هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
رمضان رفت الهی برکاتش نرود. فرصت خوب دعاو صلواتش نرود.
ماه پرفیض خدا میل به رفتن دارد.
ای خداکاش زدستم حسناتش نرود. 💖
الهی
در انتظار رحمتت نشسته ام
بدهی کریمی ،
ندهی حکیمی
الهی
احوالم چنانست
که می دانی؟
و اعمالم چنین است
که می بینی.؟
نه پای گریز دارم
و نه زبان ستیز،
یا ارحم الراحمین
بحق کبریایی خود
بحق رسالت محمد "ص"
بحق ولایت علی "ع
بحق طهارت زهرا ."س"
،بهترینها را در این
روز های پایانی ماه مبارک رمضان
برای همه نزدیکان و دوستانم مقدرفرما.
#آمین یا رب العالمین..
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔴 جایزهٔ مومنان در روز عیدفطر چیست؟
۱. بهشت:
🌕 امیرالمومنین علیهالسلام در خطبه عید فطر درباره جایزه این روز فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ السُّبْقَةَ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةَ النَّار»
بیدار باشید جایزه (این مسابقه) بهشت (جاودان) است و پایان (بازنده) آن آتش جهنّم خواهد بود.»
۲. عطای فراوان و بخشش بزرگ:
🌕 رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ يَقُومُونَ يَوْمَ اَلْعِيدِ عَلَى أَفْوَاهِ اَلسِّكَّةِ وَ يَقُولُونَ اُغْدُوا إِلَى رَبٍّ كَرِيمٍ يُعْطِي اَلْجَزِيلَ وَ يَغْفِرُ اَلْعَظِيمَ»
«ملائکه در روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته، و یا بر سر هر کوچه و برزنی میايستند فرياد میزنند: صبحگاه بر پروردگار کریم وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد.»
تعبیر عطای جزیل و غفران عظیم از ناحیه خداوند متعال برای ما انسانها به راحتی قابل درک و فهم نیست!
📗۱.مصباح المتهجد ج ۲، ص ۶۵۹
📗۱.بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۱۸
📗۲.مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۱۵۴
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨@Lotfakhooda ✨
✨﷽✨
🌼دهان انسان
✍️انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترماند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آنهایی که هرزه خوراک میشوند، هرزهکار میگردند.
کسانی که هرزهشنو میشوند، هرزهگو میگردند. وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود. یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد شد. امیرالمؤمنین فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بینیاز نیست و آبها گوناگوناند.
هر آبی که پاک است، نبات آن هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است، نبات آن هم پلید و میوهاش تلخ است خودِ عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است.
📚آیت الله حسن زاده آملی، مجموعه مقالات، ص122-121
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
📚اعمال شب و روز عید فطر
عبادت در شب عید فطر بسیار مهم است. از امام سجّاد(ع) روایت شده است که به فرزندانش در مورد این شب سفارش کرده و می فرمودند: این شب، کمتر از آن شب نیست. منظور حضرت(ع)، شب قدر بود.
غسل کردن به هنگام غروبِ روز آخر ماه رمضان مستحب است.
مستحب است که بعد از نوافل مغرب، در حالی که دستهای خود را بلند کرده است، بگوید: «یا ذَالمَنِّ و الطَّولِ، یا مُصطَفی مُحَمَّدٍ وَ ناصِرَهُ، صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغفِر لی کُلَّ ذَنبٍ اَحصَیتَهُ و هُوَ عِندَکَ فی کِتابٍ مُبینٍ»
آن گاه سجده کند و صد بار در سجده بگوید: (اتُوبُ اِلَی اللهِ) سپس حاجت خود را طلب کند.
بعد از نماز مغرب، عشاء، صبح و عید، این تکبیر را بگوید: «اَللهُ اَکبَرُ لا اِلهَ الاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ وَ لِلّهِ الحَمدُ اللهُ اَکبَرُ وَ الحَمدُ لِلّهِ عَلی ما هَدانا» بهتر است این تکبیر را پی در پی در نماز ها ترک نکند.
از مهمترین اعمال در این شب، زیارت امام حسین(ع) است.
مستحب است که در روز عید فطر، غسل کند و سزاوار است غسل خود را با بِسمِ الله شروع کند و بعد از انجام آن، بگوید: «اَللّهُمَ اجعَلهُ کَفّارهً لِذُنوبی و طَهِّر دینی وَ اذهَب عنّی الدّرَن»
خدایا این کفّاره گناهانم قرار ده، دینم را پاک گردان و پلیدیها را در من از بین ببر
از اعمال این روز، خواندن دعای ندبه و اندوه به خاطر غیبت امام زمان(عج) و دعا برای فرج او می باشد.
خواندن نماز روز عید فطر که دو رکعت است و شرحش در مفاتیح الجنان هست
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#امام حسن مجتبی (علیه السلام ):
🌸كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى (خدا) خطورنكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.»🌸🍃
📚بحارالانوار ، ج 43 ص 351
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
#امام_حسن_علیه_السلام:
🔸از اخلاق خوب #مومن این است که اگر از دست کسی عصبانی شود،به او ظلم نمی کند.
📚نزهه الناظر و تنبیه الخاطر:ص۷۶
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
-🎋🎋🎋🦋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔴 با عبادت خالصانه، میتوان به امام زمان رسید
⭕️ کسی که میخواهد جز یاران امام مهدی علیه السلام باشد، ابتدا باید ویژگی و اوصاف یاران حضرت را بشناسد و آنرا در خود تقویت کند؛ یاران امام زمان طبق روایات به مرتبهای از ایمان و آگاهی رسیدهاند که خداوند را همانگونه که شایسته یک انسان مؤمن است میشناسند و لحظهای از یاد او غافل نمیشوند، و عبادت و بندگی او را سرلوحه تمام کارهای خود قرار میدهند. پس با عبادت خالصانه میتوان در صف یاران قرار گرفت:
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام در وصف اصحاب امام مهدی عجل الله فرجه میفرمایند: «اثر سجده در پیشانیهایشان نشسته؛ شیران روز و راهبان شب هستند. و گویی دلهایشان پارههای آهن است... در بین رکن و مقام با وی بیعت کنند.»
قَدْ أَثَّرَ السُّجُودُ بِجِبَاهِهِمْ لُیُوثٌ بِالنَّهَارِ رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُالْحَدِیدِِ.. فَیُبَایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶
📗سرور أهل الإيمان، ج ۱، ص۷۰
📗منتخب الأنوار، ج۱، ص۱۹۵
🍃
🦋🍃 @Lootfakhooda ✨
✍#داستان_آموزنده
« فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : می آید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست . فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از انچه سنگینی سینه توست . گنجشک گفت لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغض راه بر کلامش بست . سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند . خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آنگاه تو از کمین مار پر گشودی . گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود . سپس خدا گفت : چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت . های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد »
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚صد سال خواب
گویند عُزیر همان ارمیای پیامبر است که خداوند بر قوم بنی اسرائیل مبعوث کرد.
روزی عزیر چون وارد باغ خود شد، دید درخت ها سبز و سایه آنها گسترده است و زمان برداشت میوه آنها نزدیک شده است. نغمه بلبلها گوش را می نوازد و پرندگان به طرب آمده اند. عُزیر ساعتی در این باغ بیاسود و از نسیم جان پرور آن بهره مند و از تماشای سبزه و چمن و طراوت یاس و یاسمن غرق در نشاط شد، آنگاه سبدی از انگور و سبد دیگری از انجیر و مقداری نان به همراه برداشت. سوار بر الاغ خود شد و راه منزل خویش را در پیش گرفت.
عزیر در بازگشت خود آنچنان در اسرار آفرینش به فکر فرو رفت که راهش را گم کرد چند لحظه بعد خود را در میان ویرانه ای دید که از دهکده خرابی حکایت می کرد.
«ارمیا آن روز که از شهری که بام هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد و با خود می گفت؛ چگونه خداوند اهل این ده ویرانکده را پس از مرگشان زنده می کند؟ پس خداوند او را به مدت صل سال میراند. آنگاه او را برانگیخت و به او گفت؛ چقدر درنگ کردی؟ گفت؛ یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. خداوند فرمود؛ نه، بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است و به دراز گوش خود نگاه کن، که چگونه از هم متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم و هم تو را در مورد معاد نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به این استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته و به هم پیوند می دهیم. پس گوشت بر آن می پوشانیم. پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده برای او آشکار شد. گفت؛ اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.»
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚#_وفای_به_نذر
حاج میرزا خلیل تهرانی که از اطبای مشهور و دانشمندان عالی قدر شیعه است در زمان سید صاحب ریاض در کربلا به مداوای بیماران اشتغال داشت. او میگوید: هنگامی که ساکن کربلا بودم مادرم در تهران زندگی میکرد، شبی او را در خواب دیدم به من گفت: پسر جان من از دنیا رفته ام، جنازهام را پیش تو میآورند. کسی دماغم را شکست. چیزی نگذشت که نامه ی یکی از دوستانم به دستم رسید، در آن نامه نوشته بود: مادرت از دنیا رفت، جنازه اش را با جنازههای دیگر فرستادیم. وقتی جنازهها وارد شد مراجعه کردم، گفتند: ما خیال میکردیم شما ساکن نجف هستید جنازه ی مادرت را در رباط ذی الکفل گذاشتیم. پیوسته موضوع شکستن دماغ در نظرم بود. بالاخره جنازه ی مادرم را تحویل گرفتم، همین که کفن را باز کردم دیدم دماغش شکسته است، علتش را پرسیدم، گفتند: این جنازه بالای جنازههای دیگر بود اسبها میان رباط در هم آویختند و به جنازهها برخورد کردند و این جنازه از بالا به زیر افتاد، دیگر ما اطلاعی نداریم. پیکر مادرم را به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل (ع) آوردم، آن جا عرض کردم: یا ابالفضل! مادرم نماز و روزه را خوب نمی توانست انجام دهد، اکنون به شما پناه آورده ام، به فریادش برس، من با شما عهد میبندم پنجاه سال نماز و روزه برایش بخرم، پس از آن مادرم را دفن کردم. مدتی گذشت، شبی در خواب دیدم ازدحام و داد و فریاد زیادی بر پا است، خارج شدم دیدم مادرم را به درختی بسته اند و او را با شلاق میزنند، گفتم: چه کرده که او را میزنید؟ گفتند: حضرت ابوالفضل به ما دستور داده او را بزنیم تا مبلغی را که تعهد کرده بپردازد. داخل منزل شدم و مبلغی را که میخواستند آوردم، مادرم را رها کردند. او را به منزل آورده، به خدمتش مشغول شدم، وقتی از خواب بیدار شدم، حساب کردم مبلغی که در خواب از من گرفته بودند کاملا مطابق بود با پنجاه سال نماز و روزه، آن مبلغ را برداشتم نزد سید صاحب ریاض آوردم و تقاضا کردم از طرف مادرم پنجاه سال نماز و روزه بگیرند.
📙پند تاریخ۳۰/۲ ؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۲۴۵.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚عابد روزه دار و زن بهشتى
در ميان بنى اسرائيل (قبل از سلام) عابدى يك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است.
وقتى بيدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پيدا كرد، سه روز او را مهمان خود نمود، تا ببيند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است، وى در اين سه روز ديد، او يك زن عادى است، شبها كه عابد شب زنده دارى مى كند، او مى خوابد، روزها كه عابد روزه مى گيرد، او روزه نمى گيرد ...
تا اينكه: به او گفت: "آيا غير از آنچه از تو ديدم عمل ديگرى ندارى؟" او گفت "نه به خدا سوگند، اعمالم همين است كه ديدى"، عابد اصرار كرد كه فكر كن و بياد بياور كه چه عمل نيكى دارى ...
سرانجام زن گفت: من يك خصلت دارم (كه همواره راضى به رضاى خدا مى باشم) اگر در سختى باشم، آرزوى آسانى نمى كنم، اگر بيمار باشم، آرزوى سلامتى نمى كنم و اگر در گرفتارى باشم آرزوى آسايش نمى كنم (بلكه پسندم آنچه را جانان پسندد).
عابد جريان را دريافت، دستش را بر سرش زد و گفت: "سوگند به خدا اين خصلت (رضا به رضاى الهى) خصلت بزرگى است كه عابدها از داشتن آن عاجزند.
📚 مجموعه ورّام، ص ۲۳۰
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از نایت کویین
💎
تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که من ایمان دارم که یک نیرویی برتر از کل نیروهای جهان
نیرویی که جهان رو خلق کرده و داره هدايتش می کنه
من رو هم هدایت می کنه
و اگه من به اون توکل کنم و خودم رو به اون بسپارم، و ازش درخواست کمک کنم و باور و ایمان داشته باشم بهش
اون من رو به مسیر های درست هدايت می کنه
آدم ها درست، موقعیت های درست و شرایط درست جلوی راه من قرار میده
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهد
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی نداشتن احساس نگرانی یا هر احساس منفی دیگه
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی هر روز در جهت بهتر شدن احساسمون تلاش کنیم
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی هر لحظه برای همه موقعیت های زندگیمون، و نعمت هایی که خدا بهمون داده سپاسگزار باشیم و از صمیم قلب بگیم:
خدایا شکرت، دوستت دارم
🎊 @bluebloom_madehand 🎊
🌷سعید بن جبیر که از یاران با وفای امام سجاد (ع) می باشد، نقل می کند: یکی از دهقان های ایرانی که ستاره شناس بود، هنگامیکه حضرت برای جنگ (با خوارج نهروان) خارج می شد به نزد حضرت آمد و بعد از تحیت گفت: ای امیرالمومنین ستاره های نحس و شومی طلوع کرده است. در مثل این روز شخص حکیم باید خود را پنهان کند و امروز برای شما روز سختی است. دو ستاره به هم رسیده اند و از برج شما آتش شعله ور است و جنگ برای شما موقعیت ندارد.
حضرت علی (ع) فرمود: وای بر تو، ای دهقانی که از علائم خبر می دهی و ما را از سرانجام کار می ترسانی، آیا می دانی جریان صاحب میزان و صاحب سرطان است؟ آیا می دانی اسد چند مطلع دارد؟ مرد منجم گفت: بگذار نگاه کنم و سپس اصطرلابی را که در آستین داشت درآورد و شروع به بررسی و محاسبه کرد.
🌷حضرت علی (ع) لبخندی زد وفرمود: آیا میدانی شب گذشته چه حوادثی رخ داد؟ در چین خانه ای فرو ریخت. برج ماجین شکاف برداشت. حصار سرندیب سقوط کرد. فرمانده ارتش روم از ارمنیه شکست خورد (یا او را شکست داد). بزرگ یهود ناپدید شد. مورچگان در سرزمین مورچه ها به هیجان آمدند و پادشاه افریقا نابود شد. آیا تو این حوادث را می دانی؟
⭐️مرد منجم گفت: نه یا امیرالمومنین. حضرت فرمود: در هر عالمی هفتاد هزار نفر دیشب به دنیا آمد و امشب همین تعداد خواهند مرد؛ و این مرد (با دست خود به مردی بنام سعد بن مسعده حارثی (لعنه الله) که جاسوس خوارج در لشکر حضرت بود اشاره نمود) جزو همین اموات خواهد بود.
آن مرد جاسوس وقتی حضرت به او اشاره کرد، گمان کرد حضرت دستور دستگیری او را داده است در همان حال در جا از ترس جان داد. مرد منجم با دیدن این صحنه به سجده افتاد.
سپس حضرت در ادامه سخن فرمود: من و اصحابم نه شرقی هستیم و نه غربی، ماییم برپادارنده محور (دین و هستی) و نشانه های فلک. و اینکه گفتی از برج من آتش شعله می کشد، بر تو لازم بود که به نفع من حکم کنی نه بر ضرر من. چرا که نور آن (آتش) پیش من است و سوزاندن و شعله اش به دور از من؛ و این مساله ای پیچیده است، اگر حسابگر هستی آنرا محاسبه کن.
📚 الاحتجاج، ج 1، ص 355.
🍃
🦋🍃 @Lootfakhooda ✨