eitaa logo
آرامش دلم تنها خداست
2.1هزار دنبال‌کننده
838 عکس
565 ویدیو
8 فایل
خدایا تنها امیدم تویی که مهربانترین هستی یا ارحم الراحمین #کپی برداری از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع می باشد . #تأسیس 15 آذر ماه 99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜🌹🍀برمدارعشق🍀🌹💜 🦋بسم الله الرحمن الرحیم 🦋 🌺🍃 نیایش صبحگاهی 🍃🌺 🌸🍃 پروردگارا 🍃🌸 🦋امروز باور دارم آنقدر برایت عزیزم که 💖یک عمر زندگی بر زمین را بمن هدیه دادی 🦋خدایابرای تک تک روزهای عمرم فضایی که 💖درآن فرصت آموختن وتجربه کردن دارم 🦋سپاسگزارم.بمن قدرت اختیار دادی و این 💖موهبتی بی نظیر است من میتوانم انتخاب 🦋کنم تمام خوبی هایی را که تو دوست داری 💙🍃 پروردگارا 🍃💙 💖بمن بیاموز تا همواره ،ناظر بر زیبایی ها باشم . 🦋وهرآنچه از خوبی که تو خواستار آنی ببینم 💖خدایا کمکمان کن تا شیوه نگاهمان به زندگی 🦋بی غبار باشد. 💖مابه خوبی هاوزیبایی های زمین نگاه میکنیم 🦋تو هم زندگی و روزگارمان را زیبا ،کن . 💜🍃 آمین یا رب العالمین 🍃💜 💙🍃سلام مهربانان عزیز سلام🍃💙 🦋 سلام صبحتون بخیرونیکی وخوش وصحت وسلامتی 🦋سلام روزتون پراز خیرو برکت و موفقیت و سربلند ی 💜و متبرک به ذکرشریف صلوات برمحمدوآل محمد(ص) 💜اللّهـُـمَّ صَـلِّ عَلـی مُحَـمَّدٍ و َآلِ مُحـَمَّد ٍو َعَجـِّلْ فـَرَجَهــُمْ 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زودرس و دیررس در مزرعه بعضی از محصولات زودرس هستند و برخی دیررس. مثلا پسته ارقامی دارد که در تیرماه می رسد و خیلی زودرس است و برخی ارقامش در مهرماه می رسند که بسیار دیررس هستند و تقریبا 3 ماه دیرتر از ارقام زودرس برداشت می شوند. اعمال انسان هم همینطور هستند، بعضی از اعمال قبل از آخرت، در دنیا و خیلی فوری به نتیجه می رسند و بعضی از اعمال آثارشان دیرتر آشکار می شود. مثلا از اعمال صالح صدقه دادن خیلی زود اثر خودش را می گذارد و بلا را دور می کند. بعضی از گناهان هم هستند که خیلی زود باعث عقوبت و گرفتاری می شوند: مثل عقوق والدین، قطع رحم با خویشاوندی که نسبت به ما صله رحم را بجا می آورد، بدی کردن به کسی که به ما خوبی می کند، شکستن عهد و پیمان کسی که به عهدش وفادار است، ظلم به کسی که به ما ظلم نمی کند. حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام): مُجاهَرَةُ اللّهِ سبحانَهُ بالمعاصِی تُعَجِّلُ النِّقَمَ. میزان الحکمه حدیث ۶۷۶۴. آشکارا نافرمانی خدا کردن کیفرها را شتاب مى‏بخشد. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 هیچ کاری از دست ما برنمی آید، اگر اینجا بمانیم خیال می کنند که ما هم از سربازان روم هستیم. بیا تا اسیر نشده ایم با هم فرار کنیم! ما باید به سوی سامرا برویم ، گویا این عشق ملکوتی فرجام زیبایی دارد. چند روز میگذرد ما الآن پشت دروازه سامرّا هستيم، متأسفانه دروازه شهر بسته است، مثل اينكه بايد تا صبح اينجا بمانيم. نظر تو چيست؟ جوابى نمى دهى. وقتى نگاهت مى كنم مى بينم كه خوابت برده است. من هم سرم را زمين مى گذارم و مى خوابم. صداى اذان مى آيد، بلند مى شويم، نماز مى خوانيم. من كه خيلى خسته ام دوباره مى خوابم; امّا تو منتظر مى مانى تا دروازه شهر باز شود. بعد از لحظاتى، دروازه شهر باز مى شود، پيرمردى از شهر بيرون مى آيد. او را مى شناسى. به سويش مى روى، سلام مى كنى. حال او را مى پرسى. ــ آقاى نويسنده، چقدر مى خوابى؟ بلند شو! ــ بگذار اوّل صبح، كمى بخوابم! ــ ببين چه كسى به اينجا آمده است؟ ــ خوب، معلوم است يكى از برادرانِ اهل سنت است كه مى خواهد اوّل صبح به كارش برسد. پيرمرد مى گويد: "از كى تا به حال ما سُنى شده ايم؟". اين صدا، صداى آشنايى است. چشمانم را باز مى كنم. اين پيرمرد همان "بِشر انصارى" است كه قبلاً چند روزى مهمان او بوديم. يادم مى آيد دفعه اوّلى كه ما به سامرّا آمديم، هيچ آشنايى نداشتيم، او ما را به خانه اش دعوت كرد. بلند مى شوم، بِشر را در آغوش مى گيرم و از او عذرخواهى مى كنم، با تعجّب مى پرسد: ــ شما اينجا چه مى كنيد؟ چرا در اينجا خوابيده ايد؟ چرا به خانه من نيامديد؟ ــ ما نيمه_شب به اينجا رسيديم. دروازه شهر بسته بود. چاره اى نداشتيم بايد تا صبح در اينجا مى مانديم. ــ من خيلى دوست داشتم شما را به خانه مى بردم، امّا... ــ خيلى ممنون من تعجّب مى كنم بِشر كه خيلى مهمان نواز بود، چرا مى خواهد ما را اينجا رها كند و برود؟ ما هم گرسنه هستيم و هم خسته. در اين شهر آشناى ديگرى نداريم. چه كنيم؟ حتماً براى او كار مهمّى پيش آمده است كه اين قدر عجله دارد، خوب است از خودش سؤال كنم: ــ مثل اينكه شما مى خواهيد به مسافرت برويد؟ ــ آرى. من به بغداد مى روم. ــ براى چه؟ ــ امام هادى(ع) به من مأموريّتى داده است كه بايد آن را انجام بدهم. ــ آن مأموريّت چيست؟ ــ من ديشب خواب بودم كه صداى درِ خانه به گوشم رسيد. وقتى در را باز كردم ديدم فرستاده اى از طرفامام هادى(ع) است. او به من گفت كه همين الآن امام مى خواهد تو را ببيند. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
🌸 ــ امام با تو چه كارى داشت؟ ــ سريع به سوى خانه امام حركت كردم. شكر خدا كه كسى در آن تاريكى مرا نديد. وقتى نزد امام رفتم سلام كرده و نشستم. امام به من گفت: "شما هميشه مورد اطمينان ما بوده ايد. امشب مى خواهم به تو مأموريّتى بدهم تا همواره مايه افتخار تو باشد". ــ بعد از آن چه شد؟🕊🕊 ــ امام نامه اى را با كيسه اى به من داد و گفت در اين كيسه 220 سكّه طلاست و به من دستور داد تا به بغداد بروم. او نشانه هاى كنيزى را به من داد و من بايد آن كنيز را خريدارى كنم. با شنيدن اين سخن مقدارى به فكر فرو مى روم. امام و خريدن كنيز! آخر من چگونه براى جوانان بنويسم كه امام مى خواهد كنيزى براى خود بخرد. در اين كار چه افتخارى وجود دارد؟ چرا امام به بِشر گفت كه اين مأموريّت براى تو افتخارى هميشگى خواهد داشت؟ در همين فكرها هستم كه صداى بِشر مرا به خود مى آورد. _ به چه فكر مى كنى؟ مگر نمى دانى امام هادى(ع) مى خواهد براى پسرش همسر مناسبى انتخاب كند؟ یعنى امام حسن عسكرى(ع) تا به حال ازدواج نكرده است؟ نه، مگر هر دخترى لياقت دارد همسر آن حضرت بشود؟ يعنى اين كنيزى كه شما براى خريدنش مى رويد قرار است همسر امام عسكرى(ع) بشود؟ __ آرى، درست است او امروز كنيز است; امّا در واقع ملكه هستى خواهد شد. من ديگر جواب سؤال خود را يافته ام. به راستى كه اين مأموريّت، مايه افتخار است. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین عروس رمان بسیارزیبا وجذابی است حتماازقسمت اول بخوانید و دنبال کنید. به قسمت اول 👇👇👇 https://eitaa.com/Lootfakhooda/5632 دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
tanha_masir_20.mp3
12.63M
مسیر بیستم استاد پناهیان ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇 🍃🦋🍃🦋🍃🦋 https://eitaa.com/Lootfakhooda/5040
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا