eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🥀 3 🌿بر نور دل و دیده زهرا صلوات 🌿بر دخت گرانمایه مولی صلوات 🌿برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🌿بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات ❤️() 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥 🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود 🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود 🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر 🌾کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود 🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب 🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود 🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین 🌾کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود 🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش 🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود ⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی.. امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه، ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد. ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان) ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم، ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، 🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅 (زمزمه کن)➡️ 🔶آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب.. کدوم روضه رو بخونم نام بی‌بی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بی‌بی زینب میاد ♦️♦️((هر روضه رو میشه اینجا خوند )) 🔅مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع) 🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....) 🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه) 🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...) 🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س) 🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین) 🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه آخ .. یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا... ⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بی‌بی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست.. یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته.. رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا یه خانمی رو دید.. صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست.. آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا... بگم و التماس دعا ⬅️ سوز و اوج⬅️ یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد.. عبدالله.. عبدالله.. من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟ صدا زد: (دشتی) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت ( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم ) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت 🌾اگر تو زینبی کو نور عینت 🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده 🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده ✨ حسینت کو✨ الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.. خواهر برادر و خیلی دوست داره.. الهی نبینی اونچه که زینب دید.. صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله.. تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله... رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله... 🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂 🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است 🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است 🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر 🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است 🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بی‌بی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو🍁 ✨ یا حسیـــــــن✨ 👇 لطفا صلوات حذف نشه👇 💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام حضرت دارالسلام‌ها زینب سلام جامع جمع امام‌ها زینب شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد حماسه‌ی ابدی  و سلام‌ها زینب سلام ای جگرِ فاطمه  جهادِ علی سلام خواهر صلح و قیام‌ها زینب تمامِ پاسخِ پرسش  برای خلقتِ زن جواب کاملِ این  احترام‌ها زینب چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو چه کس رسیده به شانت کدام‌ها زینب حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...‌  تمام با تو شود  ناتمام‌ها زینب سلام زمزمه  هفت مرتبه سوگند برای دیدن ختم کلام‌ها زینب فقط نه روضه که باید کلام تو برسد پیام داری و باید پیام تو برسد برای خاکِ ترک خورده آب آوردی هزار چشمه به جای سراب آوردی تو از بهشت تو از نور از کنار خدا تو با نهایت عزت حجاب آوردی فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش برای عاطفه‌ی زن جواب آوردی که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است و در کمال شرف انتخاب آوردی تو نقطه چینی و باید ادامه‌ی تو شوند تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی فقط خداست که آرامش تو را فهمید که ایستادی و فصل‌الخطاب آوردی تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی برای عشق دو عالیجناب آوردی وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند خدای من  دو جگرگوشه‌ی حرم رفتند خدا کند نرسد ناله‌های آخرشان خدا کند نرسد دادشان به مادرشان میان خیمه نشسته چسان؟ نمی‌دانم دعا کنید  نبیند وداعِ آخرشان نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش نشسته‌اند  بگِریند پیش دخترشان سوارِ نیزه به دستی بقیه را می‌خواند: زمانش آمده بازی کنیم با سرشان سوارهای حرامی چقدر می‌چرخند که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان که نیامده عباس کار خود بکنند که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان جگرخراش بوَد ناله‌های وا اُمّا سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد شاعر: حسن لطفی
Hossein Taheri - Saghaye Dashte Karbala (128).mp3
6.95M
نوحه سقای دشت کربلا ابوالفضل حسین طاهری سقای دشت کربلا، ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا، ابالفضل ابالفضل طفل یتیم حسین؛ گم شده واویلا واویلا… قامت زینب ز غمش؛ خم شده واویلا واویلا! سقای دشت کربلا؛ ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا؛ ابالفضل ابالفضل… دیگر مرا ام البنین مخوانید! واویلا واویلا… زیرا که من دیگر پسر ندارم… واویلا واویلا… حسین طاهری سقای دشت کربلا ابوالفضل @navaye_asheghaan
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 زمان گردگیری از ضریحت نور می‌ریزد... ▪️◾️🔳◾️▪️
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️سربازان با غیرت خمینی در اردوگاه اسرا کاری کردن که خبرنگار خارجی بره حجاب سر کنه 🔺️رزمندگان ما در اسیری هم با غیرت زندگی کردند.... 🌱🌷🌱🌷
همسر گرامی! من و تو می دانیم که انقلاب اسلامی که همان اسلام است اکنون در زمان و مکانی واقع شده است که برای پیروزی آن نباید از هیچ کمکی دریغ کرد. باید به دیگران بفهمانیم که اسلام، قربانیان بزرگی از آغاز تاکنون داده و راحت به دست ما نرسیده و باید برای آن، طبق وظیفهای که داریم و خدا از ما خواسته کوشش کنیم. سستی ما در این زمان باعث میشود تا در روز قیامت مورد مؤاخذه و بازخواست خدا قرار گیریم و آن وقت است که پاسخی برای گفتن نداریم. اکنون که سعادت این را یافته ام که در جبهه ستیز با کفار به مصاف با آنها برخیزم و اکنون که خداوند با ناسپاسی های بسیارم بر من منت گذارده و این نعمت بزرگ را به من عطا فرموده ، بر خود فرض   می دانم که هر آن به درگاه خدا استغاثه کنم که ای خدای بزرگ ، من بیگناه نیستم که معذور باشم و نیرومند نیستم که غلبه کنم و گریزگاهی ندارم که بگریزم پس تو مرا بیامرز. سفارشی به شما امت رزمنده ... این را بدانید که ابرقدرتهای چپاولگر ، سلطه جو، خموشی شما را می خواهند . حضور خود را در صحنه همچنان حفظ کنید و در برابر مصائب چنان استواری از خود نشان دهید که آهن از خجلت به آبی مبدل گردد. . به سراغ وصیت نامه های شهدا بروید که سرچشمه گرفته از اسلام و وصیت نامه های ائمه معصومین . 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸/۸/۱۰ یزد ●شهادت : ۱۳۶۶/۵/۱۴ سردشت ، عملیات نصر۷
" پلاکش " را برای ما جا گذاشت ، تا روزی بدانیم ، از جنس ما بود ... " هویتش " خاکی بود ! اما " دلش " را به آسمان زد ... گمنامی راز عجیبی است ...! 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1️⃣ زندگینامه شهید «علیرضا موحد دانش» 🔻جهاد رسانه ای شهید رهبر در اولین قسمت از روایت زندگینامه شهدای دفاع مقدس، به روایت داستان زندگی شهید «علیرضا موحد دانش» از تولد در سال ۱۳۳۴ تا نقش مهم وی در عملیات های دفاع مقدس و شهادت در ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی حاج عمران پرداخته است.
اشعار سعدی بر آرامگاه های ۶۰۰ ساله مردم اندونزی که نشان دهنده استقبال از فرهنگ غنی ایران میباشد.
معلوم نیست ایران را که باید حفظ کند. هر که را میبینی به لقمه ی حرام عادت کرده امیرکبیر