eitaa logo
★♥♥★ رِّوِّیِّاِّیِّ دِّختِّرِّاِّنِّهِّ مِّذِّهِّبِّیِّ ★♥♥★
720 دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
7.2هزار ویدیو
2.8هزار فایل
https://eitaa.com/joinchat/3878289551Ca46974c86a شرایط و همسایه ها https://eitaa.com/joinchat/3535863975C74cefb0055 اینم لینک چالش کانال کپی فقط روزی3پست جهت تبادل به ایدی زیر پیام بدین @MARZIEHAM همه میتونن بیان توکانال ولی اقایون لطفا به پیوی پیام ندن
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ❣✨خداوند متعال (جل جلاله): 💠ڪسانے ڪه مرا میڪنند، ✨میهمان من هستنـــد. 💠ڪسانے ڪه مرا میڪنند، ✨در نـعـــمــت مــن هستنــد. 💠ڪسانے ڪه مرا میڪنند، ✨در فــزونے نعمــت‌هایم هستنــد. ⬅️و اهل معصيتم را از رحمتم مايوس نمیڪنم. اگر توبہ ڪنند، دوست آنها هستم. اگر مريض شوند، طبيب آنها هستم. 💌گناهڪاران را با سختےها و مصيبت‌ها مداوا میڪنم تا آنها را از گناهان و عيب‌ها پاڪ ڪنم.
*کسانی که نمازشان را بنا بهر دلیلی نشسته یا رو صندلی میخونن*👇👇👇👇👇 حواسشان باشد که ایستاده نماز خواندن واجب شرعی ست ولی اگر مشکل خاصی دارن ونمیدونم نمازشان را کامل ایستاده بخونن چون ظاهرا نظرات مراجع اختلافی ست هر کس باید حتما حتما با دفتر مرجع خود تماس بگیرد ودقیقا مشکل خود را بگوید تا مطابق با مشکل دفتر مرجع تقلید پاسخ بدن چون پاسخ دفاتر مراجع اختلافی هست حتما حتما حتما با دفتر مرجع تقلیدتون تماس بگیرین و سوالتون را دقیق مطرح کنید.... *من اینو تذکر دادم تا فردای قیامت مدیون کسی نباشم* کسانی که نماز را نشسته میخونن شماره دفتر هر مرجع تقلیدی را بخوان بهشون میدم فقط کوتاهی نکنید که شاید نمازتون باطل باشه ❤️رویای دخترانه مذهبی❤️
⁦📘⁩⁩⃟🦋¦ ↵ اگر قفلی در زندگیتان می‌ بینید، شک نکنید آن قـفل کلیدی دارد. هیچکس قفل بدون کلید نمی‌ سازد. کلید خیلی از قضاوت های زندگی پـنج چیز است. ➊صـبر ➋توکل ➌تـلاش ➍آرامـش ➎ایمان به خدا
👀🚶🏻‍♀️ راستے‌دخترخانم‌😕 دیروز‌توۍ‌یہ‌جمعے‌نشستہ‌بودیم‌یڪے از‌پسراۍ‌فامیل‌گفت‌:👦🏻 خیلے‌دلم‌بہ‌حال‌دخترا‌میسوزه😔 بیچاره‌ها‌صورتشونو‌ڪامل‌‌عمل‌میڪنن✂️ هفتادقلم‌آرایش‌میڪنن💄 یہ‌ساعت‌جلو‌آیینہ‌موهاشونو‌ مدل‌میزنن💇🏻‍♀ دڪمہ‌مانتو‌هاشونو‌باز‌میزارن😧 توخیابون‌باهزار‌نازو‌ادا‌راه‌میرن…😏 قھقھہ‌سرمیدن‌🤣ڪہ‌ما‌پسرا‌فقط‌ نیگاشون‌ڪنیم😍 آخر‌سرهم‌ڪلے‌خندید‌!!!😂 دختـر‌جون‌گرفتے‌مطلبو‌؟؟🙎🏻‍♀📝 فھمیدۍ‌منظورشو!!؟🙁 چرانمیفھمے؟😒شایدم‌میفھمےهاااا😐 ولے‌خودتو‌بہ‌خواب‌زدۍ😴 اینجورۍ‌نبودیااااا😞اینجورۍ‌شدۍ😒 تویہ‌دختـرپاڪ‌ونجیب‌‌ایرانے‌بودۍ☺️🇮🇷 خانم‌بودۍ🧕🏻 نمیدونم‌چے‌شدۍ‌تو😑 دختـرجون‌بہ‌خودت‌بیا😔 هنوز‌دیر‌نشده😉 یہ‌ڪم‌واسہ‌دختـر‌بودنت‌ارزش‌ قائل‌بشے‌بد‌نیستاااا 😠
"❤️📻" خیلۍهامون‌شھادت‌بۍدردمیخوایم امـاشھـادت‌روجـزبہ‌اهـل‌دردنمیـدن...! •🎻• •🎻•
«🧡📙» دنیا‌ ، مبتلای‌‌ نبودن‌ِ شماست تصدقتان! از این ‌دنیا رفع ‌بلا کنید ..
<💕🌸> - - چـآدر؎بـودَنِ‌مَن‌قِصہ‌ۍ‌ِ‌نـآبۍدارَد، اوقَسـَم‌دادِه‌مَرآحـآفِظِ‌‌‌‌خـونَش‌بـآشَد!シ
⁦📘⁩⁩⃟🦋¦ ↵ اگر قفلی در زندگیتان می‌ بینید، شک نکنید آن قـفل کلیدی دارد. هیچکس قفل بدون کلید نمی‌ سازد. کلید خیلی از قضاوت های زندگی پـنج چیز است. ➊صـبر ➋توکل ➌تـلاش ➍آرامـش ➎ایمان به خدا
"❤️📻" خیلۍهامون‌شھادت‌بۍدردمیخوایم امـاشھـادت‌روجـزبہ‌اهـل‌دردنمیـدن...! •🎻• •🎻•
‹💙🦋› ‌- - اۍبردھ‌امان‌از‌دلِ‌عشـٰاق‌کجایـے! - - 🔗⃟🚙¦⇢ •• 🔗⃟🚙¦⇢ ••
👀🚶🏻‍♀️ راستے‌دخترخانم‌😕 دیروز‌توۍ‌یہ‌جمعے‌نشستہ‌بودیم‌یڪے از‌پسراۍ‌فامیل‌گفت‌:👦🏻 خیلے‌دلم‌بہ‌حال‌دخترا‌میسوزه😔 بیچاره‌ها‌صورتشونو‌ڪامل‌‌عمل‌میڪنن✂️ هفتادقلم‌آرایش‌میڪنن💄 یہ‌ساعت‌جلو‌آیینہ‌موهاشونو‌ مدل‌میزنن💇🏻‍♀ دڪمہ‌مانتو‌هاشونو‌باز‌میزارن😧 توخیابون‌باهزار‌نازو‌ادا‌راه‌میرن…😏 قھقھہ‌سرمیدن‌🤣ڪہ‌ما‌پسرا‌فقط‌ نیگاشون‌ڪنیم😍 آخر‌سرهم‌ڪلے‌خندید‌!!!😂 دختـر‌جون‌گرفتے‌مطلبو‌؟؟🙎🏻‍♀📝 فھمیدۍ‌منظورشو!!؟🙁 چرانمیفھمے؟😒شایدم‌میفھمےهاااا😐 ولے‌خودتو‌بہ‌خواب‌زدۍ😴 اینجورۍ‌نبودیااااا😞اینجورۍ‌شدۍ😒 تویہ‌دختـرپاڪ‌ونجیب‌‌ایرانے‌بودۍ☺️🇮🇷 خانم‌بودۍ🧕🏻 نمیدونم‌چے‌شدۍ‌تو😑 دختـرجون‌بہ‌خودت‌بیا😔 هنوز‌دیر‌نشده😉 یہ‌ڪم‌واسہ‌دختـر‌بودنت‌ارزش‌ قائل‌بشے‌بد‌نیستاااا 😠
‼️ فڪࢪڪنیدباهࢪگناهۍڪه‌ مࢪتکب‌میشیم‌😓 چقدࢪازخداوبهشت‌وامام‌حسین دوࢪمیشیم!🌈🍎 ودࢪعوض‌بہ‌شیطان‌وآتش‌دوزخ‌ نزدیڪ‌تࢪمیشیم!😈🔥
‹🍫🐻› ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌- رَفیـق‌شُـدِیـم‌مُـڪَمِـل‌هَـم مَـن‌مُورف‍ینوتـومُـسـَڪِن‌ِمَــن..!ジ
‹📮♥️› ‌- - من‌همان‌خستہ‌ۍ‌بۍ‌حوصلہ‌ۍ‌غم‌زدہ‌ام آدم‌بد‌قلقۍ‌ڪہ‌رگ‌خوابم‌شعـر‌است!..シ - - 🔗⃟📕¦⇢ ••
✍️ . . ‌. 🕊قسمت دوست شهید وآرامش بخش اصلی قلب بی قرار من همون قطعه سرداران بی پلاک بود که من اسم عزیز ام رو گذا‌شتم روش روز بیست و چهارم اسفند خیلی زودتر از موعد فرا رسید تایم حرکتمون شش صبح بود. عطیه رو مامان و باباش آورده بودن. تا مارسیدیم مادرش اومد سمت ما سفارش عطیه اول به مامان کرد بعد به من. جلوی اتوبوس🚎وایستاده بودیم چند تا ازدخترا دور مامان جمع شده بودن چند تا ازآقایون دور بابا.منم کنار عطیه. بالاخره خلوت شد. آقای لشگری و علوی به سمتمون اومدن. هردو همرزم بودن وبوی حسین برای بابا میدادن.بابا بغلشون کرد بوشون کرد. آقای علوی تا عطیه رو دید انگار خوشحال شد. ودحالیکه سرش پایین بود گفت : خانم اسفندیاری حضورتون تو کاروان ما واقعا باعث سعادته. تاعطیه اومد جوابشو بده پریدم توحرفش گفتم: _" آخه خانوم نماینده حضرت آقان واسه همین براتون سعادته؟😒 علوی سررخ شد.. آخیش دلم خنک شد. تااین باشه اینجا خود شیرینی نکنه.. 😐آقای لشگری هم خندید.. اما شادی من زیاد دووم نیورد صدای توبیخ کننده مامان،بابا وبهار : _زینب😠 بالاخره ما سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم منوعطیه پیش هم نشستیم. یه مسیری که خوابیدیم .وقتی بیدار شدم دیدم عطیه روی پای من خوابیده. آروم از تو کوله پشتیم رو درآوردم و شروع کردم به خوندن. یه نیم ساعتی بود که داشتم کتاب میخوندم که عطیه از خواب بیدار شد داشت چشماشو میمالید که چشمش به کتاب تو دستم افتاد : _وایییی سلام بر ابراهیم😍 _خخخخ بیا بخون کتابو از دستم قاپید. ✨راوےعطیه✨ جلد کتاب رو نوازش کردم وشروع کردم به خوندن. برگ اول کتاب آشنایی بود. 《ابراهیم در اول اردیبهشت سال 36در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به جهان گشود.او چهارمین فرزند خانواده به شمار میرفت. با این حال پدرش مشهدی محمدحسین به او علاقه خاصی داشت. اونیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود.پدری که با شغل توانسته بودفرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند. ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخی یتیمی راچشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد... ادامہ_دارد..