1_5740956264.mp3
5.15M
دشتی حضرت زینب س گریز به روضه امام سجاد علیه السلام
# زبانحال حضرت زینب
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم
میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا
همیشه $....
داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم
آخ
داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم
وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم
گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم
زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم
آخ بیا داداش ببین حال خرابم2
زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش
سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین
رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت
آی بچه غیرتیا
فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام
بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام )
فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟
فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان
ناله داری یانه؟ ای حسین ...
میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه !
فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم
فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده
میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه!
#امان_از_دل_زینب
#چه_خون_شد_دل_زینب😭😭🏴🏴
آجَرَکَ الله یا صاحب الزمان فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین علیه السلام
درد مـا را احـدی جـز تو نـدانست حسـین،
به فدای تو ڪہ هم دردی و هم درمانی..
#امان_از_دل_زینب
#آجرڪ_الله_یا_بقیۃ_الله🥀
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
زمانی معنای اِرباً اِربا را دانستم
که همسرت تکه استخوانهایت را
کنار هم میگذاشت تا تو را درست کند
گاهی هم کم میآمد....
آرام زیر لب میخواند :
#امان_از_دل_زینب
آبان ماه ۱۳۷۴
معراج شهدای تهران
وداع همسرِ شهید "مسعود تقیزاده"
عکاس: حمید داودآبادی
زمانی معنای اِرباً اِربا را دانستم
که همسرت تکه استخوانهایت را
کنار هم میگذاشت تا تو را درست کند
گاهی هم کم میآمد....
آرام زیر لب میخواند :
#امان_از_دل_زینب
آبان ماه ۱۳۷۴
معراج شهدای تهران
وداع همسرِ شهید "مسعود تقیزاده"
عکاس: حمید داودآبادی
هر چه دیدند
ما رَأیتُ إلّا جَمیلا بود
چون هدف خدا بود
فقط خدا ....
#وداع
#زنان_زینبی
#مادران_شهدا
#امان_از_دل_زینب
زنی دیدم که در گودال می رفت
پریشان خاطر و احوال می رفت
گلی گم کرده بود اما بمیرم
به هر گل می رسید از حال می رفت
#امان_از_دل_زینب
#شهیدی_که_در_عالم_خواب_نحوه_ی_شهادتش_را_به_همسرش_گفت
#خواب_همسر_شهید_مرادیان
#امان_از_دل_زینب
.
▪️کردستان بودیم.یک شب ، با سر و صدا از خواب پریدم.متوجه شدم مرادیان در عالم خواب با کسی حرف می زند.بالای سرش نشستم.میگفت: يا امام حسين به من مهلت بده تا زن و بچه ام را به مازندران ببرم و برگردم .دوست دارم به شما ملحق شوم.دقیقا یک هفته قبل از شهادتش بود.صبح که از خواب پا شد تصمیم گرفت ما رو به نکا بیاورد.ما رو به نکا رسوند و خودش برگش کردستان.با اون خوابی که دیده بود دلم شور می زد که نکنه براش اتفاقی بیفته.همش منتظر خبربودم . تا اینکه خبر شهادتش را به ما دادند.کسی از چگونگی به شهادت رسیدنش چیزی نمی دانست. من نمی تونستم طاقت بیارم.همیشه دلم می خواست نحوه ی شهادتش رو بدونم.همیشه از خدا میخواستم که نحوه ی شهادتشو توی خواب ببینم.تا اینکه یکی دو ماه بعد از شهادتش یک شب از ماه محرم خواب دیدم ، گفت بیا با هم به کردستان برویم.گفتم:راه کردستان دوره من باردارم برای من سخته. بچه ها خواب هستند من نمی تونم اونها رو تنها بزارم. گفت :تو فقط چشمت را ببند.هر کسی که منو از کردستان آورده اینجا ما رو می بره کردستان. من چشمم را بستم.
.
▪️هنوز ثانیه ای نشده بود که گفت:چشمانت را باز کن .وقتی چشمانم را باز کردم. دیدم شهید مرادیان کنار یک چشمه ی آب ایستاده و اسب سفیدی هم کنار چشمه ایستاده.گفت: اينجا قتلگاه من است و نحوه ی شهادتشو برام تعریف کرد.گفت:زمانی که با کومله ها درگیر شدم.سی فشنگ داشتم که به سمت دشمن شلیک کردم و اونها رو از پا درآوردم اما تعدادشون زیاد بود و من هم فشنگ نداشتم.برای اینکه اسلحه ام دست اونها نیفته اونو با سنگ و چماق هلاک کردم. اونها به من نزدیک شده بودند و یک زن منافق که توی جمع اونها بود به پایم شلیک کرد و دیگه نتونستم با خونریزی شدیدی که داشتم راه برم.منو دستگیر کردند و با قل و زنجیر بستند. يكي با قمه به تنم ضربه مي زد، يكي با آب جوش من را مي سوزاند به طوري كه گوشت بدنم مي ريخت.
.
▪️آنقدر شکنجه ام دادند که بی حال شدم.اما هنوز نفس می کشیدم. اون منافقین کوردل همینکه متوجه شدند من هنوز زنده ام،تیر خلاص زدند و منو به شهادت رسوندند.وقتی شهید شدم این اسب سفید در کنارم ایستاد و سوارش شدم. اونها می خواستند جسدم را بسوزانند که یک زن سیاه پوش آمد جسدم را از دست اونها گرفت.جسدم سه روز توی بیابان بود و کسی جرأت نمی کرد به اون منطقه نزدیک بشه تا اینکه یک مرد فداکاری کرد و جسدم را برگردوندند.
راوی:همسر سردارشهید غلامعلی مرادیان
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری؛
در بزم وصالش همہ ڪس طالب دیدار
تا یار ڪہ را خواهد و میلش به که باشد
#امان_از_دل_زینب💔
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله🍂
💢 #ام_المصائب
.
📷از دامن زن ؛ مرد
به معراج میرود، یعنی همین عکس.
🏴 تبریک و تسلیت به این بانو
که طی یک سال مادر ۴ #شهید و مادر بزرگ
۷ #شهید و همسر #شهید شد...
#امان_از_دل_زینب
.
#همسرانه
شهید القدس
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 #استوری؛
اَز رَفتـَنِ حـسِین بہ مَقتل ڪِہ بگذَریم
داغِ بزرگِ قلبِ عَقیلہ ؛ رقُـیہ اَست'😭
#امان_از_دل_زینب💔
#آجرڪ_الله_یا_بقیۃ_الله🥀
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله🍂
شاید این بوسه
همان روضهی وداع باشد
کربلا ... مقتل ... زینب ...
و این آخرین دیدار دنیاست
خواهر شهید نوروز ابراهیمی
در حال بوسه زدن بر دندانهای برادر
#وداع_آخر
#امان_از_دل_زینب
#لایوم_کیومک_یااباعبدالله
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷همسر #شهید پدافند هوایی
ارتش شهید حمزه جهاندیده :
.
❌نتانیاهوی کثیف بداند که من انتظار بازگشت پیکرش را هم نداشتم چرا که چشمبه هدیهای که در راه امامم دادم نداشتم...
.
#شیر_زن
#امان_از_دل_زینب
#مرگ_بر_اسراییل
#هفت_تپه_ی_گمنام
💠