eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
ASHENA-219-WEB.pdf
28.96M
🎉🎉همراهان گرامی لطفا برای شرکت در مسابقه مجله آشنا ۲۱۹ بر روی لینک زیر کلیک کنید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://ashena.shamiim.ir/ مجله آشنا شماره 219 ویژه ماه محرم 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مستند خباثت بی بی سی برای توجیه و عادی سازی خیانت های انگلیس و پهلوی علیه ایران؛ بحرین باید از ایران جدا می شد!! 🔺بی بی سی: بحرین جنبه سمبلیک برای ایران پیدا کرده بود؛ بحرین سمبل تمام مصیبت های ایرانیان شده بود! 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
✅طلاق و جدایی زن و شوهر ⁉️: اگر های اجتماعی موجب و جدایی زن و شوهر شوند، استفاده از آنها برای آنان چه دارد؟ 👈مقام معظم رهبری: جایز نیست. 👈آیت الله سیستانی: اگر با ترس افتادن به گناه (هرچند به صورت تدریجی) همراه باشد، جایز نیست. 👈آیت الله نوری: اگر مفسده داشته باشد، اشکال دارد. 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ فعالیت شهرک نور در ماه محرم ۱۴۰۰ ⬛️با سپاس از بانیان محترم مراسمات شهرک نور به ویژه خانم اسعدی عزیز رابط محترم این شهرک 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پودر غوره یا پودر لیمو، زردچوبه،  فلفل سیاه، شنبلیله خشک و پودر رازیانه مهم ترین ترکیبات ادویه برای پخت قرمه سبزی هستند که طعم قورمه سبزی را دوچندان می کنند. ✅ زعفران، فلفل سیاه، دارچین، زردچوبه، هل، پودر جوزهندی، پودر گل محمدی  ✅ پودر تخم گشنیز، پودر پیاز، پودر پیاز، پودر هل، پودر سیر، پودر زیره سبز، پودر دارچین، پودر فلفل قرمز و سیاه، پودر زنجبیل، پودر نمک دریا و زردچوبه ✅پودر فلفل سیاه، زیره سیاه، پودر تخم گشنیز، پودر لیمو عمانی، مرزه، پودر دارچین، زردچوبه و جوز هندی ✅ برای گرفتن بوی ماهی از پودر خردل، نمک، فلفل سیاه، پودر برگ بو، پودر میخک، زنجبیل هل و دارچین استفاده کنید. به کار بردن این ادویه ها علاوه بر خوشمزه شدن طعم ماهی موجب گرم شدن طبع آن نیز می شود. تخم گشنیز، دارچین، هل، میخک، زنجبیل، آویشن، فلفل سیاه، جوز هندی، ادویه کاری، پاپریکا ✅ پیاز، سیر، ریحان خشک، رازیانه، نمک، فلفل سیاه 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
ارتباط موفق_39.mp3
11.7M
۳۹ 🦠 بدبینی و سوءظن، بیماری وحشتناکی است که؛ بدونِ علائم ظاهری، هم توسط نفوس دیگران، قابل تشخیص است. 🔥عادت به عیب‌یابی، هیولایی را در درون انسان بیدار می‌کند؛ که وجودت را بقدری ناامن نموده، که قطر دایره‌ی جذب تو را، به صفر می‌رساند. 🎤 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
🌷 👈 آیین مادرشوهر داری خانما هر کسی یه رگ خوابی داره، هوشمندی یه زن به پیدا کردن این رگخواب در همسرش و خانواده ی همسرشه . . . . 💙 بهترین راه ورود به قلب آقا پسرهایی که توی فرهنگ ما بزرگ شدن. ارتباطی صمیمانه با خونوادشون هست... 🤦🏻‍♀ خانما شما با شکایت های وقت و بی وقت از مادر شوهرتون پیش همسرتون از مهر مادری کم نمی کنید اصلاااااا 🙅🏻 مگه اگه همسرتون از مادر خودتون بیاد شکایت کنه از مهر مادرتون کم میشه براتون ؟؟؟ 🤷🏻‍♀ با اینکار اون چیزی که از دست می دید ارج و منزلت خودتون در نگاه همسرتون هست ... فقط همین 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
🌷 اگر میخاین همسرتون زیاد باهاتون حرف بزنه👈👈👈👈 وقتی همسرتون یه چیزی رو براتون تعریف میکنه 👈🏻 خییییلی با اشتیاق و علاقه بهش گوش بدید و طوری نشون بدید که حرفاش خیییلی براتون جذاب و هیجان انگیزه... 👈🏻 سعی کنید حتما حتما تو چشماش نگاه کنید وقتی داره صحبت میکنه و اینجوری نباشه که اون برای خودش صحبت کنه و شما یه طرف دیگه را نگاه کنید و یا حواستون به یه جای دیگه باشه و یا مشغول کار خودتون باشید... 👈🏻 از یه سری کلمات و آواها استفاده کنید موقعی که دارید به حرفاش گوش میدید ✔ مثلا: ⇦ آها... ⇦ عه چه جالب... ⇦ جدی؟؟؟ ⇦ وای چه باحال... ⇦ بعدش چی شد؟ ⇦ عجب... ⇦ که اینطور... 🍃🌸🍃 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
📚 کتاب #نامیرا (قسمت هشتم) جماعت در حیاط خانه ی مختار جمع بودند. #عمروبن‌حجاج نیز کنار مسلم ایستاده
📚 کتاب (قسمت نهم) مراسم عروسی ربیع و سلیمه بود. گروهی از مردان در میانه ی مجلس مردان، رقص شمشیر می کردند. در بالای مجلس نشسته بود، یک سمت او ربیع و در سمت دیگرش عبدالاعلی و هانی بن عروه نشسته بودند. نیز کنار ربیع بود. عمرو برخاست ابتدا از هانی بن عروه اجازه گرفت و رو به مهمانان ایستاد و گفت: امروز ما دو بهانه برای جشن و شادمانی داریم؛ یکی عروسی دخترم سلیمه با بهترین جوان بنی کلب که در پاکی و صداقت چون پدرش شناخته شده، و دیگر بیعت قبیله‌ی بنی کلب با مسلم بن عقیل بعد دست بر شانه ی عبدالاعلی رئیس قبیله بنی کلب گذاشت و گفت: این شجاعت و دلیری عبدالاعلی را فرزندان بنی کلب هرگز فراموش نخواهند کرد! پس بخورید و بیاشامید که خداوند بهترین نعمت های خود را برای مؤمنان آفریده است! دوباره رقص شمشیر و پایکوبی آغاز شد. در قسمت زنانه ام ربيع روعه همسرهانی و ام سلیمه و زنان دیگر، گرد سلیمه جمع شده بودند. یکی گردنبند او را به گردنش می بست. دیگری لباس و روسری اش را مرتب می کرد و دیگری بر دستانش حنا میزد. سليمه آرام سر برگرداند و ربیع را دید که با پدرش شادمانه گفتگو می کردند. ربيع نیز یک لحظه سر بلند کرد و نگاهش با نگاه سليمه گره خورد ام سلیمه از درگاهی قسمت زنانه، دیسی را که در آن تکه‌ای جواهر بود، به مهمانان نشان داد. گفت: این هدیه‌ی روعه، همسر هانی به عروس قبیله است. زنان کل کشیدند. عمرو با اشاره ی سر از روعه تشکر کرد. هانی سنگین و پر ابهت سر تکان داد و گفت: شادمانی من بیشتر از این است که عمرو، دخترش را به جوانی داد که از دوستداران خاندان على است؛ و اگر جز این بود، یقین دارم که سليمه به مرگ راضی تر بود تا ازدواج! هانی برخاست و شمشیرش را از کمر باز کرد. ربیع و عمرو و دیگران نیز برخاستند. هانی شمشیر را به سوی ربیع گرفت. گفت: این تیغ، جز خون دشمنان خدا و رسولش را بر زمین ریخته؛ یقین دارم داماد عمرو هم جز در راه حق از آن بهره نخواهد برد.» مردی هیجان زده وارد شد، آرام در گوش یکی از مهمانان چیزی گفت. او نیز در گوش دیگری گفت. مرد به همراه یکی از مهمانان بیرون رفتند. یکی دو نفر دیگر نیز بیرون رفتند. هانی نیز متوجه آنها شد. شبت بیرون رفت و سریع وارد کوچه شد و دید که مردم همه به یک سو می‌رفتند. به تندی جلو رفت و خود را به گروهی از مردم رساند. پرسید کجا می روید؟ مردی هیجان زده گفت: حسین بن علی... او به کوفه آمده، به سوی دارالاماره می رود. شبث ناباور و حیرت زده به دنبال جماعت رفت. نزدیک مسجد کوفه، گروهی از مردم را دید که گرد چند سوار حلقه زده بودند و با پایکوبی و شادمانی، آنها را همراهی می کردند. پیشاپیش سوارانه مردی سبزپوش، با عمامه ای سیاه در حرکت بود. روعه از هانی پرسید: راست می گویند؟ هانی گفت: «چه می گویند؟ام سليمه گفت: «این که حسین بن علی به کوفه آمده است؟ هانی گفت: حسین بن علی ؟! چگونه امام به کوفه رسیده، در حالی که پیک مسلم تازه سه روز است که راهی مکه شده سواران با نیزه های خود، مردم را از سوار سبز پوش دور کردند. نگهبانان قصر نیز سریع در مقابل در، راه را سد کردند. جمعیت هر لحظه بیشتر می شد. سوار سبز پوش یکباره پوشينه از چهره کنار زد. او عبیداللہ‌بن‌زیاد بود که اکنون از جماعت به هراس افتاده بود و با خشم رو به نگهبانان قصر فریاد زد: خدا شما را لعنت کند. در به روی امیر خویش بسته اید؟! شبث او را شناخت. گفت: عبيد الله بن زیاد؟! جماعت شگفت زده ماندند. نگهبانان در قصر را باز کردند. جماعت کم کم خشمگین شدند و شروع به ناسزاگویی کردند و گروهی نیز با سنگ به سوی عبیدالله حمله بردند. عبيدالله و همراهانش به شتاب وارد قصر شدند و در قصر را بستند. اما در خانه ی عمرو رقص و پایکوبی همچنان ادامه داشت. یکباره سکوت حاکم شد. ربیع گفت: حسین بن علی اکنون در کوفه است؟» هانی گفت: «او اکنون در مکه است، نه در کوفه!» پیرمرد گفت: «پس این مردم به استقبال که می روند؟» هم زمان شبث وارد شد. گفت: به استقبال پسر زیاد که امیر کوفه شده و از ترس جان خود، در هیبت حسین بن علی به قصر وارد شد. جماعت با ترس از عبيدالله یاد کردند: پسر زیاد!؟ » عمرو گفت: «بخورید و بیاشامید و شاد باشید که پسر زیاد حقیرتر از آن است که بتواند در عروسی دختر، عمرو بن حجاج خلل وارد کند دوباره ساز و دف و پایکوبی شروع شد. ادامه دارد... 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔 @MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
🔰 شهید حاج قاسم سلیمانی: خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک بر حسین فاطمه علیهم‌السلام است... 😔😔💔💔😔😔 ⚫️شبتون حسینی 🙏🙏 🏴 🏴 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم باحسین بن علی در کربلا(۹) 🌹رهبر الهی باید با ایمان به راه و هدفی که دارد با شجاعت تمام از مکتب خود تا آخرین نفس دفاع کند [سوره الأعراف (7): آيه 195 و 196] قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ بگو: شريكهاى (خيالى) خودتان را بخوانيد و عليه من نقشه بكشيد و هيچ مهلت هم به من ندهيد! (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست). همانا ولىّ و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب آسمانى را نازل كرده است و او همهى صالحان را سرپرستى (و هدايت) مىكند. 🌹🌹امام حسین (علیه السلام) در مقابل لشكر دشمن با صداي بلند و رسا فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ اِسْمَعُوا قَوْلِي...... « قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ »«إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ»؛مردم! حرف مرا بشنويد ، «پس امر خود و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد، سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند (تمام جوانب كارتان را بنگريد) سپس به حيات من پايان دهيد و (لحظه ‌اي) مهلتم ندهيد»؛ «وليّ و سرپرست من، خدايي است كه اين كتاب را نازل كرده و او تمام صالحان را سرپرستي مي‌كند». ✍ 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
⁦♥️⁩ عليه السلام فرمودند 🍀 زُورُوا كَرْبَلَاءَ وَ لَا تَقْطَعُوهُ فَإِنَّ خَيْرَ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ ضُمِّنَتْهُ 🍃 كربلا را زيارت كنيد و اين كار را ادامه دهيد، چرا كه كربلا بهترين فرزندان پيامبران را در آغوش خويش گرفته است. 📖 كامل الزيارات، ص 269 📖 بحارالانوار، ج 98، ص 109 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ابن‌سینای پزشکی که کتاب «قانون»اش تا اندکی پیش ـ یعنی بعد از هزار سال ـ در اروپا به عنوان یک منبع در دانشگاه‌ها مورد مراجعه بوده، یک عالم دینی است؛ آدمی است که در عرفان می‌نویسد، در فلسفه هم می‌نویسد. فارابی و دیگران هم همین‌طور بودند. ۱۳۷۸/۰۷/۱۹ 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
سلام اولااطلاع رسانی گسترده وثانیا عمل به سفارش اشاره شده التماس دعا 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
دوستت دارم ...💓💓💓💓 ❤️به محض اینکه به خانه رسید، داشت می خندید. گفتم: «چیه؟» ✨گفت: «آقای مظاهری یک چیزی گفته به ما که نباید به زن ها لو بدهیم؛ ولی من نمی توانم نگویم.» گفتم: «چرا؟» 💐گفت: «آخر تو با زن های دیگر فرق می کنی.» کنجکاو شده بودم؛ گفتم: «یعنی چه؟» 🌺 گفت: «این قدر خانه نبودم که بیشتر احساس می کنم دو تا دوست هستیم تا زن و شوهر.» گفتم: «آخرش می گویی چی بهتون گفتند؟» 💖 گفت: «آقای مظاهری توصیه کرده که محبتتان را به همسرتان حتماً ابراز کنید.» توی سپاه شرط بندی کرده بودند که چه کسی رویش می شود یا جرأت دارد امروز به زنش بگوید دوستت دارم! گفتم: «خدا را شکر، یکی این چیزها را به شما یاد داد.» -------------------------- 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
💢روز پزشک مبارک قرآن کریم: هر كس‏، انسانى رااز مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است... (آیه 32 از سوره مائده) 1 شهریور بزرگداشت ابو علی سینا و روز پزشک 🔊به بهانه این روز مبارک خداقوت عرض میکنیم به تمامی مدافعان سلامت👌👌👌 کانال مرکز فرهنگی خانواده پاسداران آذربایجان شرقی 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
✅موثرترین روش‌ های میكروب‌ كشی سبزی‌ ها ✍هرگز از مایع ظرفشویی جهت میكروب‌زدایی یا میكروب‌كشی سبزی‌ها استفاده نکنید؛ به دلیل در دسترس بودن مایع ظرفشویی در منازل متاسفانه استفاده از این شوینده شیمیایی و غیرخوراكی باب شده كه هرگز مورد توصیه متخصصان نیست. اما جوش‌ شیرین و سركه به دلیل ایجاد تغییراتی در PH می‌توانند در نابودی میكروب‌ها بسیار موثر باشند. نمک نیز می‌تواند روی میكروب‌ها اثر كشندگی و بازدارندگی رشد داشته باشد كه اگر به همراه سركه استفاده شود، اثرات این دو با هم تشدید خواهد شد. 📚سایت حکیم خیراندیش 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
🔻 📚 *مشاوره* *ریشه رفتارهای کودکان* اگر کودکتان عمدا شما را آزار می‌دهد: این بدین دلیل است که شما به لحاظ عاطفی به اندازه کافی به او محبت نمی‌کنید. اگر کودک شما دروغ می‌گوید: این بدین معنی است که شما در گذشته نسبت به اشتباهاتش بیش از حد واکنش نشان داده‌اید. اگر کودک شما اعتماد به نفس پایینی دارد: این بدین دلیل است که به جای تشویق او را نصیحت کرده‌اید. 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
دستور ممنوع چرا به همدیگه دستور میدیم یکی از مسائل مهم در رابطه عاشقانه شکل بیان خواسته های ما از همدیگه است نباید یه طوری خواسته های خودمون رو به همدیگه بگیم که تصور استفاده از قدرت و اجبار ایجاد بشه میتونیم خواهش کنیم لطفا،اگه ممکنه،محبت کنید،زحمت بکشیدووو کلماتی هستند که‌ می‌توانند جایگزین کلمات آمرانه بشوند چاشنی کردن کلمات عزیزم،گلم،آقای من،خانم من،نازنین من و.... ، اثر گفتار رو دو چندان میکنه ، در حالیکه در این کلمات احترام وعلاقه است و سبب افزایش احترام طرفین میشه پس خواهش میکنم به همدیگه دستور ندهید. لطفا از همدیگه خواهش کنید. زمان هایی که در منزل هستید خاطرات خوب و شیرین ایجاد کنید مثلا به اتفاق هم با فرزندتان بازی کنید بازی مثل اسم و فامیل یا اسم بدون نقطه یا دو نقطه . و ..... و یا پانتومیم اینطور در ذهن هم و کودکانتان ماندگار خواهید بود . فرصت باهم بودن کوتاه حتی اگر صد سال باشد قدر و منزلت هم را بدانیم . ان شاء الله صد سال توام با شادی و موفقیت شاهد شکوفایی فرزندانتان باشید 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ فعالیت گروه جهادی فرزندان پاسدار شهرک نگین، سپاس از این عزیزان 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈کارشناس: ابراهیم اخوی؛ روان‌شناس و استاد مرکز مشاوره حوزه های علمیه 👈 موضوع: سبک زندگی اسلامی 👈 جلسه ی 41: در نظر گرفتن ظرفیت و توانایی کودکان 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔@MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
📚 کتاب #نامیرا (قسمت نهم) مراسم عروسی ربیع و سلیمه بود. گروهی از مردان در میانه ی مجلس مردان، رقص ش
📚 کتاب (قسمت دهم) عبدالله در رؤیایی غریب در میان غبار و دود و آتش محو و کدر، شمشیرها و نیزه هایی را می دید که بالا و پایین می رفتند و خون آلود میشدند، رودی خروشان، تیرهایی که از هر طرف به آسمان می رفتند، سم اسبانی که در میدان جنگ در هم می آمیختند، خیمه هایی که در آتش می‌سوختند، غباری که خورشید را می‌پوشاند، اسبانی که بر جنازه‌های بی‌سر می تاختند، سرهایی که بدون بدن افتاده بودند، شلاق هایی که بالا می رفت و فرود می‌آمد کودکانی که از شلاق‌ها می‌گریختند رودی خروشان که آب در آن سرخ و خونرنگ میشد و صدای ام وهب را که عبدالله را صدا می زد. عبدالله در رختخواب کوشید از خواب بیدار شود. عرق بر تمام چهره اش نشسته بود. ام وهب که از ناله های عبدالله بیدار شده بود، بالای سر او نشسته بود و مرتب صدایش میزد عبدالله... عبدالله... عبدالله یکباره از جا جهید و هراسناک اطراف را نگاه کرده ام وهب را کنار خود دید. ام وهب از چشم های وحشت زده و سرخگون او به هراس افتاد. عبدالله مات به او خیره شد. ام وهب گفت: انگار کابوس میدیدی! عبدالله منگ و گیج سر برگرداند و به روبرو خیره شد. گفت: چه وحشتناک بود فرات... سرهای بریده و سینه های دریده... این چه کابوسی بود... نه....کابوس نبود... کابوس نبود... برخاست و چون خوابگردها از اتاق بیرون رفت. ام وهب از پشت پنجره به او نگریست که در حیاط ایستاده و رو به آسمان نفس عمیق می کشید. با طلوع آفتاب، عبدالله آماده‌ی سفر به کوفه شد. در حالی که افسار اسب را در دست داشت، از خانه بیرون آمد. به دنبال او ام وهب بیرون آمد و خورجینی را به زین اسب بست. ام وهب گفت: می ترسم این جماعت بفهمند به دیدار عبیدالله بن زیاد رفته ای و حرمتت را بشکنند.» اینها دست از من بر نمی دارند تا مرا با خود همراه کنند.» و سوار بر اسب شد. ام وهب گفت: کاش به جای عبیدالله به دیدار مسلم میرفتی! عبدالله دهانه ی اسب را گرفت و رو به ام وهب چرخاند. از این سخن احساس کرده ام وهب نیز تمایل دارد که او به یاران مسلم ملحق شود. گفت: چنان امر را مشتبه کرده اند که مسلمانی چون تو نیز شکستن بیعت خلیفه ی مسلمانان را کوچک می شمارد.» و به راه افتاد. ام وهب نگران ماند و دور شدن عبدالله را تماشا کرد و با خود گفت: کاش هرگز به کوفه نیامده بودیم!» ادامه دارد... 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ 🆔 @MF_khanevadeh 🏴࿐🖤࿐🏴࿐🖤࿐🏴࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``◼️``╯ ┗``╯ \╲‌