eitaa logo
★♥♥★ رِّوِّیِّاِّیِّ دِّختِّرِّاِّنِّهِّ مِّذِّهِّبِّیِّ ★♥♥★
710 دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
7.2هزار ویدیو
2.8هزار فایل
https://eitaa.com/joinchat/3878289551Ca46974c86a شرایط و همسایه ها https://eitaa.com/joinchat/3535863975C74cefb0055 اینم لینک چالش کانال کپی فقط روزی3پست جهت تبادل به ایدی زیر پیام بدین @MARZIEHAM همه میتونن بیان توکانال ولی اقایون لطفا به پیوی پیام ندن
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ . . ‌. 🕊قسمت یک هفته بیشترتا عروسیمون نمونده بود. همه کارامون رو کرده بودیم. از خواب بیدار شدم، موهام آشفته دور برم گرفته.. روی تختم داشتم دستام رو میکشیدم وگوشیم رو برداشتم داشتم کانالام وگروهام رو چک میکردم که یه خبری دیدم که دل و قلبم باهم لرزید😰 "" اسارت یک نیروی سپاه پاسداران در سوریه"" اشکام باهم مسابقه داشتن 😭 با دستای لرزان شماره محسن رو اول از همه گرفتم _ سلام تو کجایی؟ محسن: _سلام چرا گریه میکنی؟؟ دارم میام دنبالت بریم تزئین ماشین عروس و دست گل چی شده؟ _ زود بیا نگرانتم زود بیا 😭 محسن: زینب چی شده ؟؟؟خواب دیدی باز؟😥 _ نه نه یه پاسدار تو سوریه.. بچه ها کدوم سوریه هستن؟ مهدی، محمد و علی ایرانن؟😨 محسن : یا ابوالفضل😱 آره همه ایرانن بذار یه زنگ بزنم ببینم میتونم آماری از این بنده خدا بگیرم _ محسن تو رو خدا بیا پیشم من نگرانتم..😭 محسن: باشه عزیز دلم.. باشه تو گریه نکن 😥من تا نیم ساعت دیگه پیشتم اون روز اونقدر حال هممون بد شد که رفتیم معراج الشهدا دعای توسل خوندیم برای آزادسازی این اسیر اما خدا یه جوری دیگه این پاسدار رو انتخاب کرد. با لب تشنه دوروز بعد سر از تنش جدا کردن..😔😭 🌷 در سی و نهمین سال انقلاب یک بار دیگر درخت انقلاب را با جان فشانی اش آبیاری کرد... ادامه دارد...
خوشبختی در سه جمله است: تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا ، ما با سه جمله  زندگی را تباه میکنیم: حسرت دیروز ، اتلاف امروز ، ترس از فردا ،
؟!✨ 💎حجاب یعنی: زرهی در برابر چشم های مریض💎 ♥️حجاب یعنی: تمام زیبایی زن برای یک نفر♥️ 🌺حجاب یعنی: نشان دادن شخصیت خویش🌺 🌹حجاب یعنی: من انتخاب میکنم که تو چی بپوشی🌹 🌸حجاب یعنی: عزت ،شوکت،پاکدامنی افتخار،شجاعت،قدرت🌸 🌼حجاب یعنی: فخر،زینت،پاکی قلب مرواریدی درون صدف🌼 🦋حجاب یعنی: بندگی خداوند خشنودی الله🦋
".... بارها گفتیم: خیلی‌ها حسین را تنها گذاشتند! نشود روزی بگویند مهدی را تنها گذاشتند، خیلی‌ها...
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می‌کرد… پرسیدم: دنبال چی می‌گردی؟ گفت: سربند یا زهرا! گفتم: یکیش رو بردار ببند دیگه، چه فرقی داره؟ گفت: نه! آخه من مادر ندارم…