eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
( علیه السلام ) ( بیشتر از گوشه های درآمد و بیات راجه استفاده شده وکمی هم گوشه عشاق که در پرده صوتی بالاتر خوانده میشود ) ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من ای راحت جانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم، سقای طفلانم من بی‌برادر چون کنم با این سپاه دون در دامن هامون بینم تو را در ابر خون ای ماه تابانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم خواهم برم در خیمه‌گه ای گل ، تن پاکت پیکر صدچاکت ممکن نباشد « یا اَخا » محزون و نالانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم برخیز و ای جان برا درکن علمداری بنما مرا یاری بی تو غریب و بی‌معین در این بیابانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم بی تو یقین دارم که فر دا زینب نالان بر ناقه‌ی عریان گردد سوار از راه کینه با یتیمانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب چون معجر زینب بینم تو را در موج خون ای دُرّ غلطانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم ... شاعر: مرحوم علی‌اکبر خوشدل تهرانی
1. ساقی لب تشنگان.mp3
4.19M
( علیه السلام ) ( بیشتر از گوشه های درآمد و بیات راجه استفاده شده وکمی هم گوشه عشاق که در پرده صوتی بالاتر خوانده میشود ) ای ساقی لب تشنگان ..
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( علیه السلام ) حاج محمود شریفی که در شعر به کمیل کاشانی معروف است ، از نوحه‌خوان‌های خوب شهر نخبگان اشک و روضه یعنی کاشان می باشند ای پناه من ، تکیه گاه من پرچمت امید ، سپاه من خفته ای غرق به خون ای قرص ماهِ من دست تو افتاده از پیکر به راه من ( غیرت کامل ، یا ابوفاضل ) تکرار خیمه ها بی تاب ، اصغرم تشنه نه فقط اصغر ، یک حرم تشنه خیز و از جا این همه لب تشنه را دریاب من فدایت که لب دریا ، نخوردی آب ( غیرت کامل ، یا ابوفاضل ) تکرار
رفت از خیمه به دنبالش دل ارباب رفت رفت از خیمه به دنبالش حرم از تاب رفت آب باید محضِ پابوسی می‌آمد خدمتش کار دنیا را ببین، دریا به سوی آب رفت ریخت از مشک عمو سوغات اصغر بر زمین گریه کرد عباس اما حرمله شاداب رفت حیف که ادرک اخایش به کمانداران رسید قبل از ارباب این صدا تا دشمن ناباب رفت محضر چشمش سه شعبه تشنه آمد با شتاب از میان کاسه‌ی چشمش ولی سیراب رفت با کُلاخودش به روی آسمان خط می‌کشید علقمه! او را چه شد قد رشیدش آب رفت؟ قطعه قطعه شد که کوچکتر شود پیش حسین آری از نزد بزرگ قوم با آداب رفت از مزار کوچکش پیداست با جسمش چه شد شد پریشان‌خاطر از غم، هر که در سرداب رفت @navaye_asheghaan
. علیه‌السلام دیده‌‏ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا این‌قدر شیدایی نداشت بی‌تو و بی‌ماجرای دست تو می‏‌کُشد این حسرتم آخر که کاش بود دست من‌ به جای دست تو... چشم من با گریه می‌‏بندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که می‌‏میرم برای دست تو تا همیشه دست تو مشکل‏‌گشاست ای خدا مشکل‏‌گشای دست تو اوفتاد از پا امام عاشقان تا که خالی دید جای دست تو خم شد و برداشت و با احترام بوسه زد بر پاره‌‏های دست تو سایه هم، همسایۀ نامحرمی‌ست گر چه می‏‌افتد به پای دست تو ای به سودای تو اسماعیل‏‌ها سر نهاده در منای دست تو کعبه در سوگ تو می‏‌پوشد سیاه تا نشیند در عزای دست تو.. 📝 .
. علیه‌السلام کنار دل و دست و دریا، اباالفضل! تو را دیده‌ام بارها، یا اباالفضل! تو از آب می‌آمدی، مشک بر دوش و من در تو غرق تماشا، اباالفضل! اگر دست می‌داد، دل می‌بریدم به دست تو از هر دو دنیا،‌ اباالفضل! دل از کودکی از فرات، آب می‌خورد و تکلیف شب، آب، بابا، اباالفضل!... فدک مادری می‌کند کربلا را غریبی تو هم، مثل زهرا اباالفضل! تو را هر که دارد ز غم بی‌نیاز است وفا بعد از این نیست تنها اباالفضل! تو با غیرت و آب و دست بریده قیامت به پا می‌کنی، یا اباالفضل! 📝 .
. علیه‌السلام سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما کرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد 📝 .
. شعر روضه علیه السلام این دو چشم است که ماننددو دریا شده است آه برخیز و ببین خیمه چه غوغا شده است جرأت دست زدن بر تن تو نیست مرا چقدر تیر در این پیکر تو جا شده است به ... چه شق القمری کرده عمود آهن فرق تو تا وسط ابروی تو وا شده است قد و بالات به هم ریخته، چشمت زده اند چه شده پیکر تو مثل معما شده است به گمانم که تو از جای نخواهی برخاست آه ... حالا به سرم خاک دو دنیا شده است تیر را می کشم از چشم تو بیرون عباس تا ببینی که ز داغت کمرم تا شده است من هنوز از سر نعش تو نرفتم اما بینشان با طمع رأس تو دعوا شده است ✍ .