شدم یه نقطه زیرِ باورش :)

وقتی انسان نتواند معنای عمیقی در زندگی پیدا کند ، حواس خود را با لذت ها پرت می‌کند ..!

و مرا اینگونه توصیف کنید : او از عشقِ امیرالمومنین علی سرشار بود و یاعلی از لبش نمی‌افتاد

وقتی شیعه و محبّ و عاشقِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه محتضر می‌شود حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در لحظه‌ی احتضار بر او وارد می‌شوند ،حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به بالای سر می‌آیند و سرِ او را به دامان می‌گیرند و می‌فرمایند: ای ولی خدا! بشارت باد،  «أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ» آن علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) که تو در دنیا سنگِ او را به سینه می‌زدی و او را دوست داشتی من هستم، «تُحِبُّ أَنْ أَنْفَعَكَ اَلْيَوْمَ»  امروز می‌بینی محبّتِ من چقدر به نفعِ توست .

0:17 منم دم مرگم میبینمت مولا ؟!(:

باب سلیقت میشه دنیامو بچینی ؟! مارو که نادیده گرفتن لااقل تو ببینی .. یا ام البنین :)

من از تمامِ دنیا شبی بریدم تورا که دیدم .

خدایا خدایا خدایا به وقت ما برکت بده !!

ننه زهرا زمین خوردم ، ننه زهرا کم آوردم ..

« اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ »

دلم از حواشی دنیا و چالشاش خسته شده ! منی که زندگی پرحاشیه و پر چالش و شلوغ سبک زندگیم شده و یجورای انتخاب خودم بوده .. حالا دیگه فقط آرامش می‌خوام . میدونم این نشدنیه !! زندگی آمیخته شده با چالشای تلخ و شیرینی که تورا رشد میده و آمادت می‌کنه برای هدف خلقتت . ولی من به دور از همه حواشی و مصلحت خواهیا و دور اندیشیا و .. دلم میخواد دست کسای که دوس دارم و بگیرم برم نجف بدون حاشیه و تلخی ادامهٔ نقشمو تو زندگی به هر شیوه ای که شده اونجا ایفا کنم واقعا نمیشه ؟!

ده خوب شو دیگه آخه دختر !(:

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ(:!

خدایا داری میبینی دیگه ؟!

چرا نگرانین مشتیا ؟ بخدا غرقِ در نعمت ولایتیم:) من عالی خدا عالی مولا عالی لَقه هرکی ناعالی😂✨

حضرت می‌فرماید : ظهور ، ناگهانی و بی خبر اتفاق می‌افتد به طوری که دیگر نه توبه ای از شما پذیرفته میشود ، و نه پشیمانی برایتان سودی دارد ؛ پس کارهایی انجام دهید که به محبت ما نزدیک شوید ...

📌 فایل پوستر مراسم فاطمیه

_

منم‌آن‌پوچی‌مطلق‌که‌عمری‌ادعاکرده..

گله نمیکنیم محضرتان خدایا. نوکرتان هم هستیم اما حس میکنیم دست‌هایمان اسراف شده‌اند. زبانمان باطل بافت و چشم‌هایمان خطا رفت ؛ وقتی دست‌هایمان دست‌هایش را نگرفت. قربان صدقه‌ها در دلمان ماسید و نگاهِ حلالِ چشم‌هایمان به محبوب نظر نکرد. ✍سید مصطفی موسوی

باز میجوییم زهرایِ وجودِ خویش را :)