eitaa logo
میزکار مهدی جهانبخش
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
91 ویدیو
1.1هزار فایل
میزِکار مهدی جهانبخش (طراح گرافیک و مدیر هنری) 🔶️ مشاوره و سفارش از طریق : @Isfahan_Jahanbakhsh 🔶️ کانال توسط ادمین اداره می‌شود 🔶️اینستاگرام و سایر آثار : http://Instagram.com/mahdi_jahanbakhsh21 🔶️آیدی کانال تلگرام و بله : t.me/MJ_ARTWORKS
مشاهده در ایتا
دانلود
● ریّان بن صلت می گوید: می خواستم از خراسان برگردم به عراق رفتم که با امام رضا علیه السلام خداحافظی کنم. توی راه با خودم گفتم یادم باشد بعد از خداحافظی، یکی از لباس های امام را از ایشان بگیرم که کفنم باشد. باز با خودم گفتم یادم باشد از آقا چند درهم از مال شخصی خودش را بخواهم که تبرک باشد و با آن ها برای دخترهایم انگشتر بسازم پیش امام رسیدم از فکر جدایی با امام و شدت دلتنگی گریه کردم و اصلاً کارهای دیگر را یادم رفت. بیـرون آمـدم. امـام صـدایم زد: ریّان بـرگـرد! برگشتم فرمود دوست داری یک مقدار از درهم های خودم را بدهم تا برای دخترهایت انگشتر بسازی؟ دلت می خواهد یکی از پیراهن هایم را بدهم که هر وقت از دنیا رفتی، با آن کفنت کنند؟ می شود مرا هم صدا بزنی ؛ فلانی برگرد... @MJ_ARTWORKS
میزکار مهدی جهانبخش
بی خبر در بزن از راه برسد #مولاجان العجل #مهدی_جهانبخش آبان ماه ۱۴۰۱ ، شاهچراغ #کودک_بی_نام_
● ز خون پاک مردم دامن خاک حرم تر شد چه گل ها در امان بارگاه شاه پرپر شد ترک خورده است دست مرد چینی‌بند زن هربار صدای خنده های میهنش افتاد و لب پر شد کجایی صاحب دنیا که این زخم ترک خورده دهان وا کرده و دیگر حرم صحرای محشر شد همان زخمی که روی سینه‌ی ایران زد اهریمن دهان وا کرده بود از قبل و با این ضربه بدتر شد فلک تقدیر این ایام ما را لاله‌گون چیده چه داغی زد به دل‌ها تا ربیع الاول آخر شد غمی در سینه ی ما بود عشق آمد دوایش کرد فراق کربلا را یک شهادت نامه معبر شد برای خواهرم یا خواهرت یا خواهران ما دو کودک بر زمین غلتان ، به خون آغشته مادر شد (برای مادر و کودک) که عشق آوردشان آنجا به‌جای آن همه هشتگ که در دنیا مکرر شد بخوان از آن زنی که در زیارت خون پاکش ریخت برای دخترش که در حرم، پر زد کبوتر شد کبوترهای ایران را بدون بال می‌خواهند برای بغض دیرینه پر پرواز پرپر شد چرا حالا که جان داده کسی از زن نمی‌گوید؟ چه شد فریاد آزادی؟ جهان هم کور و هم کر شد؟! دریغا نطفه‌ی آشوب را با نام ( زن ) می‌کاشت شعار ( زندگی آزادی)اش آبستنِ شر شد نمی‌بینند از جای گلوله نور می‌بارد؟! نمی‌دانند از خون شهیدان خاکمان زر شد ؟! شهادت در دفاع از حرم ها آبروی ماست نجف ، شیراز ، مکه ، قدس ... هرجا که مقدر شد 🏴 Channel | @MJ_ARTWORKS
● ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش . اگر شریف و درستکار باشی فریبت دهند ولی شریف و درستکار باش . نیکی های امروز را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش . بهترین های خودت را به دیگران ببخش حتی اگر اندک باشد . در انتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست نه میان تو و مردم ... 🌱 Channel | @MJ_ARTWORKS
● فردا ۵ اردیبهشت ماه سالروز شهادت شهید محمدرضا تورجی زاده شهید محمد رضا تورجی زاده در سال ۱۳۴۳ در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود. ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود. پدرش به دلیل علایق مذهبی ایشان را برای دوره ی راهنمایی در مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود. کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی، چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند. با اوج گرفتن انقلاب، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. شب ها به شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود. با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود. وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت. ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند. شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد و شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت. در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد. و در عملیات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند. پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند. این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد. که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد. شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند عروج سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند. جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان.❤️ شادی روح پاک و طیبه شهید صلوات🌹🌹🌹 🌱 @MJ_ARTWORKS
● ریّان بن صلت می گوید: می خواستم از خراسان برگردم به عراق رفتم که با امام رضا علیه السلام خداحافظی کنم. توی راه با خودم گفتم یادم باشد بعد از خداحافظی، یکی از لباس های امام را از ایشان بگیرم که کفنم باشد. باز با خودم گفتم یادم باشد از آقا چند درهم از مال شخصی خودش را بخواهم که تبرک باشد و با آن ها برای دخترهایم انگشتر بسازم پیش امام رسیدم از فکر جدایی با امام و شدت دلتنگی گریه کردم و اصلاً کارهای دیگر را یادم رفت. بیـرون آمـدم. امـام صـدایم زد: ریّان بـرگـرد! برگشتم فرمود دوست داری یک مقدار از درهم های خودم را بدهم تا برای دخترهایت انگشتر بسازی؟ دلت می خواهد یکی از پیراهن هایم را بدهم که هر وقت از دنیا رفتی، با آن کفنت کنند؟ می شود مرا هم صدا بزنی ؛ فلانی برگرد... @MJ_ARTWORKS