بالام لای لای....💔🥀 آخ علی اصغرم... بچه نوزاد کجا و تیر سه شعبه کجا...؟!💔😭😭

التماس دعا🤲✨️ . برای هم دیگه دعا کنیم برای حاجت روایی همدیگه دعا کنیم برای کربلا رفتن همدیگه دعا کنیم برای اربعین همدیگه دعا کنیم🤲🥹 . خدایا مارا ببخش برای همه کوتاهی هایی که کردیم بخاطر همه سهل انگاری‌هامون بخاطر همه حرف هایی که زدیم اما نباید میزدیم بخاطر قضاوت هایی که کردیم بخاطر ضایع کردن ایمانمون بخاطر اینکه میتونستیم دستی رو بگیریم اما ساده از کنارش گذاشتیم بخاطر تندی هایی که با پدر مادرمون کردیم بخاطر بی حوصلگی هامون دربرابر بنده هات بخاطر زمانی که به کسی غیر از خودت امید بستیم بخاطر نعمت هایی که دادی اما شکر نکردیم بخاطر نعمت هایی که گرفتی تا آگاه بشیم اما نشدیم بخاطر همون لحظه ای که بیجا خندیدیم و دلی لرزاندیم بخاطر دلهایی که شکستیم و دیگه بهشون سر نزدیم💔 .🖤

همه وجود من درده حسین.... 🖤@Loveyoub🖤

🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷 #این_پاسداره؟!‏ 🌷از آن‌جا که منطقه عملیاتی کربلای ١٠ کوهستانی بود و برای حمل مجروحان نمی‌توانستیم از ماشین یا آمبولانس استفاده کنیم، برای همین چند تا اسیر عراقی را آورده بودند تا مجروحین را به عقب انتقال دهند. یک روحانی که مسئولیت این اُسرا را بر عهده داشت، مسلط به زبان عربی بود و یک سرباز عراقی هم با این روحانی خیلی رفیق شده بود و از او در رابطه با نیروهای ایرانی سئوالاتی را می‌پرسید، یکی از این سئوال‌ها این بود: کدامیک از این افراد، پاسدار هستند؟ 🌷وقتی آن روحانی، برادر فتاحی را که آن وقت‌ها فرمانده گروهان بود به آن اسیر به‌ عنوان پاسدار نشان داد، اسیر عراقی با تعجب فراوان، گفت: «این پاسداره؟!» وقتی از او سئوال کردیم که چرا متعجب شده است، در جواب گفت: «به ما می‌گفتند پاسدارها افرادی خشن و خونخوار هستند و اگر شما توسط آن‌ها اسیر شوید، بی‌درنگ شما را خواهند کشت!» همه مجروح‌‌ها با این جمله اسیر عراقی خندیدند و تا مدتی این جمله نقل و نبات محافل ما شده بود. #راوی:‌ رزمنده دلاور هادی بابایی

°●🏴🪴●° مهربان بود، به همه برادر و خواهرهایش احترام می گذاشت. خیلی هوای من و پدرش را داشت. وقتی از بیرون به خانه می آمدم ، سریع بلند می شد و دائم دست و صورت من را می بوسید. آنقدر دور و بر من می گشت که دخترها می گفتند: اینقدر خودت را برای مادر لوس نکن. ساده بود و دوست داشتنی... #شهید_سید_روح_الله_عجمیان🕊 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄

#استوری 📖 ″برشی از خاطرات″ | مهدی خندان #شهید | #مهدی_خندان ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄

🚩 #خواب_یک_شهید ‌‌. 🎥 #روایت حاج قاسم از #شهید مدافع حرمی که #امام #حسین را در عالم #خواب دید... . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄

🎥 چهار #شهیدایرانی عاشورا 🔹#عاشورا صحنه دلاوری مردان بزرگی در رکاب #سیدالشهدا (علیه‌السلام) بود. 🔸روایت شده در میان یاران حضرت چهار ایرانی نیز حضور داشتند؛ چهار ایرانی که هرکدام به‌نوعی مسیرشان به کربلا افتاده بود

❣زنۍ آمده‌ بود‌ ڪہ‌ پسر‌ سومش‌ را؛ راهۍ‌ جبهہ‌ ڪند؛ خبرنگار گفت : ناراحت‌نیستید؟! زن‌ گفت‌ :خیلۍ ناراحتم . . خبرنگار گفت‌ : شما کہ‌ دو تا از پسرهایتان‌ شهید شده‌اند چرا رضایت‌ دادید‌ سومۍ‌ هم‌ برود؟! زن‌ گفت‌ : ناراحتم‌ چون‌ پسر دیگرۍ ندارم‌ ڪہ‌ بہ‌ جبهہ‌ بفرستم. ."! خبرنگار منقلب‌ شد . . آن‌ زن، مادر۳شهید خالقۍپور؛ وآن‌خبرنگار #شهید_مرتضی_آوینۍ بود. ."!:)) 🌱 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═ ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯