? : eitaa.com/redblood2 . اون روز می‌رسه که اون فرد جای خالی‌ت رو توی زندگیش حس میکنه. روزی که تنها شد و شونه ای برای تکیه دادن نداشت ، روزی که هیچ شنوده‌ای برای صحبت هاش نداشت و یا حتی دستی که رد اشک هاش را پاک کند یا اغوشی که گاه و بی گاه برای او استواره ، دقیقا زمانی که تو دیگه بیخیال اون فرد شده‌ای و بی رحمانه از کنارش می‌گذری.

? : eitaa.com/tv_girll . تظاهر به بی اهمیت بودن به اون شخص برای تو کار سختیه. با مرور خاطرات قشنگي که در کنار هم داشتین و به یاد آوردن صدای خنده‌ش ، لبخندِ ریزی توی گوشه‌ی لبت شکوفا میشه. تو نمیتونی کسی که قلبُ لمس کرده رو از یاد ببری.

? : eitaa.com/myplaylist . اضطراب و ترس تمام وجودت را فرا گرفته. تلاش هات برای دوری از این حس های مبهم به دست و پا زدن در یک باتلاق می‌توان تشبیه کرد تو فقط به یک دستی بدون هیچ گونه احساس ترحم نیاز داری که تورو نجات بده ، همین!

? : https://eitaa.com/joinchat/2952462861Cb7af438c77 . از اعتمادت سوء استفاده شده ، توسط آدمی که فکر میکردی میتونه برای تو یک پناهگاه باشه ولی یک پرتگاه بود. کلماتِ ناگفته توی ذهنت پراکنده و معلق هستن. " چرا من نه ؟ " ، " آیا از حد عبور کردم ؟ " تو فقط دوست داشته شدن از طرف اون رو میخواستی.