جلال اسماعیلی احمدآبادی:
بيست و پنجــم شــهريور ،۱۳۴۸ در روســتاي احمدآباد شهرستان بهاباد به دنيا آمد. پدرش محمدعلي، كشاورزي ميكرد و مادرش معصومه نام داشــت. دانش آموز سوم راهنمايي بود. به عنوان بســيجي در جبهه حضور يافت. بيســت و يكم بهمــن ،۱۳۶۴ با ســمت تكتيرانداز درامالرصــاص عراق بر اثر اصابت گلوله بــه كمر و پهلو، شهيد شــد. پيكر او مدتها در منطقه برجا ماند و پنجم بهمن ،۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🤲
🆔@MEJRi403
شماره ی یک
سبدی که داخلش مشک را میذاشتن
می گفتنش تَغیرچ
شماره ی ۲
خُمره که کوزه ی گلی بزرگ با دهانه ی گشاد بود برای نگهداری مواد خوراکی
شماره ی ۳
سینی مسی
شمارهی چهار نام ابزاری در قالی بافی
قدیم که قالی می بافتند بعداز هر رج دوتا نخ از بین تار عبور می دادند وروی اونو می کوبیدن
یکی نخ ضخیم بنام پوتون یک نخ باریکتر بنام پو فیله آبی رنگ بود این دستگاه دستگاهی بود که کلو ییه پوفیله را مینداختن دورش وپوفیله بر می کدن
حالا بر می کدن یعنی چی😂😂😂
یعنی کلویه پوفیله را میزدند رو دوسر چوب کوتاهی که راحت از بین پود در بره
در بره یعنی چی
کلویه
ولش کنت همینقد بسه😂😂😂😂
شماره ی ۵
بهش می گفتند کِیل
همون پیمانه
🆔@MEJRi403
نکته📣📣📣
دوستان اگر عکس ومطلب ارسال می کنید
لطفا از منبع مطمئن باشه ورضایت طرفین را بگیرید که ما زیر سوال نریم
حتی ارسال درگذشتگان هم با رضايت باشه
ممنونم🙏
✍🏻
اخطار
هرگونه سوءاستفاده یا چاپ ونشر محتوای خاص وبومی منطقه جلگه بهاباد در این کانال در مجلات ، سایتها یا هر جای دیگر بدون نام وآیدی منبع غیر قانونی وقابل پيگيري است
🙏
May 11
#ارسالی همشهریان
به مناسبت اسم کانال
عکس چند تا مجری ارسال کردند
ممنونم ازشون
🆔@MEJRi403
اگر اجازه بدید به احترام مقام بلند معلم
کلیپ مرحوم محمدی پور را دوباره در کانال بارگذاری کنم دیر روز فرصت نشد امروز که کلیپ را دیدم ......
😞😞😞
#ارسالی همراهان
✍خانم فاطمه محمدی کریم آباد
دیدم اسم گروه رو مجری گذاشتین دیشب خونه بابا بودم توی کمد رو می گشتم که مجری رو دیدم خیلی کیف کردم وقتی درش رو باز کردم با یک ته کوپن روبه رو شدم
🆔@MEJRi403
هدایت شده از خانم صادقی
پیاله
گَوار
تماته
قزغن
خمیرو
پِرَن
کُوش
بندِپیچو
پاسبک کده
دَشیرینی
تَمون
کِشو جارو
عَرَبونه
گول زنو
درز پِرَنُت چاکیده
غلیف
بَرو ماست
🆔@MEJRi403
✍🏻 پیاله=ظرف کوچک
گَوار=اُجاق ( اُجاقی که در قدیم روی زمین می کندند و درونش هیزم میگذاشتند بسته به کارکردش سایز کوچک وبزرگ داشت)
تَماته = گوجه در زبان عربی هم تماته داریم
قزغن = قابلمه ی بزرگ برای جوشاندن دوغ
خمیرو=مایه خمیر (خمیر مانده وبه عمل آمده)
پِرَن = پیراهن
کُوش= کفش
بندِپیچو = بند قنداق
پاسبک کده= فارغ شدن_زایمان
دَشیرینی = دهان شیرین کردن
تَمون = شلوار بیشتر بی جامه
کِشو جارو= یک حرکت از جارو زدن که کِشی می کنه (صداش)
عَرَبونه= وسله نوازندگی دایره ای که با طلق ساخته شده باشد
گول زنو= پستونک
درز پِرَنُت چاکیده= درز لباست پاره شده
غلیف= قابلمه مخصوص زیر آتش کردن
بَرو ماست= لایه ی سطحی روی ماست یا همون چربی روی ماست تازه بسته شده😋
🆔@MEJRi403
سلام به مجری های عزیز حالتون عالی این لحظه ناب زندگیتون عالی
اومدم با یه خاطره از یکی از اقوام که اسمشون رو نمیارم انشاا... سلامتی مهمون همیشگیشون باشه
تعریف شده که حدودا 40سال پیش اولو هایی که مد شده بود نون را نان میگفتن یتا از رفیقاشون اَ کرمون اومده بوده یَز و خودهم نشسه بودن این قیش قوم ما میخواسه بنده خدا را خوبی کنه گفته بخی تامانتو عوض کن... بنده خدا هی میپرسیده چی؟ میگفته تامانتو آلش کن. اخری تمون (شلوار) بنده خدارو کشیده گفته تامانتو آلش (عوض) کن انگار بی سوادی بنده خدا و تا امرو ای حرف مونده براشون
ایشاا... تامان همتون جوهون ونو باشه
🆔@MEJRi403
✍ #حکایت
🌷در باب آدابی سخن گفتن:
گویند دو پادشاه باهم ملاقات داشتند
بعداز ملاقات یکی از پادشاه ها رو به غلامش می کنه و میگه ببین اون غلام چقدر مودب وشایسته صحبت می کِد تو هم همینجوری باش وبه غلام بیچاره غضب نمود🤨🤨🤨
از قضا یک روز که پادشاه به همراه غلام خود برای شکار به طبیعت رفته بودند،پادشاه یک لحظه تفنگ خود را گم می کنه واز غلام سراغش را می گیره غلام بینوا که می خواست از اون یکی غلام عقب نمونه وکم نیاره توضیح میده که:
قربان اون لحظه که شُما فنگ را (منظورش تفنگ بوده می خواسته مودب حرف بزنه کلمه ی تو بکار نبره😂) تو گلوی درخت بود(بجای کلمه ی بید) گذاشتین دیگه ندیدمش
خلاصه این آدابی حرف زدن هم بعضی وقتها آدم را به درد سر میندازه😂😂
🆔@MEJRi403
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
یادی کنیم از عزیزان درگذشته
آقایان از چپ به راست
مرحوم حسن اسماعیلی احمداباد (پدر مرحومه صفا اسماعیلی)
مرحوم محمدعلی صادقی کریم اباد (ممدلی حاجیا)
مرحوم حسینعلی کریمی احمداباد (پسر کدخدا غضنفر)
عکس گرفته شده در سالیان دور حیاط منزل ممدلی حاجیا
شادی روحشون صلوات 🥀🖤
و پسر کوچولوی کنار اقای اسماعیلی کاظم صادقی (پسر ممدلی حاجیا) عمرشون باعزت
🆔@MEJRi403