داستان #ضرب_المثل معروف
#شتر_دیدی_ندیدی
مردی در صحرا بدنبال شترش 🐫می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله
پسر 🙍♂پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله .
حالا بگو شتر کجاست ؟پسر گفت من شتری ندیدم .🤷♂
مرد ناراحت 😖شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد .
قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های 🌱🌱یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود .
بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است .
قاضی از هوش پسرک خوشش😄 آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!
این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن 🤫است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص .