فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️شهید زین الدین
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
شماره ی یک
سبدی که داخلش مشک را میذاشتن
می گفتنش تَغیرچ
شماره ی ۲
خُمره که کوزه ی گلی بزرگ با دهانه ی گشاد بود برای نگهداری مواد خوراکی
شماره ی ۳
سینی مسی
شمارهی چهار نام ابزاری در قالی بافی
قدیم که قالی می بافتند بعداز هر رج دوتا نخ از بین تار عبور می دادند وروی اونو می کوبیدن
یکی نخ ضخیم بنام پوتون یک نخ باریکتر بنام پو فیله آبی رنگ بود این دستگاه دستگاهی بود که کلو ییه پوفیله را مینداختن دورش وپوفیله بر می کدن
حالا بر می کدن یعنی چی😂😂😂
یعنی کلویه پوفیله را میزدند رو دوسر چوب کوتاهی که راحت از بین پود در بره
در بره یعنی چی
کلویه
ولش کنت همینقد بسه😂😂😂😂
شماره ی ۵
بهش می گفتند کِیل
همون پیمانه
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
✍🏻 پیاله=ظرف کوچک
گَوار=اُجاق ( اُجاقی که در قدیم روی زمین می کندند و درونش هیزم میگذاشتند بسته به کارکردش سایز کوچک وبزرگ داشت)
تَماته = گوجه در زبان عربی هم تماته داریم
قزغن = قابلمه ی بزرگ برای جوشاندن دوغ
خمیرو=مایه خمیر (خمیر مانده وبه عمل آمده)
پِرَن = پیراهن
کُوش= کفش
بندِپیچو = بند قنداق
پاسبک کده= فارغ شدن_زایمان
دَشیرینی = دهان شیرین کردن
تَمون = شلوار بیشتر بی جامه
کِشو جارو= یک حرکت از جارو زدن که کِشی می کنه (صداش)
عَرَبونه= وسله نوازندگی دایره ای که با طلق ساخته شده باشد
گول زنو= پستونک
درز پِرَنُت چاکیده= درز لباست پاره شده
غلیف= قابلمه مخصوص زیر آتش کردن
بَرو ماست= لایه ی سطحی روی ماست یا همون چربی روی ماست تازه بسته شده😋
🆔@MEJRi403
♦️ مطالعه
✅ صفحه ۲۱۸ تا ۲۲۷
اشتباه چاپی هم داره شماره صفحات
📕کتاب شازده حمام
✍🏻 خاطره ی سینما رفتن مرد روستایی
و خاطره ی
جغرافیایی اجتماعی کوچه ما
🕵♂دههی ۳۰ یزد
👌خاطرات دکتر محمد حسین پاپلی یزدی
🆔@MEJRi403
✍🏻 ارسالی فاطمه خانم، دختر خدابیامرز محمد رضا محمدی: روح بابات شاد باشه عزیزم:
سلام این عکس
مرحوم عباس محمدی (عباس بابا)به قول خودم بابا عباسم
مرحوم فاطمه محمدی (عمه فاطی)به قول خودم ننه فاطی
مرحوم محمدرضا محمدی بابای من
یه خاطره از بابا عباسم که یادمه و خیلی شنیدم
شبها وقتی میومدن خونه ی باباعلیم (علی)
باباعباسم می گفتن بیا باهم مسابقه ی لنگو (لی لی)بریم هرکی بردجوون تره (جوان)
وهمیشه بابا عباس میبرد ومی گفت (آق علی سملکوم) این تکه کلامشون بود
✅ برای شادی روحشون صلوات
🆔@MEJRi403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سبک زندگی اجتماعی روستای
۱۳۴۵
ایران
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
✍ #حکایت
🌷در باب آدابی سخن گفتن:
گویند دو پادشاه باهم ملاقات داشتند
بعداز ملاقات یکی از پادشاه ها رو به غلامش می کنه و میگه ببین اون غلام چقدر مودب وشایسته صحبت می کِد تو هم همینجوری باش وبه غلام بیچاره غضب نمود🤨🤨🤨
از قضا یک روز که پادشاه به همراه غلام خود برای شکار به طبیعت رفته بودند،پادشاه یک لحظه تفنگ خود را گم می کنه واز غلام سراغش را می گیره غلام بینوا که می خواست از اون یکی غلام عقب نمونه وکم نیاره توضیح میده که:
قربان اون لحظه که شُما فنگ را (منظورش تفنگ بوده می خواسته مودب حرف بزنه کلمه ی تو بکار نبره😂) تو گلوی درخت بود(بجای کلمه ی بید) گذاشتین دیگه ندیدمش
خلاصه این آدابی حرف زدن هم بعضی وقتها آدم را به درد سر میندازه😂😂
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
یادی کنیم از عزیزان درگذشته
آقایان از چپ به راست
مرحوم حسن اسماعیلی احمداباد (پدر مرحومه صفا اسماعیلی)
مرحوم محمدعلی صادقی کریم اباد (ممدلی حاجیا)
مرحوم حسینعلی کریمی احمداباد (پسر کدخدا غضنفر)
عکس گرفته شده در سالیان دور حیاط منزل ممدلی حاجیا
شادی روحشون صلوات 🥀🖤
و پسر کوچولوی کنار اقای اسماعیلی کاظم صادقی (پسر ممدلی حاجیا) عمرشون باعزت
🆔@MEJRi403
هدایت شده از مِجری🧿🧿
#ارسالی_همراهان
#نوستالژی
معلم علی خانی ، بالا سر معلم رضا ابراهیمی (حسن )دست راست معلم حسین ابراهیمی (کربلایی اکبر)کنارش حسین ابراهیمی پور(حسن) و بعدش علی حسینی (کاکا حسنا)بالا سر حسین حسنا مسلم غنی زاده و کنارش مصیب غنی زاده و پایین صورت مصیب و کنار مسلم حسن غنی زاده کنار حسین
🆔@MEJRi403