1. من از این مردم.mp3
5.48M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_حسین_سیب_سرخی
من از اين مردم بي عار
بدم مي آيد
از مكافات ، از آزار
بدم می آيد
ذبح را آب نداده
جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار
بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار
به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار
بدم می آيد
پای من بسته نبود
اسب ، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار
بدم می آيد
محملِ عمه ی ما را
چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار
بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد
بَرده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار
بدم می آيد
مُردم و زنده شدم
بس كه نگاهم غم ديد
عمه ی من ، چِقَدر
مجلسِ نامحرم ديد
#شاعرعلی_اکبرلطیفیان
همه ی این ها رو بزار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود ؟ آوردندت محله ی برده فروشا چرخوندش .. ؟ به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند ، همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت : زینب ! مگه نگفتی بابات علی ؟ مادرت زهراست ؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ... این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...
1. ابو الفضل عامری.mp3
610.1K
#هفتمین_روز
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام
#حاج_اباالفضل_عامری
هفتمین روز
لاله های باغ ولاست
ازغم داغشان
خیمه ی ماتم به پاست
#ملودی_دوم
دیده گریان شده
دل پریشان شده
واحسینا واحسینا(2)
#بند_دوم
فاطمه آمده
ز سوی باغ جنان
تا تسلا دهد
به زینب وکودکان
#ملودی_دوم
همره فاطمه
ذکرلبها همه
واحسینا واحسینا (2)
#بند_سوم
برسرنی شده
راس حسین جلوه گر
کس ندارد ز حال
زینبینش خبر
#ملودی_دوم
کوفه ماتم سراست
گوئیا کربلاست
واحسینا واحسینا (2)
#بند_چهارم
می زند خصم دین
به زخم دلها نمک
عوض تسلیت
زند به طفلان کتک
#ملودی_دوم
کودکان یک صدا
می زنند این ندا
واحسینا واحسینا (2)
#شاعر_علی_قاسمی
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #نماهنگ #جدید #امام_زمان(عج)
🌴به کی شکایت بکنم؟
🌴به کی بگم دردامو؟
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین
|⇦• امان از کوفه ..
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله ..
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد"
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت میکرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین ..
صل الله علیک یا اباعبدالله ..
#حاج_حسین_سازور
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
2_rozeh darvazeh kofeh .MP3
7.36M
|⇦• امان از کوفه ..
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪سلام برقلب صبور زینب (س)
سرشار ترین
شعرخدایی ،زینب (س)
اسطوره ی طاقت
وحیایی ، زینب (س)
تو زیـــــــــنت
نقطه های بسم الله
تفسیر فصـــــــیح
کربلایی ،زینــب(س)
▪صلی الله علیک یا زینب کبری
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====
️روضه و _ورود کاروان اسرا به کوفه و ماجرایِ اُم حَبیبه
اين است نوايِ دِلِ من در همه حالآت
از روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافات
نقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشق
این جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ...
خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبند
دیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبند
در جنت الحسین تمام حسینیان
هستند غرق ناز که مهمان زینبند
مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان
بیچاره طنین حسین جان زینبند ....
کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شود
عالم حریف هیبت زینب نمی شود
این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها
یک قطره از کرامت زینب نمی شود
هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا
در هر مکان که صحبت زینب نمی شود ...
باید به سوی عرش خدایش سفر کند
روی زمین رعایت زینب نمی شود
تنها به احترام حسینش اسیر شد
هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود
زینب اگر نبود محرّم نداشتیم
هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم
وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود
هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود
تنها پیمبری ست که باید چهل مسیر
با شمر ها و حرمله ها همسفر شود ...
بین حرامیان سپرِ هر اسیر شد
اما کسی نبود برایش سپَر شود
با دست های بسته نمی شد به سر زند
سر را شکست تا کمی آرام تر شود
*عرضِ روضه ام : گفت نذر کردم یه بار دیگه معلمِ قرآنم زینبُ ببینم ... هر فقیر و اسیری وارد شهر میشه نان و خرما صدقه بدم ....
خبر آوردن اُمِ حبیبه یه کاروان اسیر وارد شهر شده ... (گفت نون و خرما ببرید) بردن و برگشتن گفتن اُم حبیبه از ما قبول نکردن ... ( گفت چطور مگه ؟) گفت آخه فرمودن صدقه بر ما حرامِ ... گفت یا للعحب مگه کی واردِ شهر شده ؟؟
میگن خودش چادر به کمر بست گفت برم ببینم کی اومده ... اومد دید یه عده رو سوارِ شتر هایِ بی جهاز کردن ... سوال کرد بزرگِ این کاروان کیه؟
سیدا،با دست عمه تون رو نشون دادن .... اومد جلو گفت چرا نون و خرمایِ منو قبول نکردید؟ با اون هیبتِ حیدری فرمود صدقه به ما حرامِ ....
گفت تا جایی که من میدونم و یادمه صدقه فقط به بچه هایِ پیغمبر حرامه ؟؟؟...
فرمود اُمِ حبیبه برا چی نذر کرده بودی ؟ عرض کرد خانم یه بار دیگه معلم قرآنم زینب رو ببینم ...
فرمود ام حبیبه نذرت قبول .... من زینبم ....
نوکرا ... میگن ام حبیبه یکی دو قدم فاصله گرفت ، خانم مگه چند وقته ندیدمت ...چرا انقد شکسته شدی ... چرا قدت خمیده ....؟؟ اصلاً باور نمیشه شما زینب باشی ... اگه شما زینبی ، زینب همیشه یه نشونه داشت ... همه جا سایه به سایۀ حسینش بود ... به من بگو اگه زینبی پس کجاست حسینت ...
فرمود ام حبیبه .... اون سری که بالایِ نیزه داره قرآن میخونه .....*
حسین ....
🌴🌴🌴
1_5740956264.mp3
5.15M
دشتی حضرت زینب س گریز به روضه امام سجاد علیه السلام
# زبانحال حضرت زینب
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم
میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا
همیشه $....
داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم
آخ
داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم
وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم
گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم
زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم
آخ بیا داداش ببین حال خرابم2
زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش
سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین
رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت
آی بچه غیرتیا
فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام
بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام )
فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟
فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان
ناله داری یانه؟ ای حسین ...
میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه !
فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم
فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده
میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه!
#امان_از_دل_زینب
#چه_خون_شد_دل_زینب😭😭🏴🏴
آجَرَکَ الله یا صاحب الزمان فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین علیه السلام
|⇦•رفتی و حرم شد آواره ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه، اجرا شده دهه دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رفتی و حرم شد آواره
بی تو یا حسین ندارم چاره
رفتی و دلِ حرمو خون کردن
قامتمو کمون کردن ..
شکستن حرمت منو .. میون کوچه ها
میخندیدن یه عدهای به اشک دخترا
نمیگذرم از اونی که چادرمو کشید
غربتِ زینبُ و ببین از روی نیزه ها
داری خبر حسین! شکسته شد سرم
خاکستر از رو بام، ریختن رو چادرم
«غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..»
با زخم زبون منو آزردن
اطفال حسین هی کتک خوردن
تو کوفه، حرمتو غریب دیدن
میزدن و میرقصیدن ..
تو کوفه حرفِ ناروا فقط شنیدمو
بدون تو یه لحظه من خوشی ندیدمو
گوشواره از تو گوش دخترات کشیدنو
تو این سفر خدا میدونه که بریدمو
با تازیونهها ما رو کتک زدن
به زخمای دلم همه نمک زدن
«غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..»
یادِ غم تو، منو پیرم کرد
موندم من حسین با یه دنیا درد
دلخونم، یاد لب تو گریونم
رسیده به لبم جونم
یادم نمیره لحظه های آخرت
جدا جدا شد همهی بال و پرت حسین
از رو بلندی دیدمت که دست و پا زدی
بریده شد تشنه لبای حنجرت حسین
رفتی و قاتلت با من شد همسفر
ببین که زینبت نداره سایه سر
«غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..»
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#کربلایی_نریمان_پناهی
#ویژه_ایام_محرم
MaktabolHosein 14010521 (8).mp3
6.88M
|⇦•رفتی و حرم شد آواره ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده دهه دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾•