هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5940781631202659364.mp3
32M
🎤 سخنرانی استاد رائفیپور
🗒 «سیر تکاملی بشر»
🔸 مسیر شریعت از حضرت آدم علیهالسلام تا قیامت
🗓 ۱۸ اسفندماه ۱۴۰۰ - تهران
🎧 کیفیت 48kbps
🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙•🍃🌷🍃•🌙
📿 دعای روز ششم #ماه_رمضان 📿
🌼 اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ وَ لا
تَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نَقِمَتِكَ وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ منْ
مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَى
رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ
🌸 خدايا مرا در اين ماه به خاطر نزديك شدن به نافرمانی ات وامگذار، و با تازيانه هاى انتقامت عذاب مكن، و از موجبات خشمت دورم بدار، به فضل و عطاهايت، اى نهايت دلبستگى دل شدگان.
❣شفــای همه بیماران صلوات❣
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
ابوحاتم سیستانی از دانشمندان نامی است. تاریخ درگذشت او را به اختلاف از سال ۲۴۸ تا ۲۵۵ قمری نوشته اند. ابوحاتم که نامش سهل بن محمد است در علوم قرآنی، لغت و شعر استاد مسلم عصر بود. وی در شهر بصره میزیست و کتابهای پرارزش و جالبی تألیف کرد. ابوحاتم سیستانی به قصد دیدار از شهر بغداد پایتخت عراق و مقر خلفای عباسی و مرکز علمی آن جا وارد بغداد شد و به مسجدی درآمد. مردی در مسجد نشسته بود و چون دید ابوحاتم اهل فضل و کمال است، از وی معنی آیه ی مبارکه ی «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ ص: ۱۱۴ نَارًا » [۱] را پرسید. أبوحاتم گفت: «قوا» یعنی «خود را نگاه دارید و حفظ کنید. » آن مرد پرسید: مفرد آن چیست؟ ابوحاتم گفت: «قِ». آن مرد گفت: تثنیه ی آن چگونه است؟ ابوحاتم گفت: «قیا». آن مرد پرسید: جمع آن چه میشود؟ ابوحاتم پاسخ داد: «قوا». آن مرد گفت: حالا هر سه را صرف کنید. ابوحاتم گفت: «ق - قیا - قوا». در این هنگام مرد پارچه فروشی که در گوشه مسجد نشسته بود به مرد سؤال کننده گفت: مواظب پارچههای من باش تا برگردم. مرد پارچه فروش همان لحظه به کلانتری رفت و گفت: عده ای از زنادقه [۲] را دیدم که در مسجد نشسته اند و با صدای خروس قرآن میخوانند! هنوز اندکی نگذشته بود که مأموران و پاسبانان به مسجد ریختند و آن دو نفر (ابوحاتم و مرد سؤال کننده) را دستگیر کرده، نزد رئیس کلانتری آوردند. رئیس کلانتری از آن دو پرسید: موضوع چه بوده است؟ ابوحاتم جریان را تعریف کرد و گفت: این مرد صرف کلمه ی «قوا» را از من پرسید و من هم برای او شرح دادم که مفرد و تثنیه و جمع آن چیست. در این هنگام - در حالی که گروه انبوهی از مردم گرد آمده بودند تا ببینند برای آن دو نفر چه مجازاتی تعیین میگردد - رئیس کلانتری به ابوحاتم گفت: دانشمندی چون شما نزد عوام نادان چنین سخن میگوید؟! باید مواظبت کنید و در اندیشه عوام الناس باشید تا کار بدین جا نکشد. سپس تازیانه برکشید و به جان تماشاگران افتاد و آنان را از گرداگرد آن دو متفرق کرد، آن گاه به ابوحاتم گفت: استاد! مبادا بار دیگر بی احتیاطی کنید و چنین سخنانی نزد مردم بی تمیز و عوام بر زبان آورید. ابوحاتم سیستانی وقتی وضع را چنین دید، درنگ را جایز ندانست و همان روز از بغداد خارج شد و عطایش را به لقایش بخشید. به این علت دانشمندان بغداد نتوانستند از دانش او بهره ببرند و او نیز تا زنده بود به بغداد بازنگشت. [۳] دامن بکش ز صحبت جاهل که فی المثل جهل آتش است و صحبت جاهل، جهنّم است [4]
پی نوشت:
[۱]: تحریم / ۶، ترجمه: خود و خانواده خویش را از آتش نگه دارید (حفظ کنید).
[۲]: مفرد آن، زندیق است؛ یعنی: ملحد، بی دین، بد دین.
[۳]: داستانهای اسلامی ۲/ ۱۲۴ - ۱۲۶؛ به نقل از: بغیة الوعاة ۶۰۶/۱ ؛ ترجمهی روضات الجنات ۲۱۱/۴.
[۴]: صادق سرمد.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📿 #دعای_روز هفتم ماه #رمضان 📿
🌼 اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ
جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ
ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ.
🌸 خدايا مرا در اين ماه بر روزه و شب زندارى اش يارى ده، و از لغزش ها و گناهانش دورم بدار، و ذكرت را همواره روزى ام كن، به توفيقت اى راهنماى گمراهان.
❣شفــای همه بیمــاران صلوات❣
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
@Lootfakhooda
🌸🍃🌸🍃
تاجری کارگران زیادی را به کار گرفت تا برایش کار کنند، هنگامی که کار به انجام رسید، تاجر به هر یک از کارگران دستمزدش را داد مگر به یک نفر، که پیش از آنکه مزدش را بگیرد، در پی کاری فوری از آنجا رفت...
تاجر مزد او را کنار گذاشت و با آن تجارت کرد تا اینکه سرمایه، سود آورد و افزایش یافت .
پس از مدتی مَرد باز آمد و حقش را طلب کرد... تاجر به گلّه ای از شتر و گاو و گوسفند اشاره کرد و گفت: اینها همه مال توست!!
مرد، گله را گرفت و خوشحال روانه شد
مدت زمانی گذشت، تا اینکه روزی مَرد تاجر همراه با دو نفر از دوستانش به مسافرت رفتند،
هنگامی که در صحرا پیش میرفتند به غاری رسیدند، وارد غار شدند تا کمی استراحت کنند،،
چیزی نگذشته بود که ناگهان بیرون از غار، سنگی بزرگ از جا غلتید و فرو افتاد و دهانه غار را بست و مردان را در غار زندانی کرد...
آنها درمانده و شگفت زده شدند، یکی از آن دو گفت: دوستان بیایید خداوند را دعا کنیم و او را به بهترین کارهایی که انجام دادهایم قسم دهیم تا یاریمان کند...
دو مردی که همراه مرد تاجر بودند، بهترین کارهایشان را به یاد آوردند و صخره کمی شکافت اما نه آنقدر که بتوانند از آن خارج شوند...
هنگامی که نوبت به مرد تاجر رسید، خداوند را به کاری خواند که برای آن مرد کارگر انجام داده بود...
ناگهان صخره شکافت و آن سه مرد از غار نجات یافتند
#هم_قصه_هم_پند_۱۰۱_حکایت_اخلاقی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
گاهی سکوت شرافتی دارد که گفتن
ندارد ....
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو...شاید خداست که در آغوشش می فشاردتت ...
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن ،صبر اوج احترام به حکمت خداست.
همچون شاه شطرنج باش که حتی بعد از باخت کسی جرات بیرون انداختنش از صفحه زندگی را ندارد.
از کسی که بهت دروغ گفته نپرس چرا....؟
چون با یه دروغ دیگه قانعت میکنه....
اگه یقین داری روزی پروانه میشوی ...
بگذار روزگار هرچه میخواهد پیله کند....
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙🌸🍃🌸🍃🌸🌙
🌸 #دعای_روزهشتم_ماه_مبارک_رمضان 🌸
〖اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِين〗
● خداى در اين ماه مهرورزى به ايتام، و خوراندن طعام ، و آشكار كردن سلام، و همنشينى با اهل كرامت را نصیبم فرما، به عطايت اى پناهگاه آرزومندان.●
❣شفای همــه بیماران صلــوات❣
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
📚تاجر خرمایی که هرگز ضرر نمی کند
حکایت چنین است که ...
تاجری دمشقی همیشه به دوستانش می گفت که من در زندگی ام هرگز تجارتی نکرده ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار !
دوستانش به او می خندیدند و می گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی ...
تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می گوید .. او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد ..
دوستانش به او گفتند : اگر راست می گویی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و کسی خرمای تو را نمی خواهد .. تاجر قبول کرد و خرمایی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد ..
آورده اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما وگرما همچون بهار است
دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود ، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است .. خلیفه دستور به پیدا کردنش داد .. وبه ساکنان بغداد گفت هرکس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد ..
تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را می گردند ... از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است ؟!
آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذایی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند ..
پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما می فروشم ...
مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ...
این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است !!
این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت !
بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد ؛
پس تاجر گفت :
هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی کاری نداشت ، من از همان کودکی کار می کردم و به مادرم رسیدگی می کردم ، و نان زندگی مان را در می آوردم .. در حالیکه پنج سال داشتم ... و کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم ..
و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند ...
دراین هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می کرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید !
خلیفه تبسمی کرد ، تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است ...
اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه گشت !!
سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می سازد ... خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن .
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
☀️امام صادق علیه السلام فرموده اند:
من تعجب می کنم از
کسی که از
چیزی غمگین است و به
کلمه طیبه
«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمين»
(یعنی خدایا تو هیچگاه
به من ظلم نکرده و نمی کنی
این من هستم که به خودم ظلم کرده و گرفتار شده ام)
متوسل نمی شود.
در حالی که پروردگار متعال به دنبال آن می فرماید:
«و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المؤمنین».
ما یونس را (با گفتن این ذکر)
از غم نجات دادیم و
همچنین است اگر مؤمنین
این ذکر را بگویند آنها را نیز از غم نجات می دهیم ».
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
☀️وَ ما كان الله لِيُعَذبَهُم وَ أَنت فِيهِم
وَ ما كان اللَه مُعَذِبهم و هُم يَسْتَغفرُونَ.
انفال/۳۳
تا تو در میان مردمی،
عذابشان نمیکنم...
و نیز تا زمانیکه #استغفار میکنند.
من یاد تو میاُفتم 💫
استغفرالله از قرنها ندیدن و نخواستنت!
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙•🍃🌷🍃•🌙
📿 دعای روز نهم #ماه_رمضان 📿
🌼 اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيبا مِنْ رَحْمَتِكَ
الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ
خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا
أَمَلَ الْمُشْتَاقِين.
🌸 َخدايا براى من در اين ماه بهره اى از رحمت گسترده ات قرار ده، و به جانب دلايل درخشانت راهنمايى كن، و به سوى خشنودى فراگيرت متوجه كن، به مهرت اى آرزوى مشتاقان.
❣شفـــاے همـــه بیماران صلــوات❣
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨