🎞 #سکانس_آخر
.
قشنگه نه ....!!!
قشنگه سکانس پایانی فیلم
زندگی آدم ، اونم تو اوج جوونی ،
جوری تموم بشه
که با پرچم کشورت با تو
برای آخرین بار وداع کنند و
دم تابوت زیر گوش بهت بگن:
#شهید عزیز شفاعتمون کن.🇮🇷
.
📷 #شهید ۱۶ ساله ی #لشکر #ویژه ۲۵ #کربلا ، سید جواد موسوی ( اهل #روستای #باغدشت #قائمشهر) #شهادت : اسفند ۱۳۶۶ #حلبچه .
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#شادی_روحش_صلوات
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🏷 #بهمن_از_جبهه_نمیرفت
#بیاد_سردار_شهید_بهمن_فاتحی
.
▫️بهمن فاتحي در ۲۰ اسفند سال ۱۳۴۴ در خانواده اي مسلمان و متدين در روستاي چپرپرد پائين حسن رود از توابع شهرستان بندر انزلي ديده به جهان گشود.با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه ها شد.سردار شهید بهمن فاتحی» با ۷۰ ماه حضور در جبهه و شرکت در بیش از ۲۱ عملیات غرورآفرین از سرداران شهید گیلان است. سرانجام در حاليکه فرماندهي گردان مسلم بن عقيل لشکر ويژه 25 کربلا را بر عهده داشت در منطقه عملياتي خرمال در 27/12/1366 به درجه رفيع شهادت نايل آمد و در جوار حق آرميد .
.
📩 قسمتی از وصیتنامه شهید : مادر مهربانم از خواهر حسین(ع) و مادران شهدا درس استقامت و شکیبایی بگیر.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#گردان_مالک_اشتر
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🏷 قسمتی از #وصیتنامه #سردار #شهید سیدرضا ایلالی#مسئول محور#عملیاتی #مهندسی #لشکر ویژه 25 #کربلا (#شهادت :۸ #بهمن ۱۳۶۵ #شلمچه🇮🇷)
✉️ خدایا به امام ما سلامتی و تندرستی همیشگی، به امت ما پشتکار و مقاومت و به رزمندگان ما صلابت و شجاعت، به روحانیت ما تقوا و عبادت و خدمت، به پاسداران ما شناخت مکتب و به دشمنان اسلام ذلت و پستی بیش از پیش عطا بفرما. به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی.
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
👨👧این آغوش گرم و
این تکیه گاه و
این پشت و پناه و
این لحظه و این امید و
این پدر را برگردانید
تمام سهمیه ها
مال شما...
.
📷 اعزام به #جبهه #قائمشهر_#زمستان ۱۳۶۵ #شهید محمدرضا شکری و #آخرین #وداع با #دخترش و قدم های آخر قبل از حرکت به منطقه ( #شهادت دی ۱۳۶۵ #شلمچه)
.
#فرزند_شهید
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🏷 خانمش بهش میگفت :
رحیم مگه تو فرمانده نیستی ،
الانم که ما از شمال اومدیم اهواز ،
پس چرا انقدر دیر ب دیر میای خونه ، یهو چهره ش بهم ریخت و ناراحت شد و گفت : دیگه به من نگو #فرمانده ، من #ته_مانده_م...
.
🩸بیاد #سردار #شهید محمدرحیم بردبار #فرمانده #تخریب #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
📆 #یوسفعلی ( ۱۰_۴_۱۳۶۵) 🕊
📆 #محمد_حسن(۴_۱۰_۱۳۶۵) 🕊
.
▫️دوتا داداش بودند اهل روستای شهاب الدین شهرستان نکا و هر دو عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا.داداش کوچیکه یوسفعلی ۱۶ ساله ش بود تو مهران بشهادت رسید.داداش بزرگه محمدحسن با وجود اینکه یه پسر دو ماهه داشت ، ۶ ماه بعد از شهادت یوسفعلی تو عملیات کربلای چهاربشهادت رسید و پیکرش ۱۲ سال بعد برگشت.و اینگونه حاج خضر و حاجیه کلثوم تو ۶ ماه شدند پدر و مادر دو شهید...شادی روحشان صلوات.🇮🇷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#خون_دلها_خورده_ایم
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🏷 #اردشیر_رحمانی_کیست؟
#فرمانده_گردان_مکانیزه_لشکر_۲۵_کربلا
🌷#شهیدی که #نشانی #مزارش را #برای #مادرش #نوشت .
.
◽️مادر شهید : روز تولدش منزل تنها بودم، روز «26» بهمن سال «1340» اردشیر غریبانه بدنیا آمد.آقا مهدی پدر اردشیر، «کبوتر سفید» صدایش میکرد.
پسرمون کلا جبهه بود و مرخصی نمیومد.هر وقت هم که میگفت دارم میام میدونسم مجروح شده.بخواب که می رفت، می نشستم سیر نگاهش میکردم، یک حال دیگری داشت، توی خواب گاهی فریاد میکشید: «گردان حمله!» میگفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز میکرد و میگفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی دارید؟گفت: غلام امام حسین هستم مادر.
.
◽️یک روز بهش گفتم اردشیر جان، مادر به فدایت. بیا زن بگیر، خندید و گفت: آدرس میخوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس میخوام پسرگلم، یک برگه کاغذ گرفت، نوشت، گفتم بخوان.خواند: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه 255»
.
◽️بهمن ۶۵ تو شلمچه پسرم شهید شد.
مرا به سردخانه رشت بردند، دیدم اردشیر آنجا آرام خوابیده؛ اردشیر 11 سالش که بود، خواب دیدم، داخل اتاقی شدم، سه جوان رعنا در آنجا هستند، یکی لباس سفید داشت با یک شمشیر که برق میزد، چکمهاش تا زانو بود، بلند شد ایستاد، خیلی اهل معرفت بود، به من سلام کرد، دو نفر دیگر آنجا کنارش خوابیده بودند، گفتم آقا، شما کی هستید؟ گفت: شما برای چه کسی نذر میکنید؟ من همیشه برای ابوالفضلالعباس(ع) نذر میکردم، گفتم: شما ابوالفضل العباس(ع) هستید؟من این صحنه را یک بار دیگر در سردخانه دیدم.
#هفت_تپه_ی_گمنام
عشق یک سینه و هفتادو دو سر میخواهد
بچه بازیست مگر عشق؟ جگر میخواهد
به هواخواهی از یار ، علمدار شدن
سینهای همچو ابالفضل سپر میخواهد
.
📷 #تصویری از #رزمنده #دلاور «علیاکبر مقدسی» از #رزمندگان #دامغان در #عملیات #والفجر_هشت درحالیکه #آرپیجی ضدنفر به او #اصابت کرده ولی عمل نکرده است و همرزمانش او را در همان وضعیت به #عقب انتقال میدهند.
#شاگردان_مکتب_عباس
#قهرمانان_وطن
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🏷 #عکسی_که_اشک_امام_را_در_آورد
#دلاور_مرد_مازنی_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
.
▫️فرید محمد صالحی.متولد
۱۳۴۶ رامسر.پانزده سالگی رفت جبهه.چندین بار مجروح شد.عملیات رمضان،کربلای پنج شلمچه ، عملیات
محرم ، جزیره مجنون...عملیات قدس
خمپاره به بازوی دستش اصابت کرد و به داخل آب پرت شد.اول فکر کرد دستش قطع شد.به هر سختی بود خودش را به خشکی
رساند ، اطرافیان وقتی خمپاره را در
دستش دیدند از ترس انفجار فرار کردند.
بچه های تخریب آمدند برای خنثی سازی
اما نشد که نشد.خودش به تنهایی بعد ۷
ساعت راهی بیمارستان خاتم الانبیاء جزیره مجنون شد.نه بیهوش شد نه از حال رفت.
پزشکان اتاق عمل قبول نمیکردند وارد
اتاق عمل بشوند.اما در این میان دکتر مهاجر شجاعانه حاضر به این عمل شد و خمپاره را از دست فرید درآورد.وقتی عکس
مجروحیت فرید را به حضرت امام نشون
دادند ، امام چند دقیقه سرش را پایین
انداخت و فقط اشک میریخت...
.
#جانباز_فرید_صالحی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 #شهادت_دو_برادر_بفاصله_هفده_روز
.
سید ابراهیم جعفرنژاد هم رزم شهید:
🌅 محمدجواد و مهدی برادر بودند اهل بهشهر و بعنوان بسیجی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا عازم جبهه ها شدند.مهدی هفده ساله بود و محمد جواد پانزده ساله ....
غروب پنجم بهمن ۱۳۶۴ ؛ محمدمهدی یک بیست لیتری گرفت تا آب بیاورد من هم از پشت سرش رفتیم. آمبولانسی که شهیدمحمدجواد (برادر محمدمهدی) را آورده بود به گردان برای لو نرفتن عملیات روی تابوت نوشته شده بود منطقه شهادت چنگله! محمدمهدی که برای آب آوردن می رفت نمی دانست برادرش در آمبولانس است یکی از آمبولانس بیرون آمد و گفت: آقا مهدی! می دانی برادرت شهید شد؟ گفت: نه! گفت: الان در آمبولانس است. من به او گفتم: «آقا مهدی! محمدجواد شهید شد.» گفت: «کی؟» بعد گفت: اِنالله و انا الیه راجعون! گفتم باید به تشییع جنازه بروی گفت: نه! من باید باشم و راهش را ادامه دهم.موند و هفده روز بعد در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ تو فاو بشهادت رسید.
.
🌷شادی روح شهیدان #نسیمی صلوات...
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 #رزمنده_شجاع_واحد_تخریب_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا (( #شهید یداله گوران اوریمی_#شهادت ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ #فاو))
.
▪️دوست شهید- تقی گوران : من با برادر شهید در روستای نبی آباد سکونت داشتیم. تعدادی نهال نارنگی، لیمو و پرتقال آوردم که در باغ بکارم چون دست تنها بودم با موتور از روستای نبی آباد به منزل پدرم آمدم تا کسی را برای کمک ببرم این نهال ها را بکاریم .دیدم یدالله خونه ست.اصرار کرد من به شما کمک می کنم من و او با هم با موتور رفتیم. در مسیر راه می گفت: این روستا ما هیچ وقت آباد نمی شود مگر این که شهیدی از محل برخیزد. یادت باشه من اولین شهید این محل هستم طی این حرف ها به منزل رسیدیم و شروع به کاشتن درخت کردیم.
.
یکی مانده بود درخت ها تمام شود گفت: این درخت را من خودم خاکش را می ریزم با دست خودم می کارم از من به عنوان یادگاری نگه داشته باش همین هم شد آن درخت برکتی است برای ما و یادگار روزی که آن عزیز این را کاشت.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💌 #قسمتی از #وصیتنامه #شهید یحیی اسفندیاری کلایی ( #میاندرود)🩸 #شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ #فاو :
.
▫️ای مادر! تو مرا از قادر متعال به امانت گرفتی و در دامن پاکت برای خدا و در راه اسلام تربیت نمودی. اکنون نیز مرا عازم جبهه های حق علیه کفر کردی. میدانم زحمتهای زیادی برایم کشیدهای. از تو سپاسگزارم. اگر میخواهی قبول شوی از خداوند برایم طلب شهادت کن.مادرم هرگاه خبر شهادت مرا آوردند، نماز شکر به جای آور. به یقین بدان من در آخرت به دست و پا بوسی شما خواهم آمد و تو نیز در پیش فاطمهی زهرا روسفید میشوی.
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید