eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
💠«مزار شریف سقوط کرد. هفدهم_مردادماه۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من خبرنگار خبرگزارےجمهوری اسلامے ایران هستم، گروه_طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عده‌ای از افراد طالبان در محوطه کنسولگرے دیده مے‌شوند به من بگویید که چه وظیفه‌ای ...» 🌹
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز هم دستی بکش روی سرم مرحمت فرما به حال مضطرم خواهشم را رد مکن ای مه جبین کربلایی کن مرا در اربعین ✔️عزاداری زائران در صحن انقلاب 🖤
18.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | یک محرم پُرشور ☝ روایت روز گذشته رهبر انقلاب از تلاش دشمن برای بی‌رونق کردن محرم امسال و آنچه در عمل اتفاق افتاد
پاسدارشهيد «عليرضا كريم زاده بجستاني» متولد 1344 شهرستان بجستان خبرنگار و هنرمند سپاه خراسان رضوی که در حین کار خبرنگاری 21 / 5 / 1366 در جزيره مجنون به شهادت رسيد طراح: حاج مهدی گواهی
1402043006.mp3
6.55M
(شورجدید فوق العاده زیبا) 🎤کربلایی محمدحسین حدادیان -------------------------------- بنداول . مشکات الزهرا یا رقیه ذاتن نوری نورا رقیه بردی ارث از مادربزرگت انسیه الحورا رقیه ام الابیهایی ،تو مادر بابایی سه سالته،برا خودتت لشگربابایی عالم میکشه حسین،وقتی بهت میگه الهی قربونت برم دختربابایی رونخل علوی، ثمروببین رفته کلا به حسن،جگرو ببین توخرابه های شام،سرباباشو باگریه پس گرفت، هنر ببین بند دوم . تو دُر نایابی رقیه مفتاح هربابی رقیه بردی ارث از ام المصائب حلمایی هرباغی رقیه وضعت العباس یعنی ،جان ابالفضلی توالگوی کل محبان،ابالفضلی وضوگرفته هرموقع،تورو بغل کرده سه ایه کوثر قران ،ابالفضلی بگو لاحول والله، تیرعشقشو زده به قلب عموش،هدفو ببین نوه ابوترابو ،شهرشام حرم دوم شاه نجفو ببین
💠اللهم عجل لولیک الفرج 💠بند اول ای نَفَسِ خُرَم بادِ صَبا از بَرِ یار آمده ای مَرحَبا ..برسان تو سلام مرا کربلا.. ..برسان تو ارادت مان بر وفا.. "تا به گریبان نرسد دست مرگ" "دست ز دامن نکنیمت رها" 🔅جانم حسین ای جانم حسین 🔅جانم حسین ای جانم حسین 💠بند دوم ای نَفَسِ خُرَم بادِ صَبا از بَرِ یار آمده ای مَرحَبا.... خستگی اندر طلبت راحتست درد کشیدن به امید دوا ..به وصال زیارت تو نائلم.. ..بخدا که گدای ابوفاضلم.. "ای حرمت قبله حاجات ما" "یاد تو تسبیح و مناجات ما" 🔅جانم حسین ای جانم حسین 🔅جانم حسین ای جانم حسین شعر و سبک تضمینی از اشعار جناب محرم ۴۰۲ صلوات
روضه گذشته چند صباحی، ز روز عاشورا همان حماسه که جاوید خوانده‌اند او را همان حماسه‌ی زیبا، همان قیامت عشق به خون نشستن سرو بلند قامت عشق به همره اسرا می‌روند شهر به شهر سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر به جر مجاهدت، از آن فرشتگانِ اسیر چهل ستاره که بر نیزه می‌درخشیدند به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند طناب ظلم کجا، اهل بیت نور کجا؟ سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟ به هر کجا رسیدند، شهر آذین بود و گفت‌و‌گوی اسیران خارج از دین بود هوا گرفته و دل تنگ بود، در همه جا نصیب آینه‌ها سنگ بود، در همه جا نعوذ باللَّه از این هتک احترام حرم از این اهانت روشن، به خاندان کرم نسیم، بدرقه می‌کرد آن عزیزان را صبا، مشاهده می‌کرد برگ‌ریزان را نسیم با دل سوزان به هر طرف که وزید صدای همهمه پیچید در سپاه یزید سپاه، مست غرور است و مست پیروزی و خنده بر لبش، از شور عافیت سوزی سپاه همره هشتاد و چار آیه‌ی ناز چه آیه‌ها، همه خلوت‌نشین سایه‌ی ناز چه آیه‌ها، همگی ترجمان سوره‌ی نور همه شکسته‌دل، اما بزرگوار و صبور سپاه، جانب دربار ظلم می‌رفتند به پا بوس علمدار ظلم می‌رفتند چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند چو رعد خندۀ شادی از این ظفر کردند ز حد گذشته پسِ کربلا جسارتشان که هست زینب آزاده در اسارتشان ** گذار قافله یک شب کنار دیر افتاد شبی که عاقبت، آن اتفاق خیر افتاد رسیده قافله از گرد ره، شتاب زده به عیش و نوش نشسته همه، شراب زده حرامیان همه شُرب مدام می‌کردند به نام فتح و ظفر، می‌ به جام می‌کردند اگر چه شب، شب سنگین و تلخ و تاری بود سر مقدس خورشید، در کناری بود سری، که جلوه‌ی والشمس بود در رویش سری که معنی واللیل بود گیسویش سری که با نَفَس قدسیان مُصاحب بود کنار سایه‌ی دیوار دیرِ راهب بود سری، که از همۀ کائنات، دل می‌بُرد شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد سکوت بود و سیاهی و نیمه‌ی شب بود صدای روشن تسبیح و ذکر یارب بود صدای بال زدن، از فرشته می‌آمد به خطِ نور ز بالا نوشته می‌آمد شگفت منظره‌ای دید چشم چون وا کرد برون ز دیر شد و زیر لب، خدایا کرد میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت از او نشانی فرماندۀ سپاه گرفت رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست اگر تو را ز محبت نشان و بویی هست دلم به عشق جمالی جمیل، پا بند است دلم به جلوۀ خورشید، آرزومند است یک امشبی سر خورشید را به من بدهید به من اجازۀ از خود رها شدن بدهید دلم هوایی دیدار این سر پاک است سری که شاهد او، آسمان و افلاک است بگو که این سرِ دور از بدن ز پیکر، کیست؟ سر بریدۀ یحیی که نیست، پس سر کیست؟ جواب داد که این سر، سری است شهر آشوب به خون نشسته‌تر از آفتاب وقت غروب سر کسی است که شوریده بر امیر، ای مرد خیال دولت پرورده در ضمیر، ای مرد تو بر زیارت این سر، اگر نظر داری بیار آنچه پس انداز سیم و زر داری جواب دارد که این زر، در آستین من است بده امانت ما را، که عشق، دین من است به چشم همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است هزار سکۀ زر خرج یک نظر، عشق است بگو که صاحب این سر، چه نام داشته است؟ چقدر نزد شما، احترام داشته است؟ جواب داد که این سر که آفتاب جلی است گلاب گلشن زهرا و یادگار علی است سر بریدۀ فرزند حیدر است، این سر سر حسین، عزیز پیمبر است، این سر بهار عترت یاسین که سوخت از پاییز عصارۀ همه گل‌های پرپر است این سر شمیم این گل اگر دل ربوده از دستت گلاب عصمت زهرای اطهر است این سر به دیر رفت و به همراه خود، گلاب آورد ز اشک دیدۀ خود، یک دو چشمه آب آورد غبار را از آیینه پاک کرد و نشست کشید آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت فرشتگان به طواف آمدند در آن دِیْر که وقت دیدن خورشید بود و صبح به خیر دوباره صحبت موسی و طور گل می‌کرد درخت طیبۀ عشق و نور، گل می‌کرد خطاب کرد به آن سر که ای جلال خدا! اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت کلیم چون تو بیانی چنین فصیح نداشت چو گل جدا ز چمن، با کدام دشنه شدی برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟ هزار حیف که در کربلا نبودم من رکاب‌دار سپاه شما، نبودم من ز پیشگاه جلال تو عذرخواهم من تو خود پناه جهانی و بی پناهم من به احترام تو اسلام را پذیرفتم رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم دلم در این دل شب، روشن است همچون ماه به نور اشهدُ ان لا اله الا اللَّه فدای خونِ جگری‌های جد اطهر تو فدای مکتب پاک و شهید پرور تو شعر در پست بعدی 👇👇
پست قبلی👆👆👆 شهادتینِ مرا، بهترین گواه تویی که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی مرا ز حلقه به گوشان خود، حسابم کن بزن به هستی‌ام آتش، ز شَرم آبم کن خوشا دلی که فقط با تو عشق‌بازی کرد به شوق ناز تو احساس بی نیازی می‌کرد منِ حقیر کجا و صحابی تو کجا شکست بال و پرم، هم‌رکابیِ تو کجا؟ به استغاثه سر راهت آمدم، رحمی فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز که جز ولای توأم نیست هیچ دستاویز فدای گردش چشمان نیمه باز توأم نیازمند غم میهمان‌نواز توأم بده به رسم تبرک، عبیر مُشک به من ببخش بوسه‌ای از آن دو لعل خشک به من نگاه مهر تو شد، مهر کارنامۀ من گلاب ریخت غمت، در بهارنامه من من از تمامی عمر امشبم تبرک شد ز فیض بوسه به رویت لبم تبرک شد شفق اگر چه رثای تو از دل و جان گفت حکایت از سر و سامان عشق عُمان گفت ✍ استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دانش آموزان به راهیان نور غرب و شمالغرب پیوستند 🔻روایت مراسم افتتاحیه اردوهای دانش آموزی راهیان نور غرب و شمالغرب ۱۴۰۲ در یادمان شهدای زریوار از دوربین جهاد رسانه ای شهید رهبر. 🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور
🎤روز خبرنگار مبارک 🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور