#یادداشت_دیگران
ایستگاه های مزاحمتی / به قلم استاد حسن طاهری
“ سال ها پیش در یک کشور غربی برج بسیار بزرگ و چند طبقه اداری-تجاری با هزینه های بسیار سنگین افتتاح می شود. رفلکس و انعکاس نور شیشه های نمای برج موجب رنجش ساکنان ساختمان های روبه روی آن می شود. پس از شکایت چند شهروند صاحب برج شیشه ای از سوی دادگاهٌُُُ محکوم می شود. صاحبان برج با صرف میلیون ها دلار مجبور به نصب پوشش آنتی رفلکس و لایه ضد انعکاس نور در تمام سطح شیشه ای برج می شوند...”
“پاییز 1396 در خیابان بسیار پرتردد در قم به بهانه برپایی خیمه عزا و ایستگاه صلواتی کل یک کوچه را مسدود کرده اند. خیابان پایین تر نیز در یک ایستگاه صلواتی مردانی سینی به دست برای توزیع یک لیوان چای تمام خیابان را بسته اند. در ترافیکی کاملا بی مورد مسیر نیم دقیقه ای را باید 20 دقیقه سپری کرد. صدای بلندگو آنقدر بلند است که حتا در خودرویی که شیشه هایش هم بالاست گوش را می خراشد. آن سوتر در بلواری روبه روی مدرسه علمیه ای معروف ایستگاهی دیگر برپاست و خط طولانی خودروهای گیر افتاده در مسیر سد شده با مردانی سینی به دست! مستاصل و عصبانی نمی دانید باید به چه کسی اعتراض کنید و متهم با دشمنی دستگاه عزاداری هم نشوید..”
به این دو واقعه یکی در سرزمین غرب و دیگری در ام القرای جهان شیعه وقتی نگاه کنید عمیقا فراموشی رعایت حقوق شهروندی و سواستفاده از عشق مردم به آیین های دینی و ایجاد مزاحمت به هر شکلی برای مردم را می بینید. نکته ای که مدیریت شهری با قاطعیت و مدیریت و برنامه ریزی دقیق باید از تخریب چهره اصیل و اخلاقی تشیع جلوگیری کند.
”الزام به رفع مزاحمت و مطالبه خسارت وارده به همسایه” از بدیهی ترین دادخواست هایی است که در فوری ترین زمان ممکن حکم قاطع آن از سوی محاکم قضایی غرب صادر و حقوق شهروندان با هر ملیت و مسلک و دینی رعایت و احقاق حق می شود. قاطعیتی که در انبوه روایات اسلامی و دستورات عالمان دینی موج می زند.
“هر کس حقی به گردن دارد در رکاب من پیکار نکند، زیرا هر حقی بر عهده اش باشد و بمیرد گرفتار دوزخ مى شود.”
این هشدار حسین بن علی به یاران باوفایش در سخن نغز شهید چمران چه زیبا تفسیر شده است:“در عجبم از کسانی که هزاران گناه می کنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین، ضامن بهشت آن هاست.”
#یادداشت_دیگران
توصیه می کنم با دقت بخوانید:
🔴 #پدیده_آقازادگی، نتیجه اصلی #پیرسالاری است!
🔹مدیران اگر به موقع به مناصب بروند و به موقع هم منصب و صندلی را تحویل دهند و چرخش قدرت صورت بگیرد دیگر بچه ها و زنان شان فرصت آنچنانی برای نفوذ و سوءاستفاده از جایگاه پدر را نخواهند داشت.
🔸وقتی مدیری در سنین 50-60-70 سالگی، قریب 10 سال و 20 سال(کمتر و بیشتر) در یک جایگاه قرار دارد طبیعی است که کودکانش وقتی به جوانی می رسند کم کم در دم و دستگاه پدر نفوذ کرده و دخالت می کنند!
🔹وقتی مدیری، مسئول دفتر و زیردستانش را مجبور می کند که کارهای شخصی خانواده اش را انجام دهند، همسرش را جابجا کرده و بچه هایش را برای ثبت نام به مدرسه و دانشگاه ببرند، خرید خانه اش را انجام دهند، کارهای اداری همسر و بچه هایش را پیگیری کنند، معلوم است زن و فرزندان مدیر کم کم احساسی درونشان پیدا می شود که ما سرور و سالاریم و دیگران باید از دستورات ما اطاعت کنند و کم کم به #آقازدگی برسند!
🔸گاه می بینید فرزند یک عالم، یک مرجع، یک امام جمعه، یک وزیر، یک رئیس، یک مسئول، براحتی دلال پیمانکاران می شود! پیش پدر وساطت کرده و امضای پدر را با عشوه و ناز و محبت پدر- فرزندی می گیرد، این یعنی شروع آقازدگی! به اسم پدر به ادارات می رود، به اسم پدر به جلسات شبانه می رود، به اسم پدر بانک می رود و نهایت سوءاستفاده خود را از سادگی و غفلت پدر می کند! ثمره جهاد 40-50 ساله پدر و این همه اقدامات بزرگ پدر را به هدر می دهد! این یعنی پدیده آقازادگی!
🔹اما به نظر شاید مهم ترین عامل ایجاد آقازدگی، پیرسالاری و حضور طولانی مدتِ افراد در جایگاه هاست. یک مدیر تا زمانی که جوان است شاید خیلی اجازه نفوذ و سوءاستفاده را به فرزندان خود ندهد؛ ولی وقتی بجای 3-4 سال، 10 سال مدیرکل ماند، فرزندانش کم کم بزرگ شده، کم کم با این و آن ارتباط گرفته، دیگران کم کم از طریق فرزندانش نفوذ کرده و آقازدگی اتفاق می افتد!
🔸پدر تا زمانیکه جوان است و میتواند خود مدیریت کند، خود تماس بگیرد، خود در جلسات شرکت کند و به لحاظ جسمی و روحی، زورش بر فرزندان می چربد، می تواند سالم باقی بماند اما همینکه پیر شد، پا به سن گذاشت، نتوانست یکی دوجلسه را شرکت کند، نتوانست پاسخ تلفن مراجعین و سایر مسئولین را بدهد، نتوانست حضوری به ادارات زیردست برود، نتوانست بجای مرکزی نشینی، به استان های زیردست خود، یا به شهرهای زیردست خود برود، کم کم جایگزین و جانشین معتمد می خواهد و چه کسی معتمدتر از فرزند؟ وی با تمام اعتماد، فرزند خود را به عنوان معتمد به اینجا و آنجا می فرستد، به جلسات می فرستد و ...، و این یعنی پدیده آقازادگی!!
🔹حقیقتاً خیلی کم پیش می آید مدیری در سن پیری بتواند با نفوذ فرزندانش مبارزه کند؛ خیلی کم اند مدیران و مسئولینی که در سن پیری بتوانند بچه ها را کنترل کنند!
🔸پس بهتر است هم خود افراد تا زمانیکه «توان جسمی» دارند در جایگاه ها بمانند؛ اگر دلشان می خواهد فرزندانشان منحرف نشوند و بعد انگشت پشیمانی به دندان نگزند که چرا بعد از یک عمر جهاد و آبروداری، بچه هایم با آبرویم بازی کردند، اگر دلشان به حال گذشته خودشان می سوزد، بهتر است وقتی به لحاظ جسمی کم آوردند و دیدند نمی توانند همه کارهای –همه کارها!- خود را انجام دهند و احتیاج است دیگران کمک شان کنند، بهتر است کنار بروند!
🔹اما وقتی بالای 90 درصد افراد این تقوا و این فکر را ندارند که خود کنار بروند، سیستم باید آنها را کنار بگذارد! ولی سیستمی که در حال حاضر نمی تواند یک قاضی 70-80 ساله، یک مدیر 70-80 ساله، یک وزیر 70 ساله، یک مدیرکل یا استاندار 70-80 ساله را کنار بگذارد، یعنی سیستم بیمار است و سیستم نمی تواند به اهداف خودش برسد! باید برای تغییر این سیستم کاری کرد.
🔸مدیری که 6، 7 سال روی کار بود هر هنری داشته، اجرا کرده؛ دیگر توان مدیریت و نوآوری ندارد. هر چه بماند بیشتر فساد و ناکارآمدی به بار می آورد، باید برود! حرف بسیار است...
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3