eitaa logo
مِجری🧿🧿
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
840 ویدیو
6 فایل
مِجری به معنی صندوقچه ی آهنی یا چوبي قفل دار قدیمی با روکش مخمل است که کارکرد گاوصندوق هاي کنونی را داشت. "منطقه جلگه بهاباد یزد" راههای ارتباط با ما: مالک کانال: خانم زینب صادقی آموزگار @Teachr84 خانم سهیلا صادقی احمد آباد @s_sadeqi1997
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مِجری🧿🧿
حاج آقای افتخاری لقب حبیب ابن مظاهر زمان منظور از لقب حبیب ابن مظاهر زمان مربوط به سن شهدا نبوده است مربوط به بصیرت افراد در زمان خود بوده است که شهید حاج شیخ علی دهقان این لقب را از ایت الله صدوقی شهید محراب در زمان حیات خود گرفته اند به علت بصیرت و شناختی که نسبت به امام و انقلاب داشتند و درآن زمان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1360 بین دو کاندیدا ریاست جمهوری بنی صدر خائن و دکتر حسن حبیبی چون با بصیرت خود در سخنان ایت صدوقی در مسجد حظیره یزد می فهمند نظر امام و ایت صدوقی دکتر حبیبی است با تکبیرهای خود از شهید صدوقی حمایت کردند ولی از حضار در مجلس شعار بنی صدر .بنی صدر بلند بود حتی روحانیت. بعد از اینکه بنی صدر خائن از مملکت فرار کرد شهید صدوقی در مراسمی در حضور روحانیت استان یزد که من (حاج آقای افتخاری) یکی از آن روحانیون بودم و جهت تبلیغ به شهرستان بهاباد میآمدند در آن مجلس حضور داشتند وآن را تعریف کردند که اقای صدوقی گفتند در انتخابات تمام علمای یزد راه را اشتباه رفتیم و نشناختیم و در زمان خود به یک خائن رای دادیم بجز آن بهابادی با آن لهجه بهابادی با بصیرت خود که تمام خواص در زمان امام حسین هم با بی بصیرتی راه را اشتباه رفتند مگر حبیب ابن مظاهر زمان که خود را با سختی فراوان به امام زمان خود رساند و از قیام عاشورا دفاع کرد و ایشان با بصیرت و شناختی که از امام داشتند خود کار حبیب ابن مظاهر زمان را انجام داد و یادشان برای همیشه جاودان ماند ✅ باتشکر از فرزند برومند شهید جناب آقای حسین دهقان بابت ارسال این خاطره ارزشمند🙏 شادی ارواح مطهر شهدا صلوات 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عید بومی شاد در طبیعت زیبای منطقه جناب آقای حسن زاده که لیلی از مجنون جدا شد الله یارُم ..... بسیار دلنشین🙏 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
بومی؛ سرم درد می کنه صندل بیارید طبیب از ملک اسکندر بیارید طبیب از ملک اسکندر نباشه خبر از خونه ی دلبر بیارید صندل نام نوعی داروی گیاهی 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
بومی همراهان مناسبت میلاد نور سلام چندتا بیت از خدا بیامرز مادرم🌹 محمد بر لبِ تَقا نشسته . محمد یَکه وتنها نشسته . محمد هرچه را میخواهَد بدیتُش . که روبَر مرقدِ آقانشسته محمد که قطارش بار ُ میکد . نگاه بصورت دلدارُ میکد . نگاه میکدُ اشکِ دیده میرخت . خودِدستمال کتونش پاک میکد تَقا یعنی جایگاه نشستن کنار دروازه یا درب های خانه که یا گِلی بود یا باخشت ساخته می شدند. 🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
19.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلنشین وجذاب از استقبال مادر فرزندی😂 ✍🏻 در فصل بهار بعداز از زایمان گوسفندان کره ها بعداز چندروز از مادرهاشون جدا می شن ودر محلهایی بنام کوز یا گُلُ یه (به خدا رسیدم تا این واژه را نوشتم😂) نگه داری میشن عصر که مادرها از چرا بر می گردند کره ها را رها می کنند واین صحنه ی جالب خلق میشه کره ها بع بع کنان می قطارن به طرف مادراشون وهر کره دنبال مادرش می گرده تا شیر بخوره😊 🌷🌷🌷بنام واژه ی مقدس مادر حتی در مورد این زبان بسته ها کوز: جاییی هست که مخصوص کره هابوده گل یه : جایی برای کره های کوچکتر که تازه بدنیا میان یا۵،۶روزی بیشترندارن چون هم کوچکن باید بیشتر شیربخورن وهم تودست وپای اون بزرگ اذیت نشن می قطارن یعنی می دوند 🆔@MEJRi403
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به استقبال یلدایی می رویم که در منطقه ما خیلی رسم فقط شب یلدا بولد و مطرح نبوده تمام آداب ورسوم که گفته میشه برای اکثر شبهای چله وجود داشته نه فقط شب یلدا یعنی شب اول دی 🆔@MEJRi403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💎🌹💎🌹💎🌹 💎🌹 🌹 نهج البلاغه ┄═❁✦❀◦•◦•🌹•◦•◦❀✦❁═┄ 📜 1⃣ ♦️پس از ستايش پروردگار! همانا جهاد در راه خدا دَری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشايند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلّت و خواری بر او می پوشاند و دچار بلا و مصيبت می شود و کوچک و ذليل می گردد. دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می گرداند، به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است. 2⃣ ♦️ آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت کردم و گفتم پيش از آنکه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنيد. به خدا سوگند! هر ملّتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد. امّا شما سُستی به خرج داديد و خواری و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمين های شما را تصرّف کرد. و اينک فرمانده معاويه، مرد غامدی با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، حسّان بن حسّان بکری را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بيرون رانده است. به من خبر رسيده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غير مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره های آنها را به غارت برده، در حالیکه هيچ وسيله ای برای دفاع، جز گريه و التماس کردن نداشته اند. لشکريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اينکه حتّی يک نفر آنان زخمی بردارد و يا قطره خونی از او ريخته شود. اگر برای اين حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسّف بميرد ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است. شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را می ميراند و دچار غم و اندوه می کند که شاميان در باطل خود وحدت دارند و شما در حقِّ خود متفرّقيد. زشت باد روی شما و از اندوه رهايی نيابيد که آماج تير بلا شديد، به شما حمله می کنند، شما حمله نمی کنيد؟! با شما می جنگند، شما نمی جنگيد؟! اين گونه معصيت خدا می شود و شما رضايت می دهيد؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم، می گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم، می گوييد: هوا خيلی سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود. وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنيد، به خدا سوگند که از شمشير بيشتر گريزانيد. 3⃣ ♦️ ای مرد نمايان نامرد! ای کودک صفتان بی خرد که عقل های شما به عروسان پرده نشين شباهت دارد. چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی ديدم و هرگز نمی شناختم، شناسايی شما - سوگند به خدا - که جز پشيمانی حاصلی نداشت و اندوهی غم بار سرانجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون و سينه ام از خشم شما مالامال است. کاسه های غم و اندوه را جُرعه جُرعه به من نوشانديد و با نافرمانی و ذلّت پذيری رأی و تدبير مرا تباه کرديد، تا آنجا که قريش در حقِّ من گفت: بی ترديد پسر ابیطالب مردی دلير است، ولی دانش نظامی ندارد. خدا پدرشان را مزد دهد. آيا يکی از آن ها تجربه های جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيکار توانست از من پيشی بگيرد؟ هنوز بيست سال نداشتم، که در ميدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته ام. امّا دريغ، آن کس که فرمانش را اجرا نکنند رأيی نخواهد داشت!!! ┄═❁✦❀◦•◦•🌹•◦•◦❀✦❁═┄ 🆔@MEJRi403
حمید (غلام‌حسین) عارف» به تاریخ ۱ خرداد ۱۳۳۶ شمسی در «داراب» (۲۴۵ کیلومتری «شیراز») متولد شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران، جامه سبز پاسداری بر تن کرد و از فرماندهان سپاه ناحیه داراب شد. «حمید» سرانجام، در تیر ماه سال ۱۳۶۱ شمسی، حینِ «عملیات رمضان» در حالی که فرماندهی یکی از گردان های «تیپ ۳۳ المهدی(صلوات الله علیه) » را بر عهده داشت، با آتش دشمن بعثی، بال در بال ملائک گشود. پیکر پاک این شهید، چندین هفته مفقود بود . شادی ارواح مطهر شهدا صلوات 🆔@MEJRi403