همچنین در حال زندگی میکنم ،
🌺چون تجربیات گذشته ام به من آموخته
✨که زندگی در گذشته وآینده،
🌺مرا از زندگی در حال ولذت بردن از آن دور میکند.
✨آرامش و احساسم از آن توست
🌺ای آفریدگار ممکن
✨من نزول آیه رحمتت را
🌺بر کویر تشنه زندگیم ناظرم
✨دریاب مرا که
🌺معبودی برتر از تو نمییابم
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
*بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت ودر حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم ونمي توانم بيايم.*
*قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت وگفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد ومهمانش را هم بياورد.*
*بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين هرچه مي خورم تو هم بخور تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن واگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.*
*مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.*
*وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پراز مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست ولي مهمان رفت ودر بالاي خاته نشست. مهمانان كم كم زياد شدند وهر كس مي آمددر كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد ومهمان به دم در. غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند بعد از غذا ميوه آوردند ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان چاقوي دسته طلايي ازجيب خود درآورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.*
*مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود ودسته اي از طلا داشت.* *مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا راديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.*
*برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد وگفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.*
*قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟*
*برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.*
*پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند وگفتند چاقو متعلق به پدرآنهاست كه سالها پيش گم شده است.*
*قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند وچاقو را به برادر بزرگ برگردانند.*
*بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.*
*برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما ازبين برود.*
*قاضي رو به بهلول كرد وگفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزادكنم ؟*
*بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول ميدهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.*
*قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود وشب را با بهلول بماند و فرداصبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.*
*برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت وبه خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد به محض اينكه به خانه شان رسيدند بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است واحتياج به غذا دارد.*
*مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.*
*بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود ودر حال نشخوار علفها بود.*
*بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرداز شدت در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن هر جا كه من نشستم تو هم بنشين اگر از تو چيزي نخواستند دست به جييبت نبر چرا گوش نكردي هم خودت را به دردسر انداختي هم مرا. فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش رانتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.*
*بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد وگفت: اي خر ، گوش كن فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست بگو نه ، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش مي گشتم تا آن را به صاحبش برگردانم ولي متاسفانه صاحبش را
پيدا نمي كردم.*
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
1_1188366054.mp3
3.48M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
بگذار عـالم بداند
من ذره ذره ، ذرات جهان را
جایگزین کسـی کـرده ام
که هیــــچ چیز جایش را نمیگیرد! ✨☺️
آخر او ...!
خــدای عــاشقی های من است! 💖✨
مگـر کسی می تـواند جای خــ💚ــدا را بگیرد.........؟ 🍂🍃
هــرگـــز !
#خدایا_همیشه_در_لحظه_هایم_باش_ای_قرار_روزهای_بی_قراری💞
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
1_1771196488.mp3
4.13M
#پیدا_شدن_همسر_صالحه
چون کسی این دو آیه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد ٬ اگر عزب ( مجرد ) باشد زوجه صالحه ای او را پیدا شود .
و اگر کسی فراموش کار بود ٬ حافظه او زیاد شود
و اگر کسی بیمار بود ٬ شفا یابد
و اگر کسی درویش باشد توانگر شود .
آیات ۱۳۱و ۱۳۲ سوره طه :
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
📚خواص آیات قرآن کریم ص ۱۰۹
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#تلنگر
🍃آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم؟
🌺 پاسخ : اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزی به خورشید اضافه نمیشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزی از خورشید کم نمیشود.
خورشید نیازی به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که برای دریافت نور و گرما باید خانه های خود را رو به خورشید بسازند.🌱
خداوند به عبادات مردم نیازی ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهی برخوردار میشوند و رشد میکنند.🌱
قرآن کریم میفرماید: اگر همه مردم کافر شوند، ذره ای در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بی نیاز است.🌱
«ان تکفروا انتم و من فی الارض جیمعا فان الله لغنی حمید»
(سوره ابراهیم،آیه 8)
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌹
#ﺧﺪﺍﯾﺎ💕
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ
ﮐﻪ:
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ
ﻭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ
ﯾﺎﺭﺏ؛ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮﺍﺳﺖ ﺩﺭﺗﻘﺪﯾﺮﻣﺎ قرار ده
#آمین_یارب_العالمین
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨@Lootafkhooda ✨
هرگز خودت را با دیگری مقایسه نکن
تو در هر زمانی بهترین خودت را به نمایش گذاشتی
هر آنچیزی که در گذشته تو بوده و تو از آن نادم هستی باید در زندگی تو بوجود میامد تا تو را رشد دهد، تا بزرگ شوی، تا درست را بگیری و بدان و مطمئن باش بدون وجود آن اتفاق هرگز به این دیدگاه الانت نمیرسیدی ...
.
یکبار برای همیشه خودت و گذشته ات را ببخش، او را و هر آنچیزی که در آن اتفاق افتاد را ببخش و بپذیر ... رها شو .
دقیقا مثل همان شاگردهای قصه :
.
روزی معلم به شاگردانش گفت به مدت یک هفته به تعداد کسانی که از انها بدتان میاید و یا از انها کینه دارید سیب زمینی برداری و داخل نایلون بیندازید و هرجایی که رفتید ان را با خود حمل کنید روز اول گذشت، روز دوم گذشت، روز سوم گذشت، کم کم بچه ها خسته شدند، سیب زمینی ها سنگین بودن، برای بعضی از آنها که نایلون هایشان پر بود واقعا حمل آن همه سیب زمینی سخت بود، روز چهارم نیز گذشت و کم کم بوی نا مطبوعی از سیب زمینی ها بلند میشد، کپک زدند ، خلاصه صدای تک تک بچه ها درامد ، همه اعتراض کردن به معلم که از حمل این همه سیب زمینی گندیده خسته شدند...
معلم نگاهی کرد به بچه ها و گفت : بچه ها این دقیقا همان کینه ها و افرادی هستند که همیشه روی دل شما سنگین بودند و همیشه همراه شما هست این کینه ها ...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
فقط خداست كه ...
میشود با دهان بسته صدایش كرد...
میشود با پای شكسته هم
به سراغش رفت...
تنها كسی است كه
وقتی همه رفتند می ماند...
وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید...
وقتی همه تنهایت گذاشتند
محرمت میشود...
و تنها سلطانیست كه ...
دلش با بخشیدن آرام می گیرد،
نه با تنبیه كردن...!
همیشه و همه جا ... خدا
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
1_1215324946.mp3
4.04M
لطفا با حوصله و تامل تا آخر بخوانید .
وقتی دارم می میرم اصلا نگران نیستم و هیچ اهمیتی به جسد خشکیده ام نمی دهم...
چون دوستان مسلمانم آنچه را که لازم است انجام خواهند داد؛ ان شاءالله.....
آنان:
۱. لباسهایم را از تنم بیرون می آورند...
۲. مرا می شویند...
۳. کفنم می کنند...
۴.مرا از خانه ام بیرون می برند و به خانه جدیدم (قبر) منتقلم می کنند...
۵. افراد زیادی برای تشییع جنازه ام می آیند...
خیلی ها برای دفن من کارهایشان را تعطیل و قرارهایشان را لغو می کنند.
این در حالی است که خیلی از این افراد یک بار هم به فکر نصیحت من نبوده اند...
۶. از همه وسایلم جدا می شوم...
کلیدهایم..
کتابهایم...
کیفم...
لباس هایم...
و...
شاید توفیق نصیب خانواده ام شود و به خاطر من این وسایل را صدقه بدهند.
مطمئن باشید که دنیا بر من ماتم نخواهد گرفت...
با مرگمن جهان از حرکت باز نخواهد ایستاد...
چرخه اقتصاد خواهد چرخید...
کارم به کسی دیگر واگذار خواهد شد...
اموالم در اختیار وارثان قرار خواهد گرفت اما حسابش را من باید پس بدهم... چه کم چه زیاد چه کوچک چه بزرگ...
نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته می شود نام من است!!!
وقتی مُردم، می گویند: "جسد کجاست"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمی زنند...
وقتی می خواهند بر من نماز بخوانند می گویند: "جنازه را بیاورید"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمی زنند...
وقتی می خواهند مرا دفن کنند می گویند: "میت را نزدیک بیاورید" ... و باز هم نامم را به زبان نمی آورند...
به همین خاطر هیچ گاه فریفته نسب و قبیله و منصب و شهرتم نشده ام...
وه که این دنیا چقدر کوچک است و سرانجام ما چه بزرگ!
ای کسی که اکنون زنده ای... بدان که به سه گونه بر تو اندوهگین خواهند شد:
۱. کسانی که آشنایی سطحی از تو دارند؛ خواهند گفت: بیچاره مرد.
۲. دوستانت؛ چند ساعتی یا چند روزی غمگین خواهند بود و پس از آن به سخنان روزانه و خنده هایشان باز خواهند گشت.
۳. اندوه عمیق در خانه ات؛
خانواده ات بر تو غصه خواهند خورد... یک هفته... دوهفته... یک ماه... دوماه... یا یک سال...
پس از آن تو را به آلبوم خاطراتشان خواهند سپرد...
بدین ترتیب داستانت در میان مردم به پایان می رسد.
اما داستان واقعی تو که همان آخرت است آغاز می گردد...
زیبایی، دارایی، سلامتی، فرزند، خانه، قصر و همسر از تو جدا شده اند...
فقط عملت در کنار توست...
زندگی واقعی شروع شده است..
سوال اینجاست که:
تا کنون برای قبرت و برای آخرتت چه فراهم آورده ای؟!
این حقیقتی است که نیاز به تامل دارد.
بنابراین حریص باش بر:
فرض ها...
نافله ها...
صدقه پنهانی...
خوش اخلاقی با همسر و فرزندانت
کار نیکو...
نماز شب...
تلاوت قرآن...
نیکی به پدر و مادر...
صله رحم..
شاید که نجات یابی!!!
اگر توانستی در حیاتت با این نوشته مردم را یادآور شوی به زودی اثر این یاداوری ات را روز قیامت در میزان اعمالت خواهی یافت..
(وذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين)
خدا می فرماید شخص پس از مرگش درخواست بازگشت به این دنیا می کند تا صدقه بدهد.
( رب لولا أخرتني إلى أجل قريب فأصدق)
براستی چرا مرده در صورت بازگشت به دنیا صدقه را بر می گزیند؟
و نمی گوید برگردم تا عمره ای به جا آورم یا نمازی بگزارم یا روزه بدارم.
علما گفته اند:
مرده چون آثار فراوان صدقه را بعد از مرگش می بیند، صدقه را بر می گزیند.
پس بسیار صدقه بدهید.
بهترین صدقه ای که هم اکنون می توانی بپردازی ۱۰ ثانیه از وقتت برای نشر این پیام به نیت یادآوری و تذکر است.
سخن نیکو صدقه است.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#آثار_صلوات
🌹 سبک کردن گناهان
💙👈 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم :↯↯↯
🍃🌸در روز قیامت من پیش میزان اعمال هستم یعنی که هر کس کفه گناهانش سنگین تر از کفه ثوابهایش باشد من صلوات هایی را که برایم فرستاده میآورم و در کفه حسناتش گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر گردد 🌸🍃
📚 آثار و برکات صلوات ص ۱۳
┅┅❅❈❅┅┅
✨ رازی که #آیت_الله #بهجت در قرآن خود نوشته بود
آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید:
هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید #هر_حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد
صلوات (۱۴ بار)
یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار)
صلوات (۱۴ بار)
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨