eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
141 دنبال‌کننده
59.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عماد مغنیه: عاشق حضرت رقیه(س) بود، چند روز آخر اقامتش در دمشق مکرر به زیارت حضرت رقیه(س) میرفت شب آخر، چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه(س) رفته بود، شاید هم حاجت بیست و چند ساله اش را از دختر سه ساله امام حسین(؏) گرفت در همان روزهای شهادتِ حضرت رقیه(س) شهید شد .. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ شهیدعماد مغنیه
زمان گذشت... خیلی چیزها به دست آوردیم خیلی چیزهای با ارزش رو از دست دادیم، سادگی هارو... بوی عطر چای صبح خونه‌یِ مادربزرگ رو... نعلبکی های گل دارِ خوش رنگ رو... کاش زمان نمیگذشت...
خانوم سه ساله ..mp3
3.36M
گر دخترکی پیش ِپدر ناز کند ،گره ی کربلای ِهمه را باز کند .
گریه سر مطهر امام حسین علیه السلام در مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها 💎طاهر بن عبدالله دمشقی می‌گوید: من ندیم آن لعين (یزید) بودم و اکثر شب ها برای او صحبت می‌کردم و او را مشغول می‌نمودم. شبی نزد آن ملعون بودم و قدری هم از شب گذشته بود؛ به من گفت: ای طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده. بسیار اندوه و غصه دارم که حال نشستن و صحبت کردن ندارم. بیا سر من را در دامن بگیر و از افعال ناشایسته و گذشته من صحبت نکن. 🔹طاهر می‌گوید: من سر نحس او را در دامن گرفتم. آن لعین به خواب رفت. سر نورانی سید الشهداء در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. چون ساعتی گذشت، دیدم که ناله پرده نشینان حرم محترم امام حسین علیها السلام از خرابه بلند شد. آن لعین در خواب؛ و من در اندوه بودم که این چه ظلم و ستم بود که یزید بدمآب به اولاد بو تراب نمود؟! به طرف طشت نظر کرده، دیدم که از چشم‌های امام حسین علیه السلام اشک جاری شده است؛ تعجب کردم. پس دیدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گویا بلند شد و لب‌های مبارکش به حرکت آمده، و آواز اندوهناک و ضعیفی از آن دهان معجز بیان بلند شد که می‌گفت: 🔸خداوندا! اینان اولاد و جگر گوشه من هستند و این‌ها اصحاب من‌اند. طاهر می‌گوید: چون این حال را از آن حضرت مشاهده کردم، وحشت و دهشت بر من غلبه کرد؛ شروع به گریه کردن کردم. به بالای عمارت یزید آمدم که خرابه در پشت آن عمارت بود خیال می‌کردم شاید یکی از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله فوت شده که مرگ او باعث این همه ناله و ندبه شده است. وقتی بالای قصر رسیدم، دیدم تمامی اهل بیت اطهار علیهم السلام طفل کوچکی را در میان گرفته‌اند؛ و آن دختر خاک بر سر می‌ریزد و با ناله و فغان می‌گوید: ای عمه، ای خواهر پدر بزرگوار من، کجا است پدر من؟ كجا است پدر من؟ آن‌ها را صدا زدم و از ایشان پرسیدم که چه پیش آمده که باعث این همه ناله و گریه شده است؟ 🔹گفتند: ای مرد! طفل صغير سيد الشهدا پدرش را در خواب دیده؛ و الآن بیدار شده و از ما پدر خود را می‌خواهد. هر چه او را تسلی می‌دهیم، آرام نمی‌گیرد. طاهر گوید: بعد از مشاهده این حالت‌های دردناک، پیش یزید برگشتم، دیدم آن بدبخت بیدار شده، به طرف آن سر، سر حسین بن علی علیهما السلام نگاه می‌کند. و از کثرت وحشت و دهشت و خوف و خشیت مانند برگ بید بر خود می‌لرزید. در آن اثنا سر اطهر آن مولا به طرف یزید متوجه شده، 🔸فرمود: ای پسر معاویه! من در حق تو چه بدی کرده بودم که تو با من این ستم و ظلم نمودی و اهل بیتم را در خرابه جا دادی؟! سپس سر مبارک شریف آن حضرت به سوی خداوند خبير و لطیف توجه نموده و گفت: خداوندا! از یزید به کیفر رفتاری که با من کرده و به من و اهل بیت من ظلم نموده، انتقام بگیر. وقتی یزید این را شنید، بدنش به لرزه درآمد و نزدیک بود که بندهایش از یکدیگر بگسلد. پس از من علت گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغيره فرستاد و گفت: سر را نزد آن صغيره بگذارید؛ شاید که با دیدن آن تسلی یابد. ملازمان یزید سر حضرت سید الشهداء علیه السلام را برداشته، به در خرابه آمدند. چون اهل بیت دانستند که سر امام حسین علیه السلام را آورده‌اند، همگی به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند. به ویژه زینب کبری علیها السلام که پروانه‌وار به دور آن شمع محفل نبوت می‌گردیدند. پس چون نظر آن صغيره بر سر مبارک افتاد، پرسید: این سر چیست؟! گفتند: این سر مبارک پدر تو است. پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشت و در بر گرفت و شروع به گریستن نمود و گفت: پدر جان! کاش من فدای تو می‌شدم! کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم! و کاش می‌مردم و در زیر خاک بودم و نمی‌دیدم محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است! پس این مظلومه دهان خود را بر دهان پدر بزرگوار خود گذاشت و آنقدر گریست که بی‌هوش شد. چون اهل بیت علیهم السلام آن صغيره را حرکت دادند، دیدند که روح مقدسش از دنيا مفارقت کرده و در آشیان قدس در کنار جده‌اش فاطمه زهرا علیها السلام آرمیده است. چون آن بی‌کسان این وضع را دیدند، صدا به گریه و زاری بلند کردند و دوباره عزای غم و زاری برپا نمودند. الاحقرخیری 📚 بکاء الحسین، تألیف فاضل بسطامی، ص۳۵۴-۳۵۷ یارب فرج امام ما رابرسان
🥀شهادت غریبانه بنت الحسین حضرت رقیه خاتون (س) را بر صاحب کرامت امامت صاحب الزمان تسلیت عرض می‌نماییم. 🖤 تسلیت گوییم امشب بر شما یابن الحسن شد عزای دخترِ خون خدا یابن الحسن در خرابه شد شهیده عمه ی مظلومه ات مجلسی گشته به پا مولا بیا یابن الحسن
امیر خلبان شهید محمد هاشم آل آقا 27 آبان 1324 در شهرســتان كرمانشاه به دنيا آمد. پدرش مصطفی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره كارشناسی در رشته علوم و فنون نظامي درس خواند. خلبان بود. ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. محمد هاشم در ساعت شش بامداد 20 مرداد ماه سال 1363 برای انجام مأموریت به آسمان پرواز کرد و بعد از اتمام مأموریت خود، چند هواپیمای عراقی او را محاصره کردند و مورد اصابت موشک قرار دادند که با هواپیما در خلیج فارس سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت نایل گشت. پیکر پاکش مفقود است. پس از شهادت محمد هاشم حضرت آیت الله خامنه ای، فرمودند: " ما یک امت را از دست دادیم.
مداحی_آنلاین_من‌هنوز_‌دخترتم‌_مگه_‌نه‌_بابا_مهدی_اکبری.mp3
4.89M
من هنوز دخترتم مگه نه بابا؟ سوره‌ی کوثرتم مگه نه بابا؟ صورتم سوخته ولی هنوزم خیلی! شبیه مادرتم مگه نه بابا؟ (س) مهدی_اکبری اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
16.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حال مناسب مشاهده کنید با تمام این اسیران فرق داری قصه چیسـت؟؟ هر کسی آمد به احوالت بخندد گریـــــــــه کرد... 😭😭 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹😍رونمایی از سرود بسیار زیبای برای اولین بار🕊 🎙 تولید اختصاصی گروه سرود دهه نودی های طرقبه شاندیز🌱 ✨نشر برای اولین بار 😭تقدیم به ساحت مقدس سه ساله ی کربلا حضرت رقیه سلام الله علیها و سه ساله های فلسطینی 🥀 🖤این گریه ها این نغمه ها که رو لبه واسه شور و عشق امام غایبه میسوزه دل به یاد آه دختری توی غزه🥺🥀
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ_معجزه_حضرت_رقیه(س) ❇️بر من مکشوف شده است و قائل براین هستم که چهارمین کسی که درعالم باب الحوائج است؛♡حضرت رقیه (س)♡است.والله قسم آنقدر آبرو دارد که اگر دستان کوچک اش را بالا بیاورد دعا نکرده خدا می‌ گوید مستجاب شد ✍حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)