فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری چهارشنبههای زیارتی
🖤🖤🖤🖤
در اگر باز نگردد نروم باز بجایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
#_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
تـو خیمه ی حسینم و ـ گودرزی.mp3
11.1M
📌سبک جدید _ اربعین
🔹سبک: زمینه
🔸برای: #اربعین
🔹متن: توخیمهٔ حسینمو...
🔸صوت: ابوالفضل گودرزی
🔹متن از: عباس زاده «منتظر»
#شور #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
#مراسم_روضه_هفتگی_۲۹_اردیبهشت ۱۴۰۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
دل من عمریه که پای تو افتاده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
یه نگاه کردی و این طور حالم آباده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
درمون دردامه رقیه
دختر آقامه رقیه
زیر و رو کرده قلب من رو
همه ی دنیامه رقیه
من فدای رقیه
خاک پای رقیه
حتی خاک پاهای
زائرای رقیه
دل سرای رقیه
مبتلای رقیه
کربلایی شدیم ما
با دعای رقیه
رقیه شهبانو رقیه شهبانو
اختیارمو خدا به دست تو داده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
پای عشق تو نوکر دلداده
رقیه شهزاده رقیه شهزاده
قبله ی حاجاتی رقیه
فاتح شاماتی رقیه
دانش آموختهی مکتب
عمهی ساداتی رقیه
مه نشانه رقیه
بی کرانه رقیه
همه جانه رقیه
جادوانه رقیه
مهربانه رقیه
شبیه عمو عباسه
قهرمانه رقیه
شهبانو رقیه
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#دست_بگذار_به_قلب_نگرانم_بابا
🖊 #روضه #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)۱۴۰۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله....
بابا بابا ....
دوست داری دلت بره خرابه شام
دست بگذار به قلب نگرانم بابا
تا که آرام شود روح و روانم بابا
بابا خوش اومدی خرابه...
باباجان
چند وقت است صدایم نزدی دختر من
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا
نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست
پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا
بابا
بس که در راه دویدم بخدا خسته شدم
بغلم کن روی پایت بنشنانم بابا
حرفهای بدی امروز به من گفت یزید
وای
بند آمده از شرم زبانم بابا
بابا
زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد
چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا
گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد
بازویم نیز شکسته به گمانم بابا
سینهات هستی من بود و خرابش کردند
چه کسی پای نهاده به جهانم بابا
حرمله تیر به تو زد بخدا میکُشمش
آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا
جان من بند به موهای پریشان تو بود
گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا
بابا سلام گوشهی ویران خوش آمدی
در محفل غریب یتیمان خوش آمدی
بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی
حالا که شد سه ساله تو پیر آمدی
اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن
این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن
قدری بکش تو ناز من نازدانه را
تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را
قلبم ز دست فاصلهها تیر میکشد
پایم ز درد آبلهها تیر میکشد
با عمه پا به پای اسیران دویدهام
دنبال قافله به بیابان دویدهام
بر دامنم گذاشته عمه سر تو را
شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را
چون صورت تو صورت من زخم خورده است
اصلاً تمام قامت من زخم خورده است
چشم انتظار دختر تو شهر شام بود
دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود
در زیر خاک و آتششان سوخت گیسویم
یکباره گُر گرفت و بر افروخت گیسویم
بابا نگو به عمه سرم درد میکند
بابا نگو ولی کمرم درد میکند
من زینب توام به خدا زیور توام
خیلی شبیه مادر غم پرور توام
آبم مکن مپرس ز احوال موی من
بگذر چرا نیامده با تو عموی من
ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو
از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو
خون میچکد هنوز چرا از روی لبت
ای دخترت فدای رخ نامرتبت
در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست
میدیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست
دیدم چگونه بر سر تو چوب میزدند
در پیش چشم خواهر تو چوب میزدند
انگار به روی چشم من آب مذاب ریخت
وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت
حــســــــین
یا صاحب الزمان