#خاطرات_شهید
در سحرگاه ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۵۸ در شهر اهواز دیده به جهان گشود. او هفتمین فرزند خانوادهای متدین و از نظر اجتماعی متوسط بود.
از دوران کودکی با همه همسالان و حتی برادرانش فرق داشت، شیطنت و بازیهای کودکانهاش به دفاع از کودکان ضعیفتر محله میانجامید، و این روحیه او را در آغاز دوران نوجوانی به بسیج و سپس به خدمت در شغل سپاه انقلاب اسلامی سوق داد، ولی هرگز نتوانست بنا به دلایلی به استخدام سپاه در بیاید و نیروی پاسدار شود، ولی رشادت و لیاقت وی سبب شد پس از مدت اندکی به عرصه فرماندهی آموزشی نیروهای بسیج شهر اهواز گام بگذارد. او از مربیان بسیجی بنام اهواز بود و در اکثر دوره های آموزشی و عملیاتی حضوری فعال داشت و حتی در یکی از این دوره ها در یک عملیات آموزش در اثر یک انفجار شنـوایی یکی از گوش هایش رو از دست داد.
عشق و اردات وی به اباعبدالله (ع)، قلب پراوج او را آنچنان انباشته بود که هرسال بهمراه عدهای از همراهانش بسوی حرم شش گوشه سالار خویش پر میکشید و در این راه فقیرنوازی و یتیمنوازی بیریای او شهرت همراهانش شده بود.
علاقهی بسیـار زیادی به حضرت عباس و حضرت زهــرا داشت و هرجا روضه این دو بزرگوار بود ولو پنح دقیقه در روضه شرکت میکرد. او در بسیاری از هیئت های شهر هم فعالیت کرده بود.
به خانواده های فقیر و یتیم سرکشی می کرد . او هیچ چیز را از این دنیای مادی برای خودش نمیخواست و مانند مولایش علی در زمان بیکاری و وقتی اهواز بود کشاورزی میکرد. همچنین در برخی مدارس هم مشغول تدریس برخی دروس ازجمله ، دفاعی ، دینی ،عربی بود.
بسیاری از دانش آموزان و سربازان زیردستش و حتی همکاران و دوستانش مجذوب و تحت تأثیر وی قرار میگرفتند. وی حتی با وجود اصرار خانواده تجرد را برگزید چرا که خود را وقف عشق و ارادتش به ولایت فقیه می دانست و سرباختن آستان ایشان را بر هر چیز دیگر ترجیح میداد.
اما در نگاه آخر مولایش حسین (ع) به حرم و حریم حضرت فاطمه صغری و مظلومیت مردم سوریه او را به دفاع از حریم حضرت ارباب (ع) ڪشاند. و سرانجام در سحرگاه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا سر به سجده بر پای سرور شهیدان به فیض رفیع شهادت نائل شد.
#بسیجی_مدافع_حــرم
#شهید_عباس_کردانی
#سالروز_شهادت 🌷
✍ #ڪلام_شـهید
○پشتیبان انقلاب باشید، اتحاد خود را حفظ کنید، پاسدار راه حق باشید. با منافقین و فرصت طلبان مبارزه کنید، تقوا را فراموش نکنید، مخلصانه پیرو ولایت فقیه باشید.
○سلام مرا به امام و آقای خامنه ای برسانید و به ایشان عرض کنید احمد خلاف انتظار شما گام بر نداشت و از راهنمایی های شما ممنون بود .
📎 شاگرد صدیق رهبر انقلاب
#دکترشهید_احمد_آتشدست🌷
#سالروز_شهادت
📎پیام رهبر انقلاب :
💠در ایرانشهر در میان آن همه نوجوان و کودک، فقط یک نفر دل و روحیهٔ مبارزه داشت و آن احمد آتشدست بود.
💠امید من به همین یک نفر بود؛ او بچهها را جمع میکرد مسجد را از حضور پُرشور آنها رونق میداد؛ کتاب از من می گرفت و تقسیم میکرد، سخنرانی می کرد، پدرش بعد از سیل به بیرجند رفت اما او دلش میخواست در ایرانشهر بماند و از من استفاده کند.
💠او تنها نماینده نسل خود در آن شهر بود که شور مبارزه داشت، بعدها هرگز رابطه اش با من قطع نشد و پس از اینکه جوان و دانشجو شدنش را شنیدم از اینکه حزب اللهی مانده است خدا را شکرکردم، دلم میسوخت که این تنها محصول یک شهر را از دست رفته ببینم و خدا را شکر هرگز از دست نرفت، چند ماه پیش عقدش را خواندم و امروز خبر عروسیش را میشنوم.
💠ای خدای شهیدان بر دل ما، پدر و مادر او و پدر همه شهیدان رحمت آور و این عزیز را با شهدای بزرگ اسلام محشور فرما؛ خاک پای همه شهدا و آرزومند مقام آنها، #سیدعلی_خامنهای
#سردارشهید_احمد_آتشدست🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۹ ، نهبندان، سیستانوبلوچستان
●شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۰ فکه
چه لبخندی زدی وقتِ گذشتن
عجب آسودهای هنگام رفتن . . .
📎پ ن : شهادت : 21 بهمن 64 فاو ؛ عملیات والفجر هشت
#شهید_محمدرضا_حقیقی
#سالروز_شهادت🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱
پنج روز است که در #محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های #کانال_کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است.
امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود..
ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان #حضرت_زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند.
در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند.
نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭
کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به #قتل_عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله
بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند.
ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد :
ابراهیم شهید شد...😭😭😭
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_کمیل
#شهید_گمنام
#رفیق_شهیدم❤️
#سالروز_شهادت....🌿🌺🌸🌺🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
میشود در انتهای یک کانال
تنها برای خدا جان داد
و نامت در امتداد تاریخ
بر جانها نقش بندد!
گمنامی بجویید ...
#علمدار_کمیل
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت
💢 #شهادت_دو_برادر_بفاصله_هفده_روز
.
سید ابراهیم جعفرنژاد هم رزم شهید:
🌅 محمدجواد و مهدی برادر بودند اهل بهشهر و بعنوان بسیجی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا عازم جبهه ها شدند.مهدی هفده ساله بود و محمد جواد پانزده ساله ....
غروب پنجم بهمن ۱۳۶۴ ؛ محمدمهدی یک بیست لیتری گرفت تا آب بیاورد من هم از پشت سرش رفتیم. آمبولانسی که شهیدمحمدجواد (برادر محمدمهدی) را آورده بود به گردان برای لو نرفتن عملیات روی تابوت نوشته شده بود منطقه شهادت چنگله! محمدمهدی که برای آب آوردن می رفت نمی دانست برادرش در آمبولانس است یکی از آمبولانس بیرون آمد و گفت: آقا مهدی! می دانی برادرت شهید شد؟ گفت: نه! گفت: الان در آمبولانس است. من به او گفتم: «آقا مهدی! محمدجواد شهید شد.» گفت: «کی؟» بعد گفت: اِنالله و انا الیه راجعون! گفتم باید به تشییع جنازه بروی گفت: نه! من باید باشم و راهش را ادامه دهم.موند و هفده روز بعد در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ تو فاو بشهادت رسید.
.
🌷شادی روح شهیدان #نسیمی صلوات...
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
#خاطرات_شهید
●همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
○اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مومن شادی هایش در چهرهاش
وحزن و اندوهش در درونش می باشد.
●اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهرهای بـود کـه با لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت با او هیچ کـس را خسته نمی کرد.
📎بہ دلـمـ لڪ زده
با خنـده ے تو جـاݩ بدهمـ
طـرح لبـخند تـو
پایاݩ پریشانـے هاست
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ تهران
●شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ عراق
#خاطرات_شهید
●آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:
“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!
" در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
#خاطرات_شهید
●ترکش خمپاره درست از پهلوی چپ وارد و به قلب او اصابت کرد.کمکش کردم تا بلند شود به سختی روی پای خود ایستاد به اطراف نگاه کرد و رو به سمت کربلا قرار گرفت دستش را با ادب به سینه نهاد و گفت : السلام علیک یا اباعبدالله ... یکباره گردنش کج شد به زمین افتاد ...
احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش می گذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت..."
📎شاگردخاص آیتالله حقشناس
#عارفشهید_احمدعلی_نیری🌷
#سالروز_شهادت
💌 #قسمتی از #وصیتنامه #شهید یحیی اسفندیاری کلایی ( #میاندرود)🩸 #شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ #فاو :
.
▫️ای مادر! تو مرا از قادر متعال به امانت گرفتی و در دامن پاکت برای خدا و در راه اسلام تربیت نمودی. اکنون نیز مرا عازم جبهه های حق علیه کفر کردی. میدانم زحمتهای زیادی برایم کشیدهای. از تو سپاسگزارم. اگر میخواهی قبول شوی از خداوند برایم طلب شهادت کن.مادرم هرگاه خبر شهادت مرا آوردند، نماز شکر به جای آور. به یقین بدان من در آخرت به دست و پا بوسی شما خواهم آمد و تو نیز در پیش فاطمهی زهرا روسفید میشوی.
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
#پیام_شهید
●همه ما بهسوي الله رجعت ميكنيم و چه خوبست كه مسئوليتي را كه خداوند بر دوش ما گذاشته است و آن را پذيرفتهايم، اين بار سنگين را هرچه بهتر بر دوش بكشيم و در قبال الله ، قرآن و جامعه، بطور كامل به انجام رسانيم.
#خاطرات_شهید
●اومدم خونه بهم گفت : داداش ، جلسه قران میری بهتره قران رو با ترجمه بخونی. یکی فقط بخونه و ما گوش کنیم ، چندان فایدهای نداره ولی اگه ترجمه و تفسیر کنه ، ما میفهمیم چی داریم گوش میکنیم و قران چی میگه به ما ...
○زمان مثل برق و باد گذشت ، سالها بعد وقتی تو مسجدالحرام روبروی خونه خدا نشسته بودم ؛ دیدم یکی داره قرآن میخونه و شروع کرد به گریه کردن ....
●ازش پرسیدم چی شده ؟ چرااینجوری گریه میکنی؟ ..انگلیسی حرف میزد و قرآن رو هم به همین زبان میخوند ...گفت : اهل کجایین؟
○گفتم : ایران . گفت : مگه قرآن نمیخونید؟ مگه جلوی شما قرآن نیست ؟ گفتم : بله ! هست ...
●گفت : مگه به معنای آیه دقت نمیکنید؟ مگه آیه های رحمت و عذاب رو نمیخونید؟؟؟ سرمو پایین انداختم و حرفهای آنروز مهدی به ذهنم اومد که
* بهتره ترجمهٔ قرآن رو هم بخونی تا بفهمی خدا چی میگه *
#شهید_مهدی_اردکانی
#سالروز_شهادت 🌷
#پیام_شهید
●همه ما بهسوي الله رجعت ميكنيم و چه خوبست كه مسئوليتي را كه خداوند بر دوش ما گذاشته است و آن را پذيرفتهايم، اين بار سنگين را هرچه بهتر بر دوش بكشيم و در قبال الله ، قرآن و جامعه، بطور كامل به انجام رسانيم.
#خاطرات_شهید
●اومدم خونه بهم گفت : داداش ، جلسه قران میری بهتره قران رو با ترجمه بخونی. یکی فقط بخونه و ما گوش کنیم ، چندان فایدهای نداره ولی اگه ترجمه و تفسیر کنه ، ما میفهمیم چی داریم گوش میکنیم و قران چی میگه به ما ...
○زمان مثل برق و باد گذشت ، سالها بعد وقتی تو مسجدالحرام روبروی خونه خدا نشسته بودم ؛ دیدم یکی داره قرآن میخونه و شروع کرد به گریه کردن ....
●ازش پرسیدم چی شده ؟ چرااینجوری گریه میکنی؟ ..انگلیسی حرف میزد و قرآن رو هم به همین زبان میخوند ...گفت : اهل کجایین؟
○گفتم : ایران . گفت : مگه قرآن نمیخونید؟ مگه جلوی شما قرآن نیست ؟ گفتم : بله ! هست ...
●گفت : مگه به معنای آیه دقت نمیکنید؟ مگه آیه های رحمت و عذاب رو نمیخونید؟؟؟ سرمو پایین انداختم و حرفهای آنروز مهدی به ذهنم اومد که
* بهتره ترجمهٔ قرآن رو هم بخونی تا بفهمی خدا چی میگه *
#شهید_مهدی_اردکانی
#سالروز_شهادت 🌷
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄