دیدی بعضیها با اطمینانِ خاطر میگن:
"فلان کار رو بکن، اگه گناه داشت، گناهش با من".
قرآن کریم میفرماید:
این آدمها دروغگو هستند
"إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ"
با طناب پوسیده اینها تو چاه نرید.
هر کس مسئولِ گناهانِ خودش هست.
تحت هیچ شرایطی نمیتونید گناهانتون رو گردن دیگران بندازید.
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَ لْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَ مَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (عنکبوت/۱۲)
کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروی کنید، و اگر گناهی دارد، ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت».
آنان هرگز چیزی از گناهانِ اینها را بر دوش نخواهند گرفت. آنان به یقین دروغگو هستند!
بخاطر همینه که خدا با تاکیدِ فراوان، ۵ مرتبه در قرآنش فرموده:
وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْریٰ
هیچکس بارِ گناهِ شخص دیگری رو به دوش نمیکشه.
البته، در آیه بعدی میفرماید:
حواستون به این نکته هم باشه:
درسته که کسی بار گناهِ دیگران رو به دوش نمیکشه، امّا اگر شما کسی رو منحرف کردید، اغفال کردید، و به گناه کشیدید، شما هم در گناهِ او شریک هستید.
وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقٰالَهُمْ وَ أَثْقٰالاً مَعَ أَثْقٰالِهِمْ وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ عَمّٰا کٰانُوا یَفْتَرُونَ (عنکبوت/۱۳)
بی شک آنها، هم بارِ سنگینِ گناهان خودشان، و هم بارهای سنگین دیگر را، با بار خود بر دوش خواهند کشید.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ Lootfakhooda ✨
✨🦋✨🦋✨
شاید بسیاری از مردم خدا رو شکر کنند، و شاکر باشند...
امّا قرآن کریم میفرماید بندگان «شَکور» کم هستند:
قَلِیلٌ مِنْ عِبٰادِیَ الشَّکُورُ (سباء/۱۳)
اندکی از بندگان من سپاسگزارند.
شکور یعنی کسی که همواره، همیشه، و در همه حال شکرگزار خدا باشه...
چه در نعمتها.. و چه در سختیها..
بسیاری از افراد در نعمتها شاکر هستند، امّا در سختیها و مشکلات خدا رو فراموش میکنند، و خدا رو شکر نمیکنند.
بیائید بندگانِ شکورِ خدا باشیم.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستان کوتاه
به ساعت نگاه كردم.
شش و بيست دقيقه صبح بود.
دوباره خوابيدم.
بعد پاشدم.
به ساعت نگاه كردم شش و بيست دقيقه صبح بود.
فكر كردم: هوا كه هنوز تاريكه حتما دفعه اول اشتباه ديده ام.
خوابيدم.
وقتي پاشدم هوا روشن بود ولي ساعت همون شش و بيست دقيقه صبح بود.
سراسيمه پاشدم.
باورم نميشد ساعت مرده باشد.
به اين كارها عادت نداشت من هم توقع نداشتم.
آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضي ها كنارمان هستند مثل ساعت، مرتب،هميشگي.
آنقدر صبور دورت ميچرخند كه چرخيدنشان را حس نميكني.
بودنشان برايت بي اهميت ميشود. همينطور بي ادعا ميچرخند.
بي آنكه بگويد باتريشان دارد تمام ميشود.
بعد يهو روشني روز خبر ميدهد كه ديگر نيست.
" قدر اين آدم ها را بدانيم
قبل از شش و بيست دقيقه صبح! "
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، (دل كه بشكند عرش خدا ميشنود)با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این برنگرده مشهد،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگ سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگ امان نامه آوردم، بگیر برو....
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
این روزها همه چی دیگه عوض شده، خیلی از چیزها دیگه مثل سابق نیست
دیگه یواش یواش همه چی رو یادمون رفته.
یکی از این چیزهایی که یادمون رفته، احترام به پدر و مادر است
تو زمانه ما اصلا انگار نه انگار، که خداوند در سوره اسراء به صراحت گفته؛
وَ لا تَقُل لَهُما اُفٍ
به پدر و مادرت، اُف نگو
بیایید حداقل این یک مورد رو فراموش نکنیم و به فرمانِ قرآن، با پدر و مادر خودمون مهربانتر برخورد کنیم.
وَ لا تَقُل لَهُما اُفٍ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً
به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجيده و بزرگوارانه سخن بگو.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
زنی در مدینه زنا میڪرد و فرزندان حاصله را در آتش میسوزاند تا رازش فاش نشود. و فقط مادرش از داستان زندگی او خبر داشت. این زن را پس از مرگ در قبرستان خاڪ ڪردند .
چون روز بعد برگشتند، دیدند جنازه بیرون از خاڪ افتاده است. گمان ڪردند حیوانی جنازه را نبش ڪرده، پس دوباره خاڪ ڪردند.
روز بعد همین صحنه را دیدند و چون جنازه سالم بود، یقین ڪردند ڪه خاڪ جنازه را پس زده است. داستان را از امام صادق(ع) سوال ڪردند،
امام فرمودند: این زن گناه ڪبیرهای داشته، ای مردم بدانید و گناه نڪنید ڪه سزای ڪسی ڪه چنین گناهی ڪند این است.
ڪه حتی خاڪ نیز او را نمیپذیرد. حضرت فرمودند: قدری از خاڪ و تربت مزار جدم حسین(ع) بیاورید و پس از دفن دوباره جنازه، بر روی خاڪ بریزید. بدانید به حرمت این خاڪ پاڪ، خاڪ جنازه را دیگر پس نمیزند.
منابع:
خاک بهشت ص ۱۱۹ به نقل از منتهی المطلب ج ۱، ص ۴۶۱، وسائل ج ۲، ص ۷۴۲، بحار ج ۸۲، ص ۴۵ – کرامات الحسینیة ج ۲، ص ۱۰۶ – خزینة الجواهر ص ۲۴۳ – وقایع الایام ص ۱۶۱ به نقل از تظلم الزهراء -علیهاالسلام – کبریت احمر ص ۳۴۷ و ص ۴۶۲.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨